جان استوارت ميل در بيستم «مه» 1806ميلادي در لندن به دنيا آمد و در سال 1873 ميلادي در آوينيون درگذشت. وي فيلسوف، منطقدان و عالم اقتصادي از نمايندگان پوزيتيويسم بود. .
از نظر وي ، انسان موجودي است كه تنها پديدارها و احساس را درك ميكند و نميتواند فراسوي آنها برود.
ميل در مورد مذهبش معتقد است از اول بدون اعتقاد ديني به معني متعارف كلمه بار آمده است. البته پدرش جيمز ميل با آنكه اهل تعطيل و توقف (لا ادري) بود و نه ملحد جزمي، قبول نداشت كه ممكن است جهان، آفريدهي خدائي باشد كه قدرت بيانتها را با حكمت و رافت بيمنتها جمع داشته باشد. علاوه بر اين فكر ميكرد كه اين اعتقاد اثر زيانباري در اخلاقيات دارد".
از نظر استوارت میل آزادی انسان، بر همان پایهي اصالت فایدهای استوار است. وی تصریح دارد که اصالت فایدهای ایجاب مینماید که هر انسانی آزاد باشد که توان خود را طبق اراده و تشخیص خود بپرورد، به شرط این که به شیوهای عمل نکند که با عملکرد همین آزادی توسّط دیگران تعارض پیدا کند.
به مصلحت عام نیست که همه الزاماً به یک هیات و قالب یکسان در آیند، یا لزوماً از یک انگاره یکسان تبعیت کنند. بر عکس ، هر قدر که افراد جامعهي خود را آزادانه پرورش دهند، جامعه به همان میزان غنیتر میشود.
پرورش آزادانهي فردیّت یکی از لوازم اصلی خوشی خوشبختی انسان، و مایهي اصلی پیشرفت فردی و اجتماعی است.
نیاز به آزادی از اینجاست ؛ جان استوارت میل بر این عقیده است که تنها بخشی از رفتار هر فرد که به خاطر آن در برابر جامعه مسؤول و متعهّد است، رفتاری است که به دیگران مربوط میشود. در بخشی که به خودش مربوط میشود، استقلالش حقّاً مطلق است. حکم فرد بر جسم و روح خویش رواست.
جان استوارت ميل در مورد استكمال و اصلاح طبيعت انسان و در مسأله اصالت فرد تأكيد مي ورزد او ميگويد: "مراد از اصالت فرد، همانا استكمال و تكامل بخشيدن به شخصيت است و فقط پرورش فرديت است كه موجودات انساني را متكامل ميكند يا مي تواند پديد آورد" .
جان استوارت ميل همانند بنتام ، انسان را موجودي ميداند در معرض لذت، رنج و رفتارهايي كه از وي سر ميزند از يك طرف مربوط به منافع شخصي است كه خودخواهانه خوانده ميشود و از طرف ديگر دستخوش بيمهري يا همدردي با ديگران است. او معتقد است كه احساسات اجتماعي در طبع بشر ريشه دارد. البته مراد و مقصودش اين است كه اصولاً انسان منفعت طلب است و بنيان اخلاقياش مبتني بر اصل بيشترين خوشي است. در مورد آزادي انسان او عقيده دارد كه انسان در برابر جامعه و ديگران مسؤول و متعهد است ولي در مورد خودش از استقلال مطلق برخوردار است.
هدف تربيت از نظر جان استوارت ميل
جان استوارت ميل هدف از اجراي برنامههاي تعليم و تربيت را دستيابي به اصل سودمندي ميداند، لذا اين هدف از مسير برنامههاي علمي محقق ميشود.
آرمان وي آميختن زبانهاي باستاني با نظام علمي بود . او تحصيل زبانهاي خارجي و باستاني را لازم ميدانست؛ چون انگيزهاي براي تخيل دانشآموز ميشمارد. با تحصيل زبانهاي معاصر، چندان موافق نبوده و ادبيات در درجه دوم اهميت قرار ميگيرد. از نظر او علوم تجربي موجود ذهن منطقي و تفكر منظم است.
ماير از قول وي مينويسد: ".معلم بايد فقط خدمتگزار دولت نباشد. دانشآموز فرمانبرداري را فضيلت نشمارد و دانشآموز بايد خوي انديشيدن مستقل را در خود پرورش دهد. اساساً مشرب ميل دنيوي بود و به تربيت ديني اعتقادي نداشت.
اهداف تعليم و تربيت از نظر جان استوارت ميل عبارتند از:
1- پرورش دانشآموز در جهت آزادانديشي
2- توسعه انديشههاي دانشآموز و مستقل بار آوردن آنها براي حفاظت از خود در مقابل صدمات محتمل از ناحيه خود و ديگران
3- پرورش دانشآموز در جهت اهداف جامعه.
وي معتقد است از جمله وظايف والدين اين است كه تعليم و تربيت فرزندان را بايد فراهم سازند و اگر چنين نكند به جامعه ضرر رساندهاند و به وظيفه خود در قبال جامعه عمل ننموده اند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان