ساخت جدید دانش .
خلق دانش جدید.
ممکن است بگویید که فراست خواه از ساخت دانش جدید صحبت می کند و این کلمات برای من خیلی بزرگ است و این می تواند برای کودکان سرزمینم موضوعیت داشته باشد.
ساخت مجدد دانش توسط دانش آموز پیش دبستانی. دانش آموز از زندگی دانش بسازد. بر اساس تجربیات کودکانه خودش ما کمک کنیم که دانشی برای زندگی بسازد. دانشی برای کلاس، دانشی برای مدرسه، دانشی برای بازی، دانشی برای رفتار با دیگران، دانشی برای آینده خودش. ساخت مجدد دانش در سطوح مختلف. ساخت مجدد دانش یعنی مفهوم سازی ها .
وقتی شما تفکر انتقادی را تمرین می کنید در تفکر انتقادی مصرف دانش نمی کنید. در تفکر انتقادی ساخت مجدد دانش می کنید.
یک نوع قلمروهای تازه معرفتی ایجاد می کند. افق گشایی های تازه می کنید. روایت های تازه می کنید. این Narrative ها دنیای ما را بهبود می بخشد. وقتی شما روایت تازه ای از تاریخ تان، زندگی تان، جامعه تان، فرهنگ تان ، جهان تان و ارتباطات تان تفسیرهای تازه ای می دهید این پنجمین مولفه که ساخت مجدد دانش است.
ششمین مولفه از تفکر انتقادی از آن سویه های تفکر انتقادی خصیصه گفت و گویی است.
تفکر خصیصه گفت و گویی دارد. چرا تفکر انتقادی در ایران خلاف آمد عادت بوده و چرا دشوار بوده است ؟
در تفکر انتقادی متوجه می شود که تفکر و اندیشیدن اساسا خصیصه گفت و گویی دارد. ما گفت و گو می کنیم آن گاه می اندیشیم. حتی اگر کسی هم نبود با خودمان گفت و گو می کنیم و انسان می شود حیوان ناطق و آن وقت می اندیشیم. وقتی ما با خودمان ( self) خود به مثابه دیگری گفت و گو می کنیم و بعد گفت و گو با دیگران. این خصیصه گفت و گویی تفکر آن مولفه میان ذهنی تفکر انتقادی است. تفکر انتقادی همه مولفه هایش درون تفکر انتقادی به معنای فردی کلمه نیست و ( Subjective) نیست. سویه های ارتباطی ، سویه های میان ذهنی و اجتماعی تفکر انتقادی این است که تفکر انتقادی درونش یک پاسخ گویی معرفتی وجود دارد. یک نوع ( Cognitive Accountability ) من پاسخ گوی معرفت خودم هستم. وقتی چیزی می گویم حاضرم گفت و گو کنم. دیگران درباره حرف من ( feedback ) بدهند و من دوباره به آنها پاسخ بدهم و از طریق این دیالوگ یک فرایند گفت و گویی، در یک شنوایی معرفتی، در یک گشودگی به نقد، در عین ایستادگی در پای نتایج یافته ها.
اتفاقا یکی از فضیلت های ذهن این است که در پای نتایجش بایستد چون اصلا دانش بشری و اندیشه بشری از ایستادگی است. انسانهایی بر پای یافته هایشان هم توسعه پیدا کرده اند.
چرا تفکر انتقادی در ایران اگر کم است چرا کم است ؟ قرار نیست که ما یک چیزی بگوییم و بعد بگریزیم.
رسم اندیشیدن ایستادن و پاسخ گو شدن است. نه گفتن و فرار کردن و نه گفتن و دست ها را بالا کردن.
وقتی کسی با شما گفت و گو می کند شما فضیلت ذهن تان ایجاب می کند که با او همچنان به گفت و گو ادامه بدهید و تا می توانید از یافته تان دفاع کنید اما گشوده شوید به نقدها و شواهدی که او ارائه می دهد. استدلال ها و بعد ویرایش کنید و گاهی حتی قبول کنید که اساسا شما به خطاهای مهمی گرفتار شده بودید و این تعاملات فکری است .
پس دموکراسی معرفتی ، حضور در حوزه عمومی فراتر رفتن از دانش خصوصی و زبان خصوصی ؛ زبان خصوصی نیست زبان یک امر اجتماعی است.
کسانی هستند که پشت زبان های تخصصی خودشان و زبان های تخصصی رشته خودشان پنهان می شوند در برج های دانشگاهی یا کافه های روشنفکری. هیچ فرقی نمی کند. اینجا تفکر انتقادی شکل نمی گیرد.
تفکر انتقادی در نورافکن ها حوزه عمومی به محک می خورد از طریق گفت و گوها از طریق ارتباط های میان ذهنی و ( Intersubjective )و در میان بودگی.
حقیقت در میان است و تفکر انتقادی در میان من و دیگران در یک منطقه خاکستری زبان در یک منطقه گفت و گویی ،در یک دموکراسی معرفتی در تعاملات فکری و در علایق ارتباطی و در عقلانیت فرهنگی و ارتباطی تفکر انتقادی توسعه پیدا می کند.
هفتمین مولفه تفکر انتقادی pracsis فکری است. یعنی بر دوش کشیدن بار آگاهی. تفکر انتقادی هم وجه معرفتی دارد هم وجه هیجانی دارد. پی جویی تفکر برای رهایی ، برای تقلیل محورها و ارتقاء شرایط بشری.
شما می اندیشید برای کاستن از رنج انسانی. برای بهبود Condition بشری در این عالم حتی فراتر از بشر. برای بهبود وضعیت این سیاره. برای بهبود وضعیت زندگی در این اکوسیستم ، در این اقلیم بزرگ ، در این بوم بزرگ.
ما می خواهیم زندگی کنیم و بگذاریم دیگران هم زندگی کنند.
بیاندیشیم و بگذاریم دیگران هم بیاندیشند و از این طریق با هم به زخم های خودمان مرهمی پیدا کنیم و محنت های خودمان را کاهش بدهیم و غمخواری معرفتی داشته باشیم.
پس تفکر انتقادی یک نوع تفکر غمخوارانه است. تفکر فارغ البال نیست. تفکر فقط با زبان ناظر نیست. یک نوع زبان عامل دارد ، یک نوع کنشگری در تفکر انتقادی هست ؛یک نوع درد رسالت دعوتی در تفکر انتقادی هست که ما را فرا می خواند که گسیل شویم به جامعه و اجتماع و از طریق یافته هایمان به بهبود شرایط اجتماعی خودمان کمک کنیم.
پرسش دوم چرایی تفکر انتقادی بود. من از این چیستی تفکر انتقادی در حد ناچیز خودم توانسته ام درک خودم را با شما به اشتراک بگذارم که تفکر انتقادی چیست؟
با این هفت مولفه و دو تا سویه Cognitive و emotional تفکر انتقادی را تا جایی که توانستم توضیح دادم. حالا می خواهیم ببینیم چرا تفکر انتقادی هست به جای این که نباشد و نیست به جای این که باشد و چرا کم است و چرا زیاد است ؟
چرا تفکر انتقادی در ایران اگر کم است چرا کم است ؟
اگر در جایی فکر می کنیم تفکر انتقادی بسط پیدا کرده چرا بسط پیدا کرده است ؟
چرا تفکر انتقادی در ایران خلاف آمد عادت بوده و چرا دشوار بوده است ؟
من علت های عمده آن را فقط مرور می کنم.
ادامه دارد
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.