در این سالها جامعه ایران تغییر بزرگی را پشت سر میگذارد. ما شاهد شکلگیری اشکال تازهای از الگوهای فرهنگی هستیم که بهتدریج در حال عینیت یافتن است و حتی میتواند در آینده نزدیک به شکل الگوی فرهنگی غالب دربیاید.
یکی از مهمترین اشکال فرهنگی در حال ظهور فرهنگ گفتوگوی اجتماعی در شبکه های اینترنتی است.
این فرهنگ از ١٠ سال پیش با همگانی شدن رسانههای خرد که از طریق اینترنت در اختیار مردم قرار گرفت و گسترش وبلاگها و فضاهای مجازی دیگر رو به گسترش گذاشت.
وبلاگها اولین شکل رسانههای خرد بودند که از سوی فرد تاسیس و مدیریت میشد. بعد پیامکها آمدند. اما امروز با آخرین شکل این ابزارها روبهرو هستیم مثل وایبر، لاین، واتسآپ و سایر اپلیکیشنهای موبایلی که امکان ارتباط را ایجاد میکنند.
این یک واقعیت است که این رسانههای خرد در زنجیره رسانههای بزرگتری قرار گرفتهاند و به دلیل قدرت اجتماعی گستردهای که دارند رسانههای بزرگتری همچون روزنامهها و شبکههای تلویزیونی را نیز تحتتاثیر خود قرار میدهند.
جامعه ما در آستانه ورود به فرهنگ جدیدی است که در این فرهنگ جدید گفتوگو و تعامل از پایین به عنوان امر مسلم در حال پذیرفته شدن است.
در این عرصه با اشکال تازهای از نقد فرهنگی و نقد سیاسی روبهرو هستیم. در گفتوگوهای وسیعی که مردم درباره خودشان انجام میدهند و با ارسال انواع متنها از احادیث و آیات، سخنان بزرگان و حتی لطیفهها به نقد اخلاقی میپردازند.
جامعه ما در نتیجه برخورداری از فناوریهای ارتباطی همگانی برای اولین بار در تاریخ فرصتی پیدا کرده تا مسائل یا موضوعات یا به معنای عامتر توصیف جهان و آگاهی از وجود خود در جهان را نه از دیدگاه روشنفکران یا صاحبان قدرت بلکه از زبان مردم در تمام گروهها و سنین اعم از مرد و زن، شهری و روستایی، از هر طبقه اجتماعی با ویژگیهای خاص خودش بیان کند و به ارایه فهم خود از جهان یا بیان وضعیت خود در جهان بپردازد.
گویی همه میتوانند دیده شوند یا نشان دهند، همه میتوانند آنچه را تجربه میکنند، تفسیر کنند و آنچه را تفسیر میکنند به نمایش در آورند و آن را به عنوان بخشی از حوزه عمومی به بحث و گفتوگو بگذارند.
در این مرحله شاهد هستیم که جامعه دچار هیجان و شگفتزدگی و کمی هم دستپاچگی شده است. به بیان سادهتر جامعه ما دچار نوعی شوک فرهنگی ناشی از ورود به فرهنگ گفتوگویی را تجربه میکند.
این مرحله آستانهای است که جامعه ما از نوعی گنگی فرهنگی به گفتوگوی فرهنگی انتقال پیدا میکند. جامعه ما در آستانه گسست از نوعی تاریخ گنگی و تاریخ سکوت و ورود به فرهنگ و تاریخ جدید است که در آن رسانههای خُرد در امتداد اندام ما قرار گرفتهاند.
در جامعه گنگ دیروز مسائل، تنها مسائلی بودند که مراجع قدرت آنها را مسالهمند یا به عنوان معضل تشخیص میدادند چرا که تنها صاحبان قدرت دسترسی به رسانه برای تولید و انتقال پیام را داشتند.
در جامعه گنگ دیروز مردم یعنی همه کسانی که در جایگاه قدرت نبودند تنها مخاطب مشتری یا مصرفکننده یا به طور کلی موجودات منفعلی بودند که باید هدایت میشدند چرا که مردم در گروههای فاقد قدرت توان مندیهای لازم برای ورود به حوزه عمومی و ابراز وجود یا مشارکت در زندگی جمعی را نداشتند.
هر صدای کوچک از درون ایران واکنش مجموعه وسیعی از رسانههای جهانی را به همره دارد. این پیوند امر محلی و امر جهانی موجب قدرتمند شدن سوژه ایرانی شده است. به نوعی امکان شکلگیری شهروند جهانی به کمک رسانهها در جامعه ایران در حال تحقق است.
نظام سیاسی نیز منعطفتر از هر زمان دیگری شده به طوری که این نظام امکان گفتوگوی اجتماعی در چارچوبهای خاصی فراهم کرده است.
بحرانهای ناشی از فروپاشی بخشی از ارزشهای جامعه و فروپاشی نهاد پدر سالار، بحران در نهاد ازدواج و بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و غیره همه روی هم انباشته شده و فرصت گفتوگو را برای جامعه اجتنابناپذیر کرده است.
گفتوگوی اجتماعی کنونی کاملا وابسته به فناوری ارتباطی است و هنوز آن قدر به بلوغ و رشد نرسیده که بتواند تعاملهای رودررو را سازمان دهد . این گفتوگو صرفا از طریق تولید و توزیع پیامهای اینترنتی صورت میگیرد و هنوز نیروهای اجتماعی در این تعامل و گفتوگو سازمان نیافته است.
گفتوگوی اجتماعی کنونی امری تودهوار است. به این معنا که این گفتوگو فاقد سازماندهی، برنامهریزی یا انسجام درونی است.
روی کار آمدن دولت اعتدال و مجموعه تصمیماتی که گرفته هم نتیجه همین فضای گفتوگویی جدید است. به گمان من حتی بسیاری از موفقیتهای ما در عرصههای ملی و کلان هم نتیجه همین فضای گفتوگویی جدید است.
ما به طور تاریخی اینگونه آموختهایم که ایدهآلها یا امر فاخر چیزی است که نخبگان قدرت یا نخبگان فکر آن را تعیین میکنند اما امروزه در آن فضای گفتوگوی تودهوار با حوادثی روبهرو میشویم که برخی میپرسند آیا این اولویت جامعه امروز ما است؟
نخبهگرایان و نخبهپسندان این تجزیه شدن فرهنگ یعنی ورود مردم برای تعیین معیارهای خوب یا ید، زشت یا زیبا، مهم یا غیر مهم را به معنای انقلابی در تحولات فرهنگی میدانند.
بسیاری از حوادثی که امروز به حوزه عمومی کشیده شده همواره وجود داشته اما مردم امروز فرصت صحبت کردن درباره آن را پیدا کرده است. میتوان گفت در چند سال آینده وقتی جامعه ایران این مرحله آستانهای را از سر بگذراند مانند کشورهای توسعه یافته نوعی برنامهریزی را تجربه خواهد کرد که مردم نقش تعیینکننده و کلیدی را دارا خواهند بود.
در گفتوگوی اجتماعی تودهوار نیازهای اصلی مردم معیارهای گفتوگو هستند. سوژه و مصداق گفتوگو فینفسه اهمیت چندانی ندارد. در فضای گفتوگوی تودهوار این گفتوگوکنندهها هستند که مهمند نه سوژه گفتوگویشان. مردم در این گفتوگوها درصدد قهرمانسازیهای جدید نیستند مردم خود قهرمان این گفتوگوها هستند.
در فضای گفتوگوی اجتماعی جدید نوعی امید و نشاط هم در حال شکلگیری است. مردم به این دلیل با گرمی از این گفتوگو استقبال میکنند که احساس میکنند از طریق این فضاهای ارتباطی جدید مجال دیده شدن را پیدا میکنند، گویی جامعه آنها را جدی گرفته و برای حرفهای آنها گوشهای تازهای پیدا شده است.
وقتی ما در موقعیت گفتوگویی قرار بگیریم که همه در آن امکان گفتوگو را پیدا کنند طبیعی است که هجم وسیعی از علایق، سلایق، سیاستها و ایدئولوژیها بروز پیدا کنند و با قضاوتهای اخلاقی در مورد آنها نمیتوان نتیجه گرفت.
در چنین رخدادهایی پای موقعیتهای نابرابر هم وسط میآید و خشم و عصبانیت عدهای نسبت به تبعیض و بیعدالتی که به طور ساختاری در طول تاریخ در جامعه ما وجود داشته است بروز پیدا میکند. من میخواهم پیش از اینکه بگویم این خشم خوب است یا بد بگویم منطق گفتوگوی جدید اجتماعی این طور اقتضا میکند که شاهد بروز این خشمها و سرخوردگیها باشیم.
نکته مهم بعدی این است که چنین رخدادهایی به دلیل جمعی بودنشان بعد سازنده و مخرب را با هم دارند. ما نمیتوانیم از این داستانها و مثالها به بیادب یا با ادب بودن جامعه برسیم. من بهشدت معتقدم در همین رخدادها هم اتفاقهای سازندهای رخ میدهد و پس از هر اتفاق چالشبرانگیز جامعه به سوی خودانتقادی هدایت میشود.
گفتوگو راهی است برای اصلاح خود. در چنین فضاهایی و با رخداد چنین واکنشهایی جامعه وارد نوعی خوداصلاحی میشود. به دلیل مدنی بودن و اینکه افراد به صورت داوطلبانه وارد این فضا میشوند نوعی خودانگیختگی را در افراد بیدار میکند.
شبکههای اجتماعی فرصتی را فراهم کرد تا افراد جامعه ایران ساعتهایی را در روز به صورت رایگان در خدمت این گفتوگو قرار دهند. در واقع این گفتوگوهاست که روی هم انباشته میشوند و چیزی به نام جامعه را شکل میدهند. جامعه چیزی جز ارتباطات میان مردم نیست؛ ارتباطاتی که در آن از موضوعات، ارزشها و دغدغههای مشترک صحبت میشود.
*این متن گزیده ای از مصاحبه طولانی و جامع دکتر نعمت الله فاضلی استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که پیش از این با عنوان "ایران در آستانه گسست از تاریخ سکوت " منتشر شده است.
منبع : سایت فرهنگ شناسی
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.