گروه رسانه/
« پوپولیسم » از کلمه مردم است و به کلمه عام یا عوام ربط پیدا میکند. پس هر کدام از ما میتواند در پوپولیسم نقش داشته باشد : این نقش گاه مثبت و گاه منفی است. پس نقش ما فقط در صورت تامل میتواند مثبت گردد زیرا به صورت ناخودآگاه همه ما پوپولیست هستیم.
پوپولیسم به بخش ناخودآگاه مغز و تفکر ما باز میگردد. همان بخشی که ناخودآگاه و به سرعت رعد و برق میترسد و دچار انگیزه فرار می گردد ولی عقلانیت و خردورزی و تفکر و تامل، هرچند سریع در برخی افراد، باعث شهامت و نجات خود، سپس نجات دیگران می گردد. و خردورزی جمعی باعث نجات جمعی و حقیقی می گردد. این چنین است که در شرایط سیل، برای مثال، بدون خرد جمعی بسیار گسترده، همه مردم به سرعت فرار میکنند.
حال آن که در صورت ایجاب خرد جمعی بسیار گسترده، همان مردم میتوانند جلوی سیر تخریبی سیل را در درازمدت بگیرند و آینده ای عاری از خطرات سیل، « با هم بسازند » .
ولی در پوپولیسم یک فرد فقط میگوید من ناجی شما هستم و برای به قدرت رسیدن، ترس و هراس را گسترش میدهد تا خود را مطرح کند. ولی در نقطه تقابل، اشخاصی ناشناس میتوانند ارزنده ترین خدمات و دانش ها را گسترش دهند زیرا چشم داشتی فردی از این کار ندارند.
بلی، رضا بابایی باری به درستی نوشت تربیت ما بیش از این نبوده است که به بزرگترها احترام بگذاریم . کلمات زشت نگوییم . پیش دیگران پای خود را دراز نکنیم . حرفشنو باشیم . صبحها به همه سلام کنیم . دست و روی خود را با صابون بشوییم . لباس تمیز بپوشیم . دست در بینی نبریم و غیره.
سادهترین و ضروری ترین مسائل زندگی را به ما یاد ندادند !
کجا به ما آموختند که چگونه نفس بکشیم ؛ چگونه اضطراب را در خود مدیریت کنیم تا گاه از یک تنفس در هراس و پنیک خفه نشویم ؟ یا موفقیت حقیقی و درازمدت چیست؟ ارزش های درازمدت و پایدار کدامند؟ هدف درازمدت از ازدواج چیست؟ یا در مواجهه با مخالف چگونه رفتار کنیم؟
در کودکی به ما آموختند که چموش (برای حال حاضر) نباشیم، اما پرسشگری و آزاداندیشی و شیوههای نقد را به ما (برای آینده مان) کجا آموختند؟
داگلاس سیسیل نورث، اقتصاددان آمریکایی و برنده جایزه نوبل اقتصاد میگوید:
« اگر میخواهید بدانید کشوری توسعه مییابد یا نه، سراغ صنایع و کارخانههای آن کشور نروید. اینها را بهراحتی میتوان خرید یا دزدید یا کپی کرد. میتوان نفت فروخت و همه اینها را وارد کرد. برای اینکه بتوانید آینده کشوری را پیشبینی کنید، بروید در دبستانها؛ ببینید آنجا چگونه بچهها را آموزش میدهند. مهم نیست چه چیزی آموزش میدهند؛ ببینید چگونه آموزش میدهند. اگر کودکان شان را پرسشگر، خلاق، صبور، نظمپذیر، خطرپذیر، اهل گفتوگو و تعامل و برخوردار از روحیه مشارکت جمعی و همکاری گروهی تربیت میکنند، مطمئن باشید که آن کشور در چند قدمی توسعه پایدار و گسترده است » .
از نفس کشیدن تا سفر کردن تا مهرورزی به آموزش نیاز دارد. بخشی از سلامت روحی و جسمی ما در گرو تنفس صحیح است. آیا باید در جوانی یا میانسالی یا حتی پیری، گذرمان به یوگا بیفتد تا بفهمیم تنفس انواعی دارد و شکل صحیح آن چگونه است و چقدر مهم است؟!
به ما حتی نگاه کردن را نیاموختند. هیچچیز بهاندازه « نگاه » نیاز به آموزش و تربیت ندارد. کسی که بلد است چطور ببیند، در دنیایی دیگر زندگی میکند؛ دنیایی که بویی از آن به مشام بینندگان ناشی نرسیده است. هزار کیلومتر، از شهری به شهری دیگر میرویم و وقتی به خانه برمیگردیم، چند خط نمیتوانیم درباره آنچه دیدهایم بنویسیم. چرا؟ چون درواقع ندیدهایم !
همهچیز از جلو چشم ما گذشته است؛ مانند نسیمی که بر آهن وزیده است. اگر حرف مولوی درست باشد که: در کودکی به ما آموختند که چموش (برای حال حاضر) نباشیم، اما پرسشگری و آزاداندیشی و شیوههای نقد را به ما (برای آینده مان) کجا آموختند؟
فرع دید آمد عمل بیهیچ شک
پس نباشد "مردم" الا "مردمک" ؛
باید بپذیریم که آدمیت ما بهاندازه مهارت ما در نگاه است.
جان راسکین، آموزگار بزرگ نگاه، در قرن نوزدهم میگفت: « اگر دست من بود، درس طراحی را در همه مدارس جهان اجباری میکردم تا بچهها قبل از این که به نگاههای سرسری عادت کنند، درست نگاه کردن به اشیاء را بیاموزند. کسی که به کلاسهای طراحی میرود تا مجبور شود به طبیعت و پیرامون خود، بهتر و دقیقتر نگاه کند، هنرمندتر است از کسی که به طبیعت میرود تا در طراحی پیشرفت کند » .
اگر در خانه یا مدرسه، یاد گرفته بودیم که چطور نگاه کنیم، چطور بشنویم و چطور بیندیشیم، انسانی دیگر بودیم. انسانی که نمیتواند از چشم و گوش و زبان خود درست استفاده کند، پا از غار بدویت بیرون نگذاشته است.
عجایب را در آسمانها میجوییم، ولی یکبار به شاخه درختی که جلو خانه ما مظلومانه قد کشیده است، خیره نشدهایم.
نگاه کردن، شنیدن، گفتن، نفس کشیدن، راه رفتن، خوابیدن، سفر کردن، بازی، تفریح، مهرورزی، عاشقی، زناشویی و اعتراض، بیشتر از املاء و انشاء نیاز به معلم و آموزش دارند.
پوپولیسم از موانع اصلی دموکراسی است . راه حل آن هم مردم بسیار آگاه فعال است .
( کانال پوپولیسم ، مانع دموکراسی )
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.