مدیر صدای معلم :
من تشکر می کنم از خانم دکتر علم الهدی .
علی پورسلیمان هستم از صدای معلم .
1- تربیت دینی و یا تربیت بر اساس آموزه های فلسفه صدرایی با فلسفه دیوئی چه نسبتی دارد ؟
2- فرمودید :
انسان اسیر ایده های ذهنی است و... این ایده چگونه با اشرف بودن موجود انسان و آموزه های قرآنی تطابق دارد ؟ و نیز اراده آزاد به عنوان شاخص مهم تمیزه .
3- علم متاثر از ارزش ها است . دین متاثر از ارزش ها است .
اما جنس و نوع ارزش ها بین این دو مقوله با هم متفاوت است .
شما و بر چه اساسی این " هم ذات پنداری " را برقرار کردید ؟
4- آیا فکر نمی کنید یکی از دلایل ناکامی تربیت دینی در نظام آموزشی ایران همین ایرادی است که شما به جهان بینی علمی وارد کرده اید و آن نگرش سیستمی است .
و سوال آخر من این است که من معلم هستم .
شما خود را به عنوان " پژوهشگر " معرفی کردید .
یکی از خصوصیات پژوهشگران نظم و دقیق بودن است .
شما برای ورود به این نشست نیم ساعت تاخیر داشتید .
علم الهدی :
من از آخر شروع می کنم جواب می دهم. این که دیر آمدم رئیس ما در سازمان گفتند بروم خدمت شان و اصلا من مقصر نبودم.
مدیر صدای معلم :
شما هم مثل بقیه فرافکنی کنید !
علم الهدی :
به هر حال این جوری است دیگر !
میهمان تابع صاحب خانه است . صاحب خانه می گوید این جا بنشین این جا می نشینیم بگوید آن جا بنشین می رویم آن جا می نشینیم !
با دیوئی خیلی فرق دارد. کاملا دو دیدگاه است. تربیتی که در دیوئی استوار باشد با تربیتی که در مبانی صداریی باشد .
زمین تا آسمان با هم فرق دارند .
سوال دیگری که مطرح کردید .
فرمودید : ....
یک بار دیگر مطرح کنید .
یادم رفت !
( مدیر صدای معلم دوباره پرسش خود را تکرار می کند و این در حالی است که خانم علم الهدی چیزی یادداشت نمی کند )
من یک بحث مفصلی در کتابم دارم تحت عنوان که این شرافت، شرافت سرشتی است یا شرافت سرنوشتی ؟ خیلی هنوز درگیر این بحث ها نشده ایم و ارتباط نظر و عملمان هنوز دچار مشکلات جدی است
سرنوشت انسان اشرف مخلوقات شدن است. ولی سرشت انسان اشرف مخلوقات نیست. شرافت مربوط به سرنوشت است. متکی است بر تعلیم و تربیت. متکی است بر این که انسان چه می شود. آخر کار معلوم می شود که این یک موجود گرگی می شود که همنوع خودش را پاره پاره می کند یا نه واقعا اشرف مخلوقات می شود. شرافت مربوط به سرنوشت بشر است نه به سرشت بشر. موجود بشر بما هو بشر هیچ شرافتی بر دیگران ندارد. اولئک الانعام بل هم اضل هم می تواند بشود و خیلی بیاید پایین ولی اگر بگوید در یک منطقه ای قرار گرفته که می تواند بیاید پایین یا می تواند برود بالا از لحاظ سرشتی.
در کتابم مفصل بحث کردم این شرافتی که به انسان نسبت داده می شود این شرافت مربوط به سرنوشت انسان است که در واقع بنا بر حکمت صدرایی انسان غایت عالم است. یعنی تمام موجودات جهان و تمام جهان پدید آمده اند تا انسان به آن آخرین مرتبه خودش برسد و سرنوشت عالم همین است که آخرش انسان پدید بیاید. این سرنوشت نهایی جهان است. غایت عالم این است که و ظهور حق این است که آن انسان پدید بیاید ولی نه سرشت انسان نیست همه ما خودمان را نمی توانیم اشرف مخلوقات تلقی بکنیم ولی اگر منظورتان امیرالمومنین باشد معلوم است شرافت است. بنابراین سرنوشت کسی ممکن است شرافت باشد ولی معلوم نیست سرشتش چه باشد ؟
سوال بعدی ؟
( دوباره تکرار )
اتفاقا می خواهم بگویم مشکل شما از آن طرف است. تربیت دینی هنوز نتوانسته تحقق پیدا بکند. ما در گوشه و کنارهایی آورده ایم. ما حجاب را آورده ایم ولی فلسفه اش را نیاورده ایم. فلسفه تعلیم و تربیت ما هنوز دینی نشده است. مثلا عمل ما در یک نقطه دینی شده است. یک فعلمان را در نقطه ای آمده ایم دینی کرده ایم. این چیزی که هست آن موزاییکی است که پدید آمده است . موزائیکی از فلسفه سکولار با رفتارهای دینی. این موزائیک، موزائیک ناسازگاری است. اگر شما شکست خورده می دانید من تربیت دینی در ایران را شکست خورده نمی دانم. چون واقعا یک اتفاق نیفتاده است. ناهمگن است .خیلی از مدارسی داریم که بسیار موفقند. خیلی از جریان های تعلیم و تربیت دینی داریم که خارج از مدرسه بسیار موفقند.
یکی از حضار :
شرط موفقیت چیست ؟
علم الهدی :
شرط موفقیت این است که افرادی با سنین نوجوانی الآن در جبهه برای اسلام می جنگند. در همین جایی که ما سوداگری را در دانشگاه ها به شدت داریم توسعه می دهیم. وقتی استاد فرهیخته دانشگاهی در دو دو تا چهارتای حساب های مالی می آید و بسیاری از تخلفات را انجام می دهد و کمیته های انضباطی از او تخلف می گیرند استاد یا استاد تمام دانشگاه در همان موقع یک جوان بیست ساله برای ارزش دینی اش در یک نقطه دیگر دارد جان می دهد.
شما می گویید پس این جامعه همگن نیست. در حالی که دانشگاه ها و مدارس موجوداتی آن طوری را در نهایت پدید می اورند که اگر چه تخصصش پیشرفته است ، پزشک خیلی پیشرفته ای است ولی به لحاظ اخلاقی خیلی پیشرفته نیست یک جای دیگری در یک جریان دیگری ، گوشه یک هیئتی گوشه یک مسجدی گوشه یک مدرسه ای یک بچه ای دارد این گونه پرورش پیدا می کند.
من نگفتم تربیت دینی شکست خورده است این را شما می گویید و یک جورایی دارید به من تلقین می کنید. تربیت دینی اتفاقا روایت های مطلوب و غیر شکست خورده ای دارد و اتفاقا پیروزی دارد و به همین دلیل عرض کردم در گفت و گوهای بین ادیانی که گفتم دست برتر را داریم.
ما تجربه کنفرانسی را داریم که خود کاردینالی که از فرانسه آمده بود و جانشین پاپ در فرانسه بود الآن برای من نامه ای زده که می توانم برای شما منتشر بکنم . نامه زده که ما استفاده کردیم از جلسه ای که با شما و گروه ایرانی داشتیم در ایران و مایل هستیم که شما به فرانسه بیایید و همان جلسه را تکرار بکنید در فرانسه که الآن دنبال این قصه هستم که شما بیایید این حرف هایی که انجا می زنید بیایید در اینجا بگویید که شما در تربیت چه کردید ؟
اتفاقا روایت های خیلی موفقی داریم ولی متاسفانه یک روحیاتی داریم که مربوط به کشور جهان سومی بودنمان است. ما مثلا معمول آن چه را که خود داریم خیلی اهمیت نمی دهیم مانند حالت خودباختگی داریم والا اگر پژوهشگاه یا سازمان پژوهش بیاید دنبال این که همین تجربیات داخلی ما را در حوزه تعلیم و تربیت دینی تبدیل به مقاله کند یا کتاب بکند منتشر بکند ، جهان غرب به شدت تشنه است که اینها را بشنود.
من در مرداد ماه در جایی دعوت شدم که می خواهم سیویلیزیشن را با ایمان در آنجا بگویم در کشور ژنو.
از دانشگاه شهید بهشتی چند نفر مثل آقای محقق و... دعوت شده اند با چند نفر دیگر و مرا هم دعوت کرده اند. می دانید مشکل شان چیست ؟
اینها می گویند ما در اینجا سیویلیزیشن یا شهروندی مان در تقابل با ایمان قرار گرفته ، شما در ایران چگونه بین این دو را جمع کرده اید ؟
دنیا تشنه است که تجربه های موفق در ایران را بشنود ولی عرض کردم یکی از دلایل آن روحیه خود کم پنداری ماست .
من معتقدم سازمان پژوهش همین تجربیاتی که در اینجا ثبت کرده ، همین را منتشر کند و ببینیم چه برخوردی خواهند کرد چه واکنشی نشان خواهند داد ؟
و اگر بروید به دنبال این که آن نگاه را داشته باشیم آن چه تجربه تلخ و شیرین خودمان است به دیگران بگوییم به نظر من تجربه موفقی خواهد بود.
در حوزه دانش تعلیم و تربیت ما نقص های اساسی داریم ضمن این که ما نسبت به تفاوت های جهان بینی که وجود دارد همچنان غفلت می کنیم. ممکن است در رفتار دینی عمل بکنیم ولی در جهان بینی می آموزیم.
( مدیر صدای معلم تذکر می دهد که از متن خارج نشود و سوال خویش را تکرار می کند )
اشتراک در چهارچوب مفهومی داریم. آنها چهاچوب مفهومی دارند ما هم داریم. آنها جهان بینی دارند ما هم داریم. ولی در بین آنها تعارضی است. این که دوستان دقت کنیم که علم یک چیز همگنی است نه واقعا این گونه نیست !
نظریه های علمی داریم. الان در حوزه تعلیم و تربیت در حوزه مدیریت آموزشی در حوزه برنامه ریزی درسی ، در حوزه تکنولوژی آموزشی شما با نظریه ها روبرو هستید. یک حرف نیست ، یک نظر نیست ، یک دیدگاه نیست. ممکن است در اسلام هم چندین نظریه داشته باشیم.
الآن به من بگویید یک نظریه تربیت اسلامی که دیگرحرفی روی آن نباشد نمی توانم بگویم حداقل می توانم بگویم در حوزه نظریه پردازی خیلی جوان هستیم .
خیلی هنوز درگیر این بحث ها نشده ایم و ارتباط نظر و عملمان هنوز دچار مشکلات جدی است. ولی به نظر می رسد آن هژمونی فرهنگی غرب مانع از این می شود که ما واقعا خودمان را دریابیم .
در واقع یک چیزی را با تبلیغ و اینها چنان به ما تلقین کرده اند که شما نمی توانید تعریف اسلامی هم نمی توانید داشته باشید . علم اسلامی هم سخت است تعارض وجود دارد بنابراین در این قصه مدام درجا می زنیم. ولی از آن طرف چنان خودشان را معرفی می کنند که گویی یکدست هستند نه آنها یکدست نیستند . شما یک نظریه برنامه درسی داشته باشید که تعارض نداشته باشد با کناردستیش و شما مجبورید بین آنها انتخاب بکنید.
پایان گزارش/
پیاده سازی و ویرایش " زهرا قاسم پور دیزجی
نظرات بینندگان
در دنیا هم نداشتن انگیزه خوب در معلم دبیر و دانش اموز و مدارس با امکانات کم و کلاسهای روی ۳۰ نفر دانش اموز و...ایدال و مطلوبست؟؟!!!
نبود سازمان نطام معلمی و بیمه تکملی عادلانه و...
و....
کاش این عزیزان اصولگرا که صاحب قدرت و ثروت و نفود بیشتری هستند در مورد آ.پ بیدار شوند و توجه کافی انجام دهند
الان چه وقت فلسفه واز این قصه هاست.
معیشت،اضافه کار، پاداش وهرچیز که مربوط به زنده ماندن همکاران است را پیگیری کنید خواهشا!!!!
چگونه دَم از اسلام می زنید که در افراط و تفریط
غوطه ورید؟!
اگر بیشتر از این قرار باشد به تفوق دین نسبت به
آموزش بپردازیم که بدتر از شرایط فعلی ، دیگر
جایی برای آموزش باقی نخواهد ماند.
مرگ مدرسه ای که امروز دَم از آن می زنند همین
ورود بی قید و شرط دین در آموزش و پرورش
است.
تصور نکنید چون در مَسند امور هستید ، مختارید
آزادانه پیش بتازید. قدری توقف و تفکر به اعتدال
بد نخواهد بود.
چون شماهایی ، اگر زحمت اندیشه ورزی به خود
ندهید، جامعه می تواند روند تکاملی ایده آلی
بپیماید.
بازی با واژگان برای روشنفکرنمایی در این جامعه،
درد بزرگ و مخربی است.
حرکات عقب مانده ای چون ما باشد؟
در چه خیالی هستید شما و یا متعجبم چگونه
تحصیل کرده اید ؟
کدام دنیا عطش موفقیت های ایران را دارد ، لابد
آمریکا و یا انگلیس و فرانسه و فنلاند و کره جنوبی
و ژاپن و.......
و یا نیجریه و اتیوپی و بحرین و یمن و.....؟!
یا خیلی خوش خیالید و یا خیلی متظاهر.
حالا شده دوست امریکا و بجای تنفر سیاسی کالای زابنی به امریکا صادر میسه و در اقتصاد و درامد با امریکا دشمنی دارند؟!