صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

نگاهی به واقعه دانشجوی دختر در دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات ؛

پارادوکس " بی تفاوتی اجتماعی " و " فضولی " در جامعه از هم گسیخته ایرانی

علی پورسلیمان/ روزنامه نگار و مدیر صدای معلم

دیدگاه علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد درآوردن لباس توسط دختر دانشجو و پارادوکس بی تفاوتی اجتماعی و فضولی در جامعه از هم گسیخته ایرانی

« بی تفاوتی وزن مرده‌ تاریخ است. گلوله‌ای سربی است برای فرد مبدع و مبتکر ، و ماده‌ راکدی که در آن غالب هیجان‌های درخشان غرق می‌شوند. باتلاقی است که شهری کهنه را در بر می‌گیرد و بهتر از دیوارهای محکم و نیکوتر از سینه‌ جنگجویان از آن شهر محافظت می‌کند. زیرا در مرداب های غلیظ گل آلود خویش حمله کنندگان را می‌بلعد و از میان می‌برد و دلسرد می‌کند و گاه نیز ایشان را از اقدام قهرمانانه منصرف می‌کند.

آنچه رخ می‌دهد از این روی نیست که برخی می‌خواهند روی بدهد ، بلکه بدین خاطر است که توده‌ انسان ها با میل خویش کناره گیری می‌کند و رخصت فعالیت و کور شدن گره‌هایی را می‌دهد که بعدها تنها شمشیر خواهد توانست آنها را از هم بدرد. اجازه‌ اشاعه‌ قوانینی را می‌دهد که تنها طغیان خواهد توانست آنها را باطل کند و می‌گذارد انسان هایی بر قدرت سوار شوند که بعدها تنها شورش خواهد توانست آنها را سرنگون کند. »

 بی تفاوت ها- آنتونیو گرامشی »

***

واقعه درآوردن لباس توسط یک دانشجوی دختر در دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات در برابر انظار عمومی واکنش های بسیار زیادی را برانگیخت .

چیزی که در این ویدئو کاملا مشهود بود ؛ بی تفاوتی کامل افرادی بود که تحت عنوان « دانشجو » ، « هم کلاسی » و... از کنار آن دختر با « پوشش متفاوت » عبور می کردند گویی اصلا چیزی را نمی بینند و یا حس نمی کنند . هنگامی که بحث « نقد رفتارهای غلط » در جامعه ی ایرانی پیش می آید ؛ عده ای و شاید بسیاری به سمت « ناقد » حمله ور می شود و با توجیهات مختلف اجازه طرح و علنی شدن این گونه رفتارها را نمی دهند و در برابر آن به شدت « مقاومت » می کنند .

این مساله « ندیدن و یا بی حسی مطلق » را می توان از دو زاویه بررسی کرد .

نخست دیدگاه هزینه – فایده است . این که اگر یکی از افراد حاضر در میدان که تحت نظر است با آن دختر ارتباطی برقرار کند ، حرفی بزند و یا در گزینه ی نامحتمل و غیرممکن از او و مطالبه اش حمایتی کند ... باید کلی هزینه بدهد و به قول معروف علاف شود و لاجرم از کنارش به آهستگی رد می شود و عطایش را به لقایش می بخشد .

مدت هاست که از نسل های جدید با عناوینی مانند « زد » ، « آلفا » و ... یاد می شود .

دیدگاه علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد درآوردن لباس توسط دختر دانشجو و پارادوکس بی تفاوتی اجتماعی و فضولی در جامعه از هم گسیخته ایرانی

در این رابطه پیش تر به تفصیل به آن پرداخته ام :

« "نسل زد " و زومرهای ایرانی امتداد همان حکایت نوستالژیک قهرمان سازی؟! » ( این جا )

اگرچه برای این نسل ویژگی های متفاوتی را بر شمرند اما مشاهده ی رفتارهای غالب آنان نشان را سیطره همان روح تاریخی و خرافات و اوهام است که مانع از شکل گیری یک « جامعه مدرن » شده است . مثل هایی مانند : « سری که درد نمی کنه دستمال نمی بندند » و یا « آسه برو ، آسه بیا که گربه شاخت نزنه » و نظایر آن .

دیدگاه علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد درآوردن لباس توسط دختر دانشجو و پارادوکس بی تفاوتی اجتماعی و فضولی در جامعه از هم گسیخته ایرانی

بزرگ ترین هنر این نسل همانا خوابیدن در صف « فرار از کشور » و اظهار عجز و التماس به کشورهای بیگانه به این منظور که در کشور خودشان جایی به او بدهند فارغ از این که شهروند درجه دو و یا سه باشد .

کشورهایی که زمانی خودشان منبع توحش و تبعیض و چپاول بودند اما اراده کردند و متحول شدند .

اما ما چه ؟

دیدگاه علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد درآوردن لباس توسط دختر دانشجو و پارادوکس بی تفاوتی اجتماعی و فضولی در جامعه از هم گسیخته ایرانی

زاویه ی دیگر که البته در کل جامعه هم کم و بیش قابل مشاهده بوده و می باشد این که پس از جریان مهسا ؛ پوشش بسیاری از زنان ایرانی در انظار عمومی تغییر کرده است و افراد از هر دو جنس ترجیح می دهند که مانند قبل نگاه تاخیری و یا معنادار به زنان نداشته باشند بدون آن که در « سواد جنسی » جامعه ی ایران و نیز پارامترهای آن تغییر معناداری رخ داده باشد و کلیت جامعه از مرحله « نیازهای فیزیولوژیک » عبور کرده باشد .

دیدگاه علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد درآوردن لباس توسط دختر دانشجو و پارادوکس بی تفاوتی اجتماعی و فضولی در جامعه از هم گسیخته ایرانی

اما این همه قضیه نیست .

برای من به عنوان کسی که وقایع جامعه را از نگاه « تربیتی و اجتماعی » رصد و تحلیل می کند یک تناقض بسیار بزرگ و غیر قابل هضم و البته ناجور آزار دهنده بوده و آن هم عدم تشخیص و تمیز میان « حریم شخصی » و « حوزه عمومی » در جامعه ی از هم گسیخته ایرانی است .

چرا ما ایرانی ها عموما عادت داریم که به طرق و بهانه های مختلف از کار دیگران سر درآوریم ؟ از مسائل شخصی ، خانوادگی و خصوصی آنان به هر قیمتی با خبر شویم و آن را از طریق شبکه های اجتماعی در همه جا پخش کنیم؛  اما هنگامی که بحث « مسئولیت های اجتماعی » و « حس مسئولیت پذیری در قامت یک شهروند » به میان می آید خود را به « ندیدن » و « نشنیدن » می زنیم ؟

هنگامی که بحث « نقد رفتارهای غلط » در جامعه ی ایرانی پیش می آید ؛ عده ای و شاید بسیاری به سمت « ناقد » حمله ور می شود و با توجیهات مختلف اجازه طرح و علنی شدن این گونه رفتارها را نمی دهند و در برابر آن به شدت « مقاومت » می کنند .

 و اگر هم به فرض تذکری به ما بدهد ؛ به شدیدترین وجه با او برخورد می کنیم .

چگونه است که وقتی به میان طبیعت می روند در حالی که این جا یک « مکان عمومی » تعریف شده است و در آن « حقوق عمومی » موضوعیت پیدا می کند هر کاری دلشان خواست انجام می دهند : موزیک را با صدای بلند و گوش خراش پخش می کنند . در جایی که نوشته آتش روشن نکنید بی محابا و با پر رویی تمام خلاف آن را انجام می دهند . شاخه های درختان را می شکنند . بدون کوچک ترین دریافت تذکر و یا جریمه زباله می ریزند و طبیعت را آلوده می کنند و آرامش و آسایش را به معنای کامل از دیگران سلب می کنند  اما زمانی که به یکی از هم نوعانشان ظلم می شود و یا حقوق شهروندی او پایمال می شود بی « بی تفاوتی » از کنار آن عبور می کنند ؟

و یا در مثالی دیگر ؛ وانت های دوره گرد را می بینی که با صدای ناموزون شان امان مردم را بریده اند و یا رانندگانی که بیمار روانی هستند و با صدای اگزوزشان ابراز وجود می کنند و سوهان روح سایرین می شوند و معلوم نیست که واقعا پلیس و قانون در این میان کجا هستند و چه می کنند ؟

نام این جامعه و مردمانش را باید به راستی چه نهاد ؟

این خودخواهی فراگیر و نهادینه شده در جامعه را با چاشنی « اختلالات روانی »  چگونه باید درمان کرد ؟

دیدگاه علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در مورد درآوردن لباس توسط دختر دانشجو و پارادوکس بی تفاوتی اجتماعی و فضولی در جامعه از هم گسیخته ایرانی

هنگامی که بحث « نقد رفتارهای غلط » در جامعه ی ایرانی پیش می آید ؛ عده ای و شاید بسیاری به سمت « ناقد » حمله ور می شود و با توجیهات مختلف اجازه طرح و علنی شدن این گونه رفتارها را نمی دهند و در برابر آن به شدت « مقاومت » می کنند .

این گروه نام این فرایند را « سززنش قربانی » ، « خود تحقیری » ، « خود تخریبی » و... می نهند و این که استمرار این وضعیت به سود و نفع حاکمیت تمام می شود اما حاضر نیستند حتی ذره ای فضا برای تعریف « مسئولیت اجتماعی » باز کنند و از آن جا که فضا در پرتو « انواع « بی سوادهای ها » در جامعه ایرانی برای افراد پوپولیست و فرصت طلب فراهم است ، همین وضعیت با وخامت بیشتری ادامه پیدا می کند بدون آن که افقی روشن و واقعی برای تعریف « امید و اجتناب از توهم خود ساخته » برای اصلاح رفتارهای غلط و نهادینه شده در این جامعه از هم گسیخته فراهم آید .

عرفان ثابتی ، جامعه شناس می گوید :

« چهار یا پنج سال پیش آمدند و در مناطق 22 گانه شهرداری تهران یک نظرسنجی انجام دادند و تعدادی از این ضرب المثل های رایج ایرانی را مطرح کرده و به نظر دهندگان گفتند که از نظر محبوبیت این ها را ارزش گذاری کنید .

نتیجه چه نشان داد ؟

نتیجه آن این بود که شهروندان تهرانی محبوب ترین ضرب المثل شان این بود :

« دیگی که برای من نجوشه می خواهم سر سگ توش بجوشه » .

از آن طرف نامحبوب ترین ضرب المثل در میان شهروندان تهرانی این بود :

« تو نیکی می کن و در دجله انداز  که ایزد در بیابانت دهد باز »

دوشنبه, 21 آبان 1403 17:48 خوانده شده: 200 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +8 0 --
ناشناس 1403/08/21 - 21:39
دختر برهنه در دانشگاه علوم و تحقیقات؟؟! یعنی جایی که مختص به دانشجویان ارشد و دکتراست؟!
پاسخ + 0 0 --
موسوی 1403/08/22 - 06:11
با سلام...
وقتی شرایط زیستیِ نرمال انسانی در محیط حاکم نباشد .انسانها بستگی به میزان تحمل خود واکنش‌های متفاوتی نشان می‌دهند.فرقی نمیکند که دانشگاه باشد یا کارگاه
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1403/08/22 - 16:38
با سلام و خسته نباشید و تشکر از مقاله جالب آقای دکتر پورسلیمان
راستی جدیدا اخبار خودکشی هم زیاد شده و اخبار قتل
براستی چرا؟؟؟؟
در کشور ایالات متحده با تمام نواقص و بدیهاش ۷۵ درصد پای صندوق رای رفتند در کشور ما ۵۰ درصد و لازمه این مشکلات چاره اندیشی شود و ....
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1403/08/22 - 16:40
چه خبر از تغییر مدیران وزارت و استان ها با مدیران متخصص جوان سالم و دلسوز معلمان و لایحه تاسیس سازمان نظام معلمی و....؟؟؟؟!!!!
پاسخ + 0 0 --
علی پورسلیمان 1403/08/22 - 16:55
دوست عزیز

من دکتر نیستم .

آمار دقیقی از خودکشی در دسترس نیست اما جامعه حال خوبی ندارد .

شاید اگر مسئولیت پذیری واقعا تعریف و عملیاتی شده بود ؛ وضعیت دیگری داشتیم .

خودکشی هم مانند « فرار از کشور » نوعی گریز از حل مساله و رو به رو شدن با واقعیات است .

پایدار باشید .
پاسخ + 0 0 --
علی پورسلیمان 1403/08/22 - 16:59
دوست عزیز

ملالی نیست جز دوری شما!

بعید می دانم در این دولت هم تعریف تازه ای از مدیریت تحول گرا ارائه شود و مدیران کارآمد منصوب شوند و سازمان نظام معلمی هم به سرانجامی برسد .

تا چه پیش آید ....

پایدار باشید .
پاسخ + +4 0 --
ناشناس 1403/08/22 - 08:28
در فصل سرد برق قطع میشه. و در فصل گرم برق. این مشکل از کجاست؟ همه را کلافه و بی حوصله کرده اند.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1403/08/22 - 14:08
مشکل ناشی از این است که در خانواده ومدرسه انسان های مسئولیت پذیر نسبت به جامعه تربیت نشده است
پاسخ + +3 0 --
ناشناس 1403/08/22 - 08:30
نسل زد نه . نسل زرت
پاسخ + 0 0 --
علی پورسلیمان 1403/08/22 - 16:17
دوست عزیز

درود

به نظرم در مورد نسل جدید خیلی مبالغه شده است .

پایدار باشید .
پاسخ + +2 -1 --
ناشناس 1403/08/22 - 10:14
همین چیزایی که تابو هست یه روزی عادی میشه در ذات بشر؟
پاسخ + +3 0 --
ناشناس 1403/08/22 - 13:35
کاملا درسته اجزای یک جامعه تفکیک پذیر نیست از هم تأثیر گرفته وبرهم تأثیر می گذارند
پاسخ + +2 0 --
.. 1403/08/22 - 14:53
کاملا درسته
این نتیجه ۴۵ سال کارخانه سیب زمینی سازی این حکومت است
این بی تفاوتی را همه جا می توان حس کرد
هیچ وقت ایرانی ها در این حد نبودن. و بیشتر این وضع در حکومت های دیکتاتوری پیدا میشه
پاسخ + 0 0 --
علی پورسلیمان 1403/08/22 - 16:22
درود

بخشی از برآیند وضعیت موجود نتیجه عملکرد حکومت است اما الیت ها و توده ها و البته رسانه ها سهم بیشتری دارند .

خلاصه کردن همه مشکلات در حکومت نوعی نایده گرفتن بقیه و حتی توهین به آنان است ؛ چیزی در حد یک چهار پا !

وقتی نخبگان ما فاسد باشند و توده ها هم در مورد کار خودشان فکر نکنند و دنباله رو باشند قرار است برون داد چه چیزی باشد ؟

وقتی رسانه رکن چهارم دموکراسی نباشد ؛ انتظار چه چیزی را دارید ؟

بر خلاف نظر شما ؛ ایرانی ها تاریخ چندان روشنی هم در این زمینه ها ندارند .

مساله بسیار عمیق تر است .

پایدار باشید .
پاسخ + +4 0 --
.. 1403/08/22 - 14:56
در تونس یک خودکشی با آتش در میدان تونس انقلاب ایجاد شد
آن وقت در ایران هر روز در نقطه ای یک نفر خودکشی می کند یا اعتراض می کند ولی کسی دنبالشان را نمی گیرد و به راحتی از کنارشان می گذرند

همین فعالان صنفی معلم ها را ببینید
۱ میلیون هم صنف دارند اما همه سیب زمینی

چطور و چه موقع چنین شدیم؟!
پاسخ + 0 0 --
علی پورسلیمان 1403/08/22 - 16:25
درود

به نظرم ؛

مشکل در « سازگاری ایرانی » است .

این مساله با روحیه « مطالبه گری » و « پرسش گری » سنخیتی ندارد .

پایدار باشید .
پاسخ + +5 -2 --
ناشناس 1403/08/22 - 16:43
آبروی دانشگاه علوم و تحقیقات رفت
پاسخ + +3 -1 --
ناشناس 1403/08/23 - 00:30
این رسوا شدن ها حق دانشگاه آزاد و وزارت علوم است
آیا قوانین آموزش عالی علی الخصوص تحصیلات تکمیلی ما، اسلامی هستند؟؟؟
پاسخ
ناشناس 1403/08/23 - 09:43
45سال پیش کسی خطاب به مردم گفت:"شمارابه مقام انسانیت می رسانیم"ناگهان بانک برآمدکه فلانی یکصدوبیست وسه میلیاردتومن پول بالاکشیدسپس خبری آمدکه فلانی سه هزارمیلیاردتومن پول دزدیدوبه کانادافرارکرد.خبردیگری منتشرشدکه یک مربی قرآن بادههانوجوان بیگناه عمل غیراخلاقی انجام دادو...نتیجۀ آن وعده پوچ، این فجایع وهزاران فاجعه دیگری شدکه تابحال شاهدآن هستیم.
پاسخ + +1 0 --
ناشناس 1403/08/24 - 12:59
اینکه کنجدی سفارش میدم، از سر لاکچری بازی یا نیاز به نان و کنجد دارم. بلکه از سر این هست که بی حوصله ام و نمی تونم هیچگاه سر صف بایستم. من برای لایک در اینستا وقت دارم و ادای آدم خوبا رو دربیارم.

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور