در نظام آموزشی ما اتحادی نامبارک میان برخی مدارس خاص، صدا و سیما، برخی معلمان دروسی مانند ریاضی و زیست و فیزیک، طراحان سوالات کنکور و بنگاه هایی مانند قلمچی، مدرسان شریف، گاج و امثالهم شکل گرفته است. این اتحاد به صورت آگاهانه یا نااگاهانه در حال نابودی تمام نسل های نگون بختی است که امروز در چنگال این سیستم پول ساز و بی رحم به اسارت گرفته شده اند.
با سخت تر شدن سال به سال سوالات کنکور و روی آوردن به سوالات غیر کتابی این پیام به خانواده ها و دانش آموزان داده می شود که رمز قبولی فرزند شما در کنکور شرکت در فلان کلاسهای آموزش مهارت تست زنی است. هزینه و وقتی که نوجوان می توانست صرف بازی، ورزش و آموختن هنر و خواندن شعر و داستان و کتب غیر درسی نماید در مسلخ پر استرس کنکور قربانی شده و نوجوانی پر از استرس و عصبانیت تربیت می شود.
امروز هیولای اصلی که افسردگی را به دانش آموزان هدیه می دهد، نه بازی های کامپیوتری و نه تماشای برنامه های ورزشی بلکه بنگاه هایی مانند مدرسان شریف، قلمچی و..است.
"نظام آموزشی ما هم از صدر به ذیل، از مقطع ابتدایی تا عالیترین مقاطع، دارای مشکلات مهلک است و از دانشجو تا دبیر و استاد از آن شکایت دارند. نظامی سترون و ناکارآمد است که شوق و شور را در جوانان میکُشد، وقت آنان را تلف میکند و شمع اشتیاق را در دلشان خاموش میکند.
من پیش از این در بزرگداشتم در تبریز هم در این باره حرف زدم و گفتم که سال گذشته نوهی من کنکور داد. وقتی سؤالاتی را که برای پاسخگوییاش تعیین شده بود، دیدم واقعاً تأسف خوردم که چرا در نظام رسمی ما، چنین سؤالاتی تحت عنوان معارف اسلامی مطرح میشود. به همین دلیل مقالهای با عنوان «استهزای دین» یا «افسون دانش» نوشتم که منتشر شد.
دو، سه ماه پیش که به مدرسهام در تبریز رفتم، دخترانی از مدرسه بیرون آمدند و دورم را گرفتند، سؤالات امتحانات فلسفه را به من نشان دادند و من هم یک راست به سمت مدیر مدرسه رفتم و نسبت به نحوهی سؤالات اعتراض کردم. مشخص بود که معلم این سؤالات را از جزوهای که در دوران لیسانس آن را خوانده و به بچهها تعلیم میداده، استخراج کرده است. این سیستم آموزشی طفلمحور، پدر مردم را درآورده است. من از همه دستاندرکاران میخواهم که به مردم رحم کنند و فکری به حال آن کنند.
دانشآموزان ما همانهایی هستند که وقتی از چنبرهی نظام آموزشی نجات پیدا میکنند امثال مریم میرزاخانی از آنها بیرون میآیند.
کانال خرمگس
نظرات بینندگان
طبیعی است سود بی حساب و کتاب خود را رها نکرده و به فکر حفظ روح و روان دانش آموزان بیگناه نخواهند بود.
اما قاتل کیست؟*
آنچه از میان نسل مستعد مدارس قربانی می گیرد، قبل از آنکه مسابقه سیستماتیک تست و کنکور در مدارس باشد، حاکمیت یک سبک روان شناختی است که همهچیز را از پیش تعیین شده می داند و انتظار دارد دانش آموزان به آن برسند و نتیجه ای را می پسندد که با استانداردهایش سازگاری و همخوانی داشته باشد و اصلاً هدف از آموزش در این سبک، یعنی انتقال یکسویه دانش از طرف معلم به دانش آموزان برای سازگار شدن فرد با محیط.