می گویند :
"یکی از شاهزادگانی که به سعدی شیرازی ارادت داشت، محرمانه از پرنس بانوی خویش به وی شکایت کرد که هرساله برای من سه قلوی دختر میآورد و از او علاج خواست .سعدی راهحلی نشان داد که پرنس بانو را سخت برآشفته کرد و فرمان داد وی را از شهر اخراج کنند.
شیخ بار سفر بست و زاد و توشه سفر را در یکتای خورجین و تای دیگر را خالی گذاشت .آنگاه خورجین را روی الاغ انداخت، ولی از هر طرف که خورجین را میانداخت، آن طرفی که پر بود، سنگینی می کرد و به زمین میافتاد. پرنس بانو که از پنجره کاخ این ماجرا را مینگریست، به سعدی بانگ زد و گفت: بار کج به خانه نمی رسد .
چرا وسایلت را مساوی در هردو طرف خورجین نمی گذاری تا تعادل برقرار شود و بارت به زمین نیفتد؟
سعدی گفت: از ترس شما؛ زیرا من هم جز آنچه شما گفتهاید، نگفتم ولی شما امر کردی مرا از شهر بیرون کنند "
دیروز پنج شنبه صبح خبر استعفای بطحایی مانند بمبی صدا کرد . درست مثل ماجرای " محمدعلی نجفی " غیرمنتظره و شوک آور بود .
معلمان ، خبرنگاران و حتی مردم عادی به دنبال صحت و یا سقم خبر بودند و این که دلیل و یا دلایل این استعفا چه بوده است .
از آن جا که در جامعه ای غیرشفاف با روابطی پیچیده و منفعت محور زندگی می کنیم فضای شایعات داغ شد تا این که بعد ظهر و حوالی ساعت 15 پرتال وزارت آموزش و پرورش در بخش اسلاید خود خبر از تکذیب پذیرش خیر استعفای بطحایی داد هر چند این خبر نیز بعدا از پرتال حذف گردید .
پایگاه اطلاع رسانی دولت نیز عین خبر پرتال وزارت آموزش و پرورش را در بخش " آخرین اخبار " کار کرد اما بعدا و با اعلام رسمی پذیرش استعفای بطحایی توسط رئیس جمهور آن خبر نیز از خروجی سایت دولت هم حذف شد .
از آن جا که سیدمحمد بطحایی توئیت باز قهار و حرفه ای است انتظار می رفت تا در این مورد نیز مطلبی منتشر کند اما انتظار بیهوده بود .
تاکنون کسی به طور رسمی از علت و یا علل واقعی استعفای بطحایی خبردار نشده است اما به نظر می رسد که بطحایی نیز به سرنوشت وزیر پیشین علی اصغر فانی دچار شده است .
پایگاه اطلاع رسانی دولت علت استعفا را " شرکت در انتخابات مجلس " عنوان کرده است اما این دلیل نمی تواند منطقی بوده و افکار عمومی را قانع کند .
عبدالله رمضان زاده سخنگوی دولت خاتمی آن را دروغ خوانده است .
محمود صادقی، نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی، در حساب توییتری خود نوشت: از استعفای وزیر آ.پ. برای کاندیداتوری مجلس شگفت زده شدم؛ به این جهت که چه مناعت طبعی دارد این انسان که عطای وزارت را به لقایش بخشید! دیگر آنکه چگونه فرصت خدمت بالفعل در سمت وزارت را به امید کسب کرسی احتمالی مجلس رها کرد و دیگر آنکه چه قدر و منزلتی دارد این کرسی و ما غافل بودیم!» آموزش اولویت هیچ دولتی در این 4 دهه نبوده است
رفتن بطحایی تا جایی که می دانم معلمان بسیاری را خوشحال کرده است درست بر عکس ماجرای محمدعلی نجفی که علی رغم بدعهدی ها و پشت کردن به صداقت و اعتماد معلمان کسی را خوشحال نکرد .
بطحایی بر عکس فانی حتی نتوانست دوران وزارت خود را به " نصف " برساند و این ها چیزهایی هستند که باید مورد توجه نامزدهای احتمالی وزارت آموزش و پرورش آینده قرار بگیرند .
« فرج کمیجانی » دبیر کل مجمع فرهنگیان ایران اسلامی که مدت اندکی پیش و در مراسم افطاری بطحایی را وزیری اندیشمند خطاب و از اقدامات ارزشمند وی با اهدا لوحی تقدیر کرده بود در توئیتی علت استعفای بطحایی را به رتبه بندی معلمان نسبت داد و ادعا کرد که وزیر آموزش و پرورش در دفاع از حقوق حقه فرهنگیان ایران اسلامی استعفا کرده است .
برای فردی که مسائل آموزش و پرورش ایران را تعقیب و تحلیل می کند شاید این حرف کمیجانی مضحک ترین و بی پایه ترین حرفی است که می توان شنید .
نخست آن که ربیعی سخنگوی دولت در تازه ترین اظهار نظر گفته است که با اختصاص مبلغ 2000 میلیارد تومان در سال جاری رتبه بندی معلمان را اجرایی خواهد کرد .
از سوی دیگر ، بطحایی کسی نیست که بخواهد خود را فدای کسی دیگری کند و یا بخواهد بر آرمان خود ایستادگی کند . بطحایی تصور می کرد تشکل ها بتوانند برای او پایگاهی ایجاد کنند .
ماجرای برکناری مرتضی نظری و نجات بهرامی که بیش از 6 ماه است بلاتکلیف است و نیز نحوه برخورد بی تفاوت مابانه بطحایی با معلمان زندانی مانند " محمد حبیبی " که حتی حاضر به تمدید مرخصی بدون حقوق او نیستند و... خود گویای ادعای مطروحه می باشد .
بطحایی آن قدر ضعیف و مرعوب بود که وقتی در مورد نجات بهرامی و اشتغال ایشان به حجت الاسلام علی ذوعلم نامه نوشت و گفت که در پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش مشغول به کار شود ، ذوعلم به راحتی دستور وزیر را که خود منصوب وی بود نادیده گرفت و بطحایی هم در برابر این عمل سکوت کرد .
البته بطحایی تصور می کرد با انتصاب افرادی مانند ذوعلم می تواند برای خودش حاشیه امن ایجاد کند تا در این گونه مواقع به کمک او بشتابند ؛ اما این توهمات نیز کمکی به او نکرد .
بطحایی حتی شجاعت آن را هم نداشت که به درخواست صدای معلم برای مصاحبه پاسخ دهد و علی رغم نامه مکتوب و رسمی و چند بار یادآوری حضوری حاضر نشد در یک فرآیند گفت و گو پاسخ گوی پرسش های این رسانه باشد .
با قطعیت می توان گفت که اقتدار سازمانی سیدمحمد بطحایی در بحث های و چالش های مدیریتی عددی نزدیک به " صفر " بود .
در مردادماه 96 زمانی که روحانی می خواست وزرای پیشنهادی خود را به مجلس معرفی کند در یادداشتی با عنوان : " اشتباهات استراتژیک دانش آشتیانی ... سخنی با وزیر آموزش و پرورش دولت دوازدهم " ( این جا ) به 6 محور عمده اشاره کردم .
به برخی موارد اشاره می کنم :
" در نظام آموزشی ایران « قدرت مبتنی بر قانون » آن گونه که لازم است توسط وزرای آموزش و پرورش مورد استفاده قرار نگرفته است .
وزیر آینده آموزش و پرورش باید بتواند هوشمندانه و بدون هر گونه باج دادن و امتیاز دادن از منابع قانونی قدرت خود استفاده کند .
می توان گفت که همه وزیران آموزش و پرورش فاقد یک " مدل ارتباطی موثر و به روز " برای ارتباط اثربخش با ذی نفعان آموزش و پرورش بوده اند و اکثریت کانال ها و مجاری ارتباطی از نوع " رسمی " بوده اند . چرا این تشکل های حامی و برخی رسانه ها ، رئیس جمهور را مورد پرسش قرار نمی دهند که چرا با استعفای بطحایی موافقت کرده است ؟
متاسفانه " روابط عمومی " وزارت آموزش و پرورش نیز اکثرا نقش یک " تبلیغاتچی و یا بوقچی " را ایفا کرده اند و نتوانسته اند پل ارتباطی موثری برای تعریف و تبیین یک " ارتباط اثربخش " در سازمان باشند .
وزارت آموزش و پرورش تاکنون یک مدیر روابط عمومی به معنای درست ، کامل و علمی نداشته است .
وزیر آینده باید حرفی بزند و قولی بدهد که قادر به اجرای کامل آن باشد وگرنه اعتماد و سرمایه عمومی را از دست خواهد داد .
برخی تصور می کنند که وزیر آموزش و پرورش باید از طرق سخنرانی و ... گفتمان سازی کند .
به نظر می رسد " گفتمان سازی " فرآیندی است که کنش گران و فعالان عرصه تشکل و رسانه باید به آن بپردازند و البته در حال حاضر از این کارکرد تهی شده اند .
وزیر آموزش و پرورش باید بیش از حرف به عمل توجه داشته باشد ...." بطحایی ، " باج دادن و انفعال مطلق " را با " تعامل " اشتباهی گرفت !
بطحایی به جای تقویت روابط عمومی و حرفه ای کردن آن ریشه آن را زد و بدتر از آن فردی غیرمتخصص را عهده دار این کار کرد .
در یادداشتی دیگر با عنوان : " بطحایی اگر می خواهد 4 سال وزیر باشد راهش این نیست ! باید رو در بایستی را کنار بگذارد ! " ( این جا )
اشاره کردم :
" اگر فانی در این دوره از یک روابط عمومی قوی ، کارآمد و هوشمندی برخوردار بود می توانست تعامل بهتری با بدنه فرهنگیان و نیز رسانه های مستقل برقرار کند و بار منفی افکار عمومی علیه وی تعدیل می شد...
فانی همچون سایر وزرا سیاست ها و برنامه های خوبی را قبل از تصدی مقام وزارت به جامعه و معلمان ارائه نمود ، اما افتادن در دام روزمرگی و فقدان یک تیم مدیریتی قوی ، علمی و دلسوز موجب شد تا به تدریج از برنامه های اعلام شده فاصله بگیرد و شکاف میان صف و ستاد تشدید شود .
شاید بهتر باشد وزیر آینده آموزش و پرورش در کنار برنامه ای که برای رای اعتماد به مجلس ارائه می کند یک تیم منسجم و همدل را در کنار خود داشته باشد تا بتواند از عهده حرف ها و قول هایی که داده است برآید و دائما مجبور نباشد تا در راهروهای مجلس به دنبال قانع کردن نمایندگانی باشد که به صورت غیرواقعی و با ادبیات پوپولیستی در پی ارائه چهره دیگری به معلمان هستند و خود را دلسوز و ناجی معلمان معرفی می کنند.... "
واقعا اتاق فکر بطحایی را چه کسانی تشکیل می دادند ؟
در وزارت دانش آشتیانی افرادی چون حیدر زندیه ، علیرضا جدایی و... نتوانستند اتاق فکر خوب و کارآمدی برای وزیر باشند و بحران را مدیریت کنند ؛ بطحایی هم خود را محصور به چند نفر مانند فرزند و داماد و... کرد و البته نتیجه اش را هم دید .
نوشتم :
" تشکل هایی هم که با صفات " صنفی " و یا " سیاسی " در درون آموزش و پرورش هستند اکثرا فاقد جایگاه و مقبولیت بین معلمان بوده و بیشتر جنبه نمایشی داشته و کارکرد انتخاباتی دارند .
معلمان هم اکثرا اعتمادی به این تشکل ها ندارند . بطحایی آن قدر ضعیف و مرعوب بود که وقتی در مورد نجات بهرامی و اشتغال ایشان به حجت الاسلام علی ذوعلم نامه نوشت و گفت که در پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش مشغول به کار شود ، ذوعلم به راحتی دستور وزیر را که خود منصوب وی بود نادیده گرفت و بطحایی هم در برابر این عمل سکوت کرد .
به عنوان مثال با این که بیش از یک ماه از کلید خوردن استیضاح بطحایی در مجلس می گذرد تشکل هایی که دائما با وزیر نشست و جلسه و... می گذارند حتی یک تحلیل ساده در مورد این استیضاح به افکار عمومی ارائه نکرده اند .... "
بطحایی تصور می کرد تشکل ها بتوانند برای او پایگاهی ایجاد کنند .
در موضوع رسانه ، وزیر سابق آموزش و پرورش تصور می کرد بتواند با حمایت برخی از مدیران رسانه ها فضای افکار عمومی را به نفع خویش مدیریت کند .
چرا این تشکل های حامی و برخی رسانه ها ، رئیس جمهور را مورد پرسش قرار نمی دهند که چرا با استعفای بطحایی موافقت کرده است ؟
اشتباه بزرگ بطحایی این بود که تصور می کرد می تواند همه را از خود راضی نگاه دارد .
و مهم تر از همه این ها فضای امنیتی است که در زمان وزارت بطحایی ایجاد و تقویت شد .
کم نبودند معلمان منتقدی که در زمان وزارت بطحایی توسط مدیران زیردست ایشان مورد شکایت قرار گرفته و به دادگاه فراخوانده شدند .
« صدای معلم » به دفعات و به کرات به این موضوع انتقاد و اعتراض کرد . بطحایی به جای تقویت روابط عمومی و حرفه ای کردن آن ریشه آن را زد و بدتر از آن فردی غیرمتخصص را عهده دار این کار کرد .
تنها واکنش بطحایی سکوت بود .
زمانی که صدای معلم با ادله و مستندات نشان داد که معاون و دست راست ایشان یعنی آقای اللهیار ترکمن دکتری ندارد و ادعای دروغ و غیرواقعی کرده است عکس العمل بطحایی چه بود ؟
به جای عذرخواهی و حتی تشکر ، صدای معلم را تهدید به شکایت در محاکم قضایی کردند .
به جرات می توان گفت بطحایی استقلال ذاتی و حرفه ای آموزش و پرورش را به محاق برد و نتوانست از موجودیت و هویت این دستگاه دفاع کند .
بطحایی ، " باج دادن و انفعال مطلق " را با " تعامل " اشتباهی گرفت .
این ها تنها نمونه های کوچکی هستند برای این که بگویم بطحایی وزیر ناکارآمد و ضعیفی بود .
اما همان گونه که قبلا هم متذکر شده ام آموزش اولویت هیچ دولتی در این 4 دهه نبوده است .
احتمالا مدیری از همان حلقه بسته و ناکارآمد فعلی مدیران عهده دار سرپرستی وزارت آموزش و پرورش خواهد شد .
بعید می دانم وزیر بعدی آموزش و پرورش هم بخواهد طرحی نو دراندازد .
معلمان اگر می خواهند وزیری باسواد ، کارآمد و با شهامت داشته باشند قبل از هر چیزی باید آن را در " خود " جست و جو کنند .
نظرات بینندگان
انشاا...گوش شنوایی هم باشد و جناب زینی وند اگر قرلر است وزیر بعدی باشد بجای دوستی با امثال نوبخت که باهم هم حزبی هستند در اعتدال با معلمان و دبیران دوستی کند و رتبه بندی سازمان نطان معلمی و ...را عملیاتی کند
خانم ایازی
از نظر و محبت شما سپاسگزارم .
درست است . متاسفانه بطحایی به نمایندگان مجلس و برخی نهادها زیاد میدان داد و از افکار عمومی غافل شد .
پایدار باشید .
آقای دبیر م
از لطف شما سپاسگزارم .
با کنش گری مستمر باید سعی کنیم که به اهداف مورد نظر دست پیدا کنیم .
پایدار باشید .
دوست عزیز
سپاسگزارم .
بنده در همین کسوت معلمی و روزنامه نگاری خدا را شاکرم .
پایدار باشید .
جناب شیبانی
1- انسان موجودی است متفکر و صاحب عقل و شعور و باید که در برابر عملکرد خویش پاسخ گو باشد .
2- به جای تقدیرگرایی و خود را به امواج پیدا و نهان سپردن باید که " بودن و " شدن " را ممارست کرد .
پایدار باشید .
دوست عزیز
1- سعی کنید در موضوع سخن بگویید .
2- تمام نظرات پست مرتبط تاکنون منتشر شده اند .
شما می توانید به همراه دوستان تان متنی کارشناسی و مستند را تنظیم و برای صدای معلم ارسال فرمایید .
پایدار باشید .
دوست عزیز
وسع ما فعلا همین است .
شما هم می توانید آن بخش ها را پی گیری فرمایید .
پایدار باشید .
تحلیل جالبی بود جناب پورسلیمان.
آ.پ به وزیری چون شما نیاز دارد
هیچ کس غیر از معلم نمی تواند نجات دهنده ی این اوضاع اسف بار باشد فقط نیاز به باور وحرکت داردوبه هیچ کس غیر از خودش باور نداشته باشدچهل سال تجربه کافیست تا دوباره اشتباهات تکرارنشود
بلاخره روحانی هم استعفا خواهدداد وباید این کاررا بکند
خودش
و ماهم در سن ۱۴ سالگی به عشق معلمی قدم در دانشسرای تربیت معلم گذاشتیم غافل از این که ...
ولی یا می تونیم با پشتکار حق خودمان را بگیریم یا به اون بالایی واگذار می کنیم.
ولی میدونم بعد از ۳۰ سال کار فقط میتونیم راحت سر بر بالش می گذاریم .
اگه جسارت به خانمها تلقی نشود این شغل فقط برای اونها خوبه که در دین ما مسئولیت مستقیم و تامین خانواده را ندارند
نه برای آقایون که شرمنده خانواده خود بشوند
به قولی نماینده ای که به تازگی بعد از استعفای بطحایی فرمودند وزیر را هم از خانم ها معرفی کنند .
البته به دلایلی گفتم قصد جسارت به خانمها ندارم
که وزارت و این شغل برازنده اونهاست شاید که تدبیرشان موثرتر بیفتد
با
واز صدای معلم متشکرم
دستت بر کلید"واو" فشار لازم را نیاورده،
نه اینکه بر ماشه تفنگی فشار آورده!
نه اینکه خدشه را 4 کلید آن طرفتر خطشه بنویسی
نه اینکه ...