بیش از ۷۵ میلیون کودک در سراسر جهان به دلایل فقر شدید، تعصبات فکری خانوادهگی و نبود مکتب به طور کامل از تحصیل محروم هستند و بیش از ۴۰ میلیون نفر آنها به دلیل وجود جنگ و ناامنی به مکتب نمیروند و از این تعداد، حدود ۱۸ میلیون کودک را به عنوان سربازان وارد جنگ ساختند. در ۱۰ سال گذشته حداقل دو میلیون کودک سرباز کشته شدهاند، شش میلیون نفر به شدت مجروح شدند، و از معلولیت بالای ۶۰ درصد رنج میبرند و بیش از ۱۰ میلیون نفر آنها دچار آسیبهای روانی بسیار جدی و خطرناک گردیدهاند، که در ۳۶ کشور مختلف از آنها به عنوان سرباز به خاطر کسب قدرت استفاده میکنند. در تمامی کشورها خواندن، نوشتن و ریاضیات سه کلید ابتدایی و انتهایی تحصیلی محسوب گشته و با توجه به شرایط وخیم کنونی جهان درگیر جنگ نیازی بیش از پیش احساس میشود تا آموزش صلح به عنوان چهارمین کلید به این مجموعه اضافه گردد.
مشکلات و درگیریهای بشر از روزگاران نخست پیدایش وی بر روی زمین وجود داشته است، اما نحوهی درگیریها در دوران مختلف شکل خود را تغییر داده است. با این وجود در هزارهی سوم توجه بسیاری از اندیشمندان به صلح جهانی است و برای نیل به این هدف، آموزش صلح را سرلوحهی برنامههای خود قرار دادهاند تا بتوانند جهانی عاری از خشونت را برای بشریت به ارمغان آورند.
چنانچه یونسکو در سال ۱۹۴۵، با هدف دستیابی به صلح جهانی و بهزیستی مشترک بشریت تاسیس شد. و همواره بر نقش آموزش در ایجاد صلح و گنجانیدن مفاهیم مربوط به صلح در برنامههای آموزشی تاکید داشته است. هدف از این آموزش، کمک به شاگردان در کسب مهارتهای حل تعارض، بدون خشونت و تقویت این مهارتها برای ارائه رفتارهای مسوولانه در جامعه است. آموزش صلح رویکردی پیشگیرانه است و به منظور تربیت و ارتقای افراد و جامعه بر اساس باورهای عدم خشونت، تسامح، برابری، احترام به تفاوتها و دستیابی به جامعهای عادلانه به کار گرفته میشود.
در واقع صلح پیششرط عمدهی تداوم حیات زندگی نسلها و ملیتها است، یعنی نوع بقای بشر به عنوان یک کل، اکنون به حفظ صلح و بهتر بگوییم ایجاد صلح وابسته است و ضروری است که آموزش هم شرایط و لوازم بروز جنگ و خشونت را نشان دهد و هم راههایی که باعث تعدیل این وضعیت و حتا غلبه بر آن و ایجاد تفاهم بین ملتها و گروههای انسانی میشود را مطرح کند.
در ماده ۲۶ قانون حقوق بشر، قطعنامههای ۱۳۲۵ و ۱۶۱۲ شورای امنیت به اهمیت آموزش صلح اشاره شده است. حتا کنفرانس سارایوو در سال ۲۰۰۹ و همچنین بزرگترین همایش جهانی نفی خشونت که به صلح لاهه معروف گشت، بازگشایی دربهای صلح را از طریق آموزش و پرورش دانستند و شعار «معلمان قویترین افراد روی زمین هستند» را سرآغاز برنامههای خود قرار داد، بیشترین توجه آنها به جلوگیری از حملات نیروهای افراطی به مکاتب، ساخت مکاتب بیشتر و اصلاح زیرساختهای لازم آموزشی در کشورهای درگیر جنگ میباشد. وجود افکار کلیشهای در جوامع، روایتهای جمعی متعارض، تجربههای تلخ و سوابق طولانی تحقیر شدن و قربانی بودن برخی از ملتها یا گروههای قومی، وجود نفرتهای نژادی و مذهبی، تحقق اهداف صلح را دشوار میسازد.
کنفرانس کارشناسان بین منطقهای ( UNESCO – ICESCO) سال ۲۰۰۷ در پاریس، دستیابی به صلح را تحت عنوان تفکر درباره صلح و برقراری آن به وسیله طراحی خلاقانه کتب درسی، مورد مداقه قرار دادند.
یکی از تعهدهای عمده وزیران آموزش و پرورش شرکتکننده در چهلوچهارمین اجلاس تعلیم و تربیه در ژنیو ماده (۲۰۲) برداشتن گامها و راهاندازی تربیتهای لازم در مکاتب کشور خود در جهت گسترش آموزش برای تفاهم بینالمللی بود. ماده (۲۰۵) آن دولتها را متعهد میسازد تا قدمهای ویژهای برای بزرگداشت مقام و موفقیت معلمان و مربیان در آموزش رسمی و غیررسمی بردارند.
اعتقاد بر این است که آموزش و پرورش رسمی یک مکانیسم مناسب و سیستمی منسجم که دارای رهبری و مدیریت سازمان یافته میباشد، میتواند زمینهساز آموزش صلح شود. امروزه مکاتب و برنامههای درسی از مهمترین کانونهای ایجاد صلح و ترویج آن میباشند.
آموزش صلح که با توجه به سنتهای تعلیم و تربیت، تیوریهای آموزشی و انتظارات جامعه جهانی در زمینه رشد و ارتقای انسانها شکل گرفته است؛ آموزشی پویا، بینرشتهای با محتوای چند فرهنگی میباشد. این نوع آموزش حاصل افکار و تلاشهای مربیان پیشرو تعلیم و تربیت مانند: جان دیوی، پائولوفریره، جان گالتونک و سایر مربیان نامداری است که بر اساس اصول و تجاربی شکل گرفته و در طول زمان تحول یافته است.
شاخصهای آموزش صلح از نظر مؤسسه «آموزش برای تفاهم بینالمللی آسیا و اقیانوسیه» (IUAPCE) :
۱. احترام گذاشتن به خود و دیگران
۲. نفی خشونت
۳. یادگیری زندگی جمعی
۴. ابراز همدردی و کمک به کسانی که در شرایط دشوار قرار دارند
۵. برخورداری از هنر گوش دادن و درک دیگران
۶. حفاظت از محیط زیست
۷. برابری
۸. وحدت
سازمان ملل به عنوان راهکاری پیشگیرانه، دههی ۲۰۱۰-۲۰۰۰ را دههی بینالمللی فرهنگ صلح و عدم خشونت نامیده است.
به رغم پیشرفتهای انجام شده در زمینه توجه به موضوع صلح و ادغام آن در برنامههای درسی در برخی از کشورها، آموزش صلح هنوز در بسیاری دیگر از نقاط جهان با موانع بسیاری روبهرو است. وجود افکار کلیشهای در جوامع، روایتهای جمعی متعارض، تجربههای تلخ و سوابق طولانی تحقیر شدن و قربانی بودن برخی از ملتها یا گروههای قومی، وجود نفرتهای نژادی و مذهبی، تحقق اهداف صلح را دشوار میسازد. بنا بر این لازم است، برنامهای جامع و مدون در زمینه آموزش صلح و مؤلفههای آن طراحی و اجرا شود.
توصیهها
۱. دور شدن از شیوههای سنتی مبتنی بر انتقال یک طرفهی اطلاعات؛
۲. تولید و توزیع گسترده مواد آموزشی معتبر در زمینهی آموزش بین فرهنگی؛
۳. همکاری شرکای آموزش رسمی و غیررسمی؛
۴. ایجاد پیوند نزدیک بین برنامه درسی صلحآمیز و کتب درسی، و توجه به ابعاد مختلف شخصیت شاگردان؛
۵. محتوای آموزش باید به نحوی تنظیم شود که به شاگردان کمک کند، به ضرورت و اهمیت فرهنگ صلح و ارزشهای مرتبط با آن پی ببرند و از حقوق اساسی، وظایف خود در زمینه برقراری فرهنگ صلح در خانواده، صنف و جامعه آگاه شوند؛
۶. تعیین پروژهها و انجام کارهای پژوهشی و عملی صلحآمیز برای شاگردان و دانشجویان؛
۷. قانع کردن سیاستگزاران در تخصیص منابع و امکانات ضروری برای حمایت از آموزش صلح؛
۸. تهیه و به کارگیری راهبردهای برقراری صلح و دوستی در مکاتب و دانشگاهها؛
۹. پُررنگ ساختن نقش رسانهها در تحول و ارتقا، اصول عدم خشونت و ترویج صلح؛
۱۰. آموزش صلح در دروس مختلف؛ جغرافیا، تاریخ، زبان، زیستشناسی، هنر و همچنین برگزاری جشنها، فعالیتهای نمایشی و تئاتر، انجام مسابقات، سرود، همایش و…
فرجام سخن اینکه نیاز مبرم بر آموزش صلح مطرح است؛ زین رو با وجود توسعه کمی و کیفی آموزش در دورههای مختلف به خصوص دوره ابتدایی، به موضوع صلح توجه کافی نشده است. علت این امر از یک سو فقدان برنامه درسی تحت عنوان آموزش صلح یا عناوین مشابه میباشد و از سوی دیگر مطالعه مستقلی در خصوص مفاهیم و مضامینی که بتواند در زمینه صلح به کودکان و نوجوانان آموزش داده شود، در دسترس نمیباشد.
نظرات بینندگان