بیان سخنی که مستند و دقیق نیست مثل رانندگی با ماشینی است که سند و کارت ندارد. گاهی هم اگر چاشنی احساسات آن زیاد شود مثل رانندگی با خودرو بدون ترمز است. وقتی مطلبی را به عنوان خبر بیان می کنیم باید برای آن ، سند معتبر داشته باشیم. حالا ممکن است مطلب ما خبری نباشد و مثلا یک تحلیل انتقادی باشد. بازهم پایه تحلیل و تفسیر باید روی اطلاعات مستند و صحیح استوار باشد. اظهار نظر برای اینکه وزن پیدا کند و خواننده آن را جدی بگیرد نیاز به مطالعه و جمع آوری داده ( اطلاعات ) دارد. برای نوشتن یادداشت در باره یک موضوع باید سوابق موضوع و مطالب مرتبط با آن را با دقت بخوانیم. اگر نظر کسی را نقد می کنیم باید اول حرف او را با امانت و دقت نقل کنیم و بگوییم به این دلیل غلط است.
فرض کنیم می خواهیم از صندوق ذخیره فرهنگیان انتقاد کنیم. قبل از نوشتن یا گفتن، اول سری به سایت صندوق بزنیم. اساسنامه صندوق را بخوانیم و ببینیم اصلا این صندوق برای چه تاسیس شده است؟ ساختار تشکیلاتی آن چگونه است؟ چگونه عمل می کند؟ در چه زمینه هایی فعالیت دارد و....
اگر اینها ندانیم، اظهار نظر ما مثل بنایی است که فونداسیون ندارد و به راحتی با یک نسیم فرو می ریزد. در گفت و گو ، هر حرفی یا واکنشی که فورا به ذهن ما می رسد نباید بگوییم با انجام دهیم. به احترام خودمان و به احترام خواننده از کپی پیست کردن مطالب و نوشته های دیگران یا مطالب به ظاهر بی صاحب خودداری کنیم. هیچ مال بی صاحبی وجود ندارد. با یک سرچ ساده خواننده در گوگل رسوا می شویم و البته خواننده نجیب ممکن است به روی ما نیاورد ولی از چشم او می افتیم.
اگر از خصوصی سازی در آموزش و پرورش انتقاد می کنیم . اول تعریف روشنی از خصوصی سازی ارائه دهیم و بعد مصادیق آن را معرفی کنیم. اینکه بگوییم خصوصی سازی یعنی کمک های داوطلبانه یا زوری والدین به مدرسه ، غلط است. اینکه بگوییم اجازه تاسیس مدرسه غیر انتفاعی خصوصی سازی است، غلط است. اینکه بگوییم اجاره دادن مدارس به قیمت تمام شده ، خصوصی سازی است ، غلط است. اینکه بگوییم من دلم می خواهد خصوصی سازی را هرطور دلم می خواهد تعریف کنم ،درست نیست.
اقتصاد هم مثل فیزیک و شیمی علم است و مقدمات و مبانی دارد. یکی از معایب معلمی این است که چون سر و کار ما با کودکان است، بعد از مدتی احساس دانای کل به ما دست می دهد و تصور می کنیم که اظهار نظر در باره هر موضوعی کاری ساده است.
باید مراقب خود باشیم. مخاطب ما همیشه دانش آموزان نیستند. حتی دانش آموزان را هم دست کم نگیریم. انتقاد اگر پایه مستند نداشته باشد بی فایده است . برخی تصور می کنند اگر شخص مورد انتقاد آنها یک مقام دولتی باشد هر حرفی را با هر شدت و حدتی می توانند بیان کنند.
می گوید فانی گفته است نسبت معلم به شاگرد در مدارس یک به 11 است و باید به یک به 15 برسد. بعد اشاره به کلاس 40 نفری و 35 نفری می کند و نتیجه می گیرد که فانی دروغ گفته. اولا آنچه گفته شده نسبت کارکنان آموزش و پرورش ( معلم و غیر معلم ) به تعداد دانش آموزان است و همان جا می گوید در برابر هر 2 معلم 1 نفر نیروی اداری و پشتیبانی در ادارات و مدارس داریم. ثانیا آنچه گفته میانگین است و راستی آزمایی آن ساده است.
تعداد کارکنان حدود یک میلیون است و تعداد دانش آموزان مدارس دولتی حدود 11 و نیم میلیون. بحث من این نیست که از فانی انتقاد نشود اما نقد ما باید بر داده ( اطلاعات) صحیح و معتبر استوار باشد.
میانگین دانش آموز در کلاس در ایران حدود 20-25 نفر است. می گوید تراکم دانش آموز در مدارس 35 تا 40 نفر است و مدیران دروغ می گویند. در اینکه مدیران گاهی دروغ می گویند تردیدی نیست، اما راستی آزمایی سخن مسئولان کار آسانی است . اگر تعداد دانش آموزان را بر تعداد کلاس های درس تقسیم کنیم به عددی بین 20 تا 25 می رسیم. این میانگین قابل قبول است اما ممکن تعداد دانش آموزان کلاس شما 40 نفر باشد. باید بگوییم برخی از مدارس کلاس های 40 نفره دارند. مدارس با یک دانش آموز هم داریم. معلم باید به اقتضای شغل خود دقیق سخن بگوید ، دنبال شایعه نرود، در بحث های علمی احساساتی نشود. استفاده از قیدهایی مانند برخی ، عده ای ، کسانی در اظهار نظر لازم است. می گوید نظر معلمان این است. وقتی می گویی این حرف شما مبتنی بر کدام نظرسنجی است ، عصبانی می شود.
به جای آن بگوییم نظر من این است یا نظر تعدادی از معلمان که من می شناسم چنین است .
اغلب برداشت خود از سخن دیگران یا اتفاقات را مبنای تحلیل قرار می دهیم. برداشت ما واقعیتی است که از فیلتر ذهن ما گذشته است و ممکن است با آنچه طرف گفته و یا انجام داده خیلی فرق داشته باشد.
پس لازم است اول با دقت بخوانیم که شخصی که می خواهیم نظرش را نقد کنیم چه گفته است و ترجیحا سخن او را داخل گیومه نقل کنیم. بعد بگوییم خانم یا آقای فلانی چنین گفته و اینجا و آنجایش به این دلیل و آن دلیل غلط است. برداشت امری ذهنی است و اصالت ندارد.
این روش رسانه هایی مانند صدا و سیما است. بارها بدیده ام که در گفت و گوهای مجازی و غیر مجازی ، همکار محترمی سخنی را به شخص حاضر یا غایبی نسبت می دهد و آن را شدیدا نقد می کند. اما وقتی پای سند و مدرک می رویم می بینیم طرف چیز دیگری گفته و این دوست برداشت خودش را نقد کرده که ربطی به طرف ندارد. م
ی گوید فلان روزنامه به معلم توهین کرده است و غیرتی شده و روزنامه آتش می زند . متن را که می خوانی همان حرف های معمولی است که کارمندان دیگر در باره معلمان می زنند .
یک کلمه نازنازی هم گفته که بیشتر شوخی است تا توهین. شما هرجا بگویی حقوق معلم کم است کارمند اداری تعصیلات و 24 ساعت کارهفتگی را به رخ شما می کشد. این همه معلمان در باره بالا بودن حقوق کارکنان نهادها و دستگاه های دیگر حرف های درشت می زنند عیبی ندارد ، اما اگر آنها بگویند تعطیلات شما زیاد است الم شنگه به پا می کنیم؟
اصلا فرض کنیم یک آدمی در گوشه ای از روزنامه حرف ناحسابی زده است. آیا جواب حرف ناحساب و حتی توهین ، آتش زدن روزنامه است؟
این رفتارها با شخصیت معلم و انتظار جامعه از معلم متناسب نیست.
قابل پیش بینی است که معلمی که در مقابل یک انتقاد غلط روزنامه آتش می زند ، در برخورد با دانش آموزان بی انضباط چه می کند.
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان