تربیت که یک موضوع جامع و فرآیندی روربه رشد و حامل تغییر و تحول و ثمردهی غیرقابل انکار است رابطه ای لاینقطع با تفکر دارد. حال اگر تفکر انتقادی باشد، تاثیرات مضاعف بر جای خواهد گذاشت. تفکر انتقادی و متفاوت طبعا مستلزم تفکر روشن می باشد. ضرورت یادگیری و آموزش مهارت تفکر انتقادی که فلسفه تحلیلی بر آن تاکید می ورزد، به ویژه در حوزه آموزش و پرورش، از ضرورت های زندگی خلاق و سازنده است. چنین پارامتری نشانه پویایی و زنده و سالم بودن جامعه و مدارس است.
اندیشمندان و متخصصان امر تربیت موارد ذیل را در مهارت های تفکر انتقادی دخیل می دانند :
1- برخورداری از ذهن و ذهنیت باز
2- کنجکاوی هوشمندانه
3- برنامه ریزی و روش راهبرد ( خط مشی)
4- دقت هوشمندانه
آنچه که در تریبیت توام با تفکر انتقادی مطرح بوده و نقشی تسریع کننده و منتهی به نتیجه دارد عبارتند از تجارب شخصی، ارتباط های کلامی، منطق و استدلال، پرهیز از برخوردهای احساسی، بها دادن به فرآیند یادگیری، جرات دانستن و اندیشیدن و پروسه تغییر.
این جمله چقدر با ارزش و کلیدی است که " زندگی همیشه حاضر است ما را تغییر دهد؛ ما چه وقت حاضر خواهیم شد که زندگی مان را تغییر دهیم." بایستی همواره سعی کنیم تا تربیت انتقادی فعال را جانشین تربیت پذیرنده یا سازش کار کنیم.
از منظر متفکران و دانایان امر تربیت و به خصوص مکتب تفکری انتقادی جهت زنده و فعال و پویا ساختن یک آموزش- پرورش راستین و نه صوری و اسمی و در نتیجه ساختن یک جامعه سالم و معلمان و مربیان و دانش آموزان و دانشجویان سرزنده و کوشا، خلاق و مبتکر و نه راکد و منفعل و تسلیم پذیر و به ویژه در عصر حاضر که به قول آنتونی گیدتر" دنیای ویترینی" است و دوران پست مدرنیسم را طی می کنیم و نیز به تعبیر "تافلر" هرگز نمی توانیم و نباید تکنولوژی مدرن را انکار و نادیده بگیریم ضروری است تا به نکاتی راهبردی و اساسی توجه کافی و دقت وافی داشته باشیم که ذیلا به آن ها می پردازیم :
- متون درسی و منشور تعلیم و تربیت می بایستی به رشد و ترقی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مدنیت دموکراتیک و آزادی و اراده محور دانش آموزان و دانش پژوهان منجر گردد.
- ضمن احترام و تکریم عقاید و افکار در مسیر عقلانیت و وحدانیت و آموزه ها و پارادایم های انسانی، مدنی و اخلاقی و بها دادن به رقابت سالم و تداول قدرت معقول و متعارف، وحدت رویه، در جهت استحکام و تثبیت پایه های مدنی و انسانی و عرفی ضروری به نظر می رسد.
- بایستی ثناگری و غوص الفطن جایگزین ثناوری گردد و انفعال به ابتکار مبدل شود.
- در امر تثبیت دموکراسی به معنای حقیقی آن می بایستی اخلاق و سیاست و همچنین آموزش زبان واقعی سیاست و نه سیاسی کاری و ماکیاولیسم عملی شود.
- آزمون و خطا تنها در صورتی که به رشد و توسعه و تعالی فردفرد جامعه بیانجامد و در مسیر سوء استفاده سیاسی و حزبی و باندی و جناحی به کار گرفته نشود، امری لازم و طبیعی و منطقی است.
- متون درسی نباید به عنوان متون مقدس و خط قرمز و لولوخورخوره تلقی گردد، بلکه باید همواره مورد بازخوانی و نوسازی واقع گردد.
- بایستی محصلان همواره با تعدد و تنوع و تضاء آراء و افکار و گرایش و روش ها آشنا شوند و با آنها خو بگیرند. وجود اختلاف و تفاوت ضروری و طبیعی رشدآفرین امری عادی و نه تابو تلقی گردد.
- مساله محدودیت ها و واقعیت ها با گفتمان آزادی و مسئولیت پذیری اجتماعی ترکیب شود.
- در مدارس و دانشگاه ها، هر دانش آموز و یا دانشجو یاد بگیرند که چگونه خود را در تاریخ جای دهند، صدای خود را بشنوند و بیایند از شجاعت مدنی برخوردار شوند، خطرها را بپذیرند، مناسبات اجتماعی و نظم و قوانین معقول و متعارف را بپذیرند و رعایت نمایند و بینش سیاسی پیدا کنند.
- البته هرگز نبایستی صرف عقلانیت را خالی یا عاری از خطا تلقی کرد. تداوم عقلانیت به اضافه انوار فطرت و ایمان و اشراق و پرهیز از غرور بیجا و تفرد منهای جمع و بهره برداری از تجارب تاریخی و انسانی، مفید می باشند.
- اخلاق پویا و سازنده جایگزین اخلاق ایستا و بی خاصیت گردد.
- مدارس و دانشگاه ها بایستی به کانون و مراکز آموزش و تجربه مهارت های ضروری و مفید و جامع الاطراف زندگی در جهان معاصر و عصر نوین تبدیل گردند.
- به "زبان امکان" باید بها داد. در چنین حالتی است که اراده، عقل، فهم و تصمیم و انتخاب درست و عدم وحشت از انتقاد و مخاطره پذیری معقول متعین و عملیاتی می گردد.
- ضمن ارزش نهادن و توجه به تغییرات و تطورات جهانی و بین المللی و رشد محیرالعقول تکنولوژی باید به ارزش ها و هنجارهای خودی و فرهنگ بومی و تمدن و میراث مدنی، مذهبی کهن و ریشه دار بها داد.
- معلمان و اساتید به عنوان روشنفکران و روشنگران تحول آفرین قلمداد شوند و بایستی جایگاه اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و مدنی قابل توجهی بیابند و طبعا بایستی از شجاعت اخلاقی و نقادی همه جانبه در همه زمینه ها برخوردار باشند.
ایشان دیگر صرفا انتقال دهنده روش های معین زندگی نیستند بلکه بایستی جدا بکوشند فضاهای بازاندیشی و فراتراندیشی برای محصلان و پژوهندگان علم و تکنیک درباره تجربه هایشان ایجاد نمایند تا آنها با واقعیات هر چه بهتر آشنا شوند، روابط ظالمانه و تبعیض آلود را دریابند و طرق منطقی و بنیادین و معقول از بین بردن آفات و موانع تکاملی را با چیره شدن بر آنها را کشف و پیشنهاد کنند.
"برگرفته از کتاب فلسفه جدید مدیریت"
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان