قابل توجه پدران ، مادران و معلمین و حتی پدر بزرگ و مادر بزرگان بزرگوار :
مقدمه
ابتدا برای رسیدن به برداشتی نزدیک تر بهتر است به تعریفی از دو مفهوم مورد بررسی یعنی کودک و خلاقیت بپردازیم :
"در سال ۱۹۸۹ میلادی نمایندگان کشورهای جهان در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، پیمان حقوق کودک را تأیید و امضا نمودند و متعهد شدند تا برای تصویب و اجرای آن در کشورهای خود تلاش نمایند. این عهدنامه که به نام "کنوانسیون حقوق کودک" معروف است، یک مقدمه و ۵۴ ماده دارد و همه دولتها و مردم جهان را به ساختن دنیایی بهتر برای کودکان تشویق می کند. در تاریخ اول اسفند ۱۳۷۲ مجلس شورای اسلامی ملحق شدن جمهوری اسلامی به این کنوانسیون را تصویب کرده است.
تعریف کودک در اعلامیه جهانی حقوق کودک
اعلامیه جهانی حقوق کودک ، در ماده یک خود کودک را کسی میداند که کمتر از هیجده سال تمام دارد، مگر آن که قوانین داخلی کشوری ، سن دیگری را مشخص کرده باشد مانند قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران ، که پسران کمتر از ۱۵ سال و دختران کمتر از ۹ سال را کودک می شناسد. " (1)
دیدگاه علوم مختلف برای تعریف کودک
مطالعۀ روانشناسان بر چگونگی و روند رشد و تغییرات ذهنی و جسمی کودکان و شکل گیری منش و شخصیت و واکنش های هیجانی و عادات و رفتارهای آنان متمرکز است. آن ها سعی می کنند که دلایل بعضی از رفتارهای غیر عادی بزرگسالان را در رابطه با دوران کودکی شان بیابند. نظریه های روانکاوانه بسازند و از طریق آن رفتارهای کودکان را تفسیر نمایند.
جامعه شناسان ، کودکان را به عنوان عضوی از یک جامعه ی مشخص مورد مطالعه قرار داده ، سعی می کنند چگونگی زندگی ، آموزش و شرکت آن ها را در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی آن جامعه مورد بررسی قرار دهند. از نظر آن ها کودک، حاصل انتظاراتی است که جامعه از آن ها دارد.
از نظر اقتصاددانان ، کودکان عوامل غیرمولّد جامعه هستند و برای این که در آینده تبدیل به نیروهای مولّد و مالیات دهنده شوند باید از هم اکنون برای آن ها سرمایه گذاری شود. از نظر آن ها یک کودک، زحمت امروز و راحت فردا ، مصرف کنندۀ امروز و تولید کنندۀ فرداست.
از دیدگاه سیاستمداران، معلمان و مربیان اکثراً ابزارها و وسایل نظام های اجتماعی هستند. آن ها می باید آن چنان عمل و کار کنند که کودکان از دومین مرحله بلوغ عقلی یعنی مرحله اطاعت از قانون پا را فراتر نگذارند. آن ها نباید اجازه دهنده که کودکان به مرحله قضاوت فردی و زیر سئوال بردن نظام ارزشی جامعه برسند. کودکان باید به همشهری های خوبی مبدّل شوند که قوانین و مقررات وضع شده را قبول کرده ، از آن اطاعت کنند، درست یا غلط، آن ها می باید مطابق آن قوانین عمل کنند. ( نگاه سیاسی به کودک جای تأمل دارد دقت فرمائید. !) .
تنها تعداد انگشت شماری هستند که مرزهای این محدودیت ها را در هم شکسته، در کودک ، بشریت و یا تلاش برای تکامل جامعه و امید به پیروزی بر جهل و بی عدالتی را جست و جو می کنند که این افراد شامل هنرمندان، نویسندگان، تصویرنگاران، نقاشان و مجسه سازان می شود. آنها تنها افرادی هستند که تا اندازه ای به وجود واقعی و شرطی نشده کودکان نزدیکترند و سعی در کشف هر چه بیشتر آن دارند. آنها از طریق مراجعه به ضمیر ناخودآگاه و قلب خود و زنده کردن خاطرات و احساسات درونی و رؤیاها و آرزوها، تلاش می کنند تصورات خود را آزاد کنند و با چشم کودکی خویش ، کودکان را کشف نمایند.
آنها بر این باور هستند که کودک فقط کودک است. یک انسان کوچک ، با ضمیری پاک و آماده برای آموزش دیدن ، کسی که باید با روح و جسم خود در میان مردم زندگی کند، کسی که احتیاجات روحی و جسمی خاصی دارد، با حواسی برای حس کردن و آزمایش جهان اطراف خود، با قلبی پر از محبت و نیازمند به محبت، با احساساتی مستعد برای پروراندن آرمان های انسانی، با استعدادی ذاتی برای تشخیص خوب و بد و دارای قدرت پیشرفت و تکامل فردی.” (2)
تعریف خلاقیت (Creativity) :
خلاقیت نوعی عملکرد دانش ، کنجکاوی ، تخیّل و ارزیابی است. هر چه اساس دانشتان قویتر باشد، هر چه کنجکاوتر باشید، ایدهها و الگوهای بیشتری خواهید داشت که منجر به ایجاد محصولات و خدمات خلاقانه، جدید و نوآورانه میشود. اما تنها داشتن دانش برای تشکیل الگوهای جدید کافی نیست. اجزا و بخشها باید به نحوی متفاوت با یکدیگر ترکیب شوند. سپس ایدههای پراکنده و مختلف باید ارزیابی شوند و به ایدههایی کاربردی بدل شوند. به بیان دیگر، یک فرآیند اتفاق میافتد. اما واقعا این ایدهها از کجا می آیند؟ (3)
برداشت نادرست از مفهوم خلاقیت در آموزش و پرورش
مسئولان نظام آموزشی جهت سنجش ارزشیابی همکاران فقط مفهوم خلاقیت را از مرکز دنیای ساده و ارزشمند آن برداشته و در فرم خود قرار داده اند و تعریفی برای آن در شفافیت انتظارات و توقعات خود نیاورده اند و برخورد غیرکارشناسانه با این مفهوم و دنیای شگفت انگیز آن ، باعث سوءتعبیر و برداشت معلمان و مدیران و کارکنان اداری گردیده است. با دو مثال سادۀ زیر ببینیم منظور از خلاقیت چیست ؟
مثال اول : الاغ و چاه
در روستایی از بد حادثه الاغی به درون چاهی متروک سقوط میکند. عمق چاه زیاد بود و دسترسی به الاغ سخت. اهالی دور هم جمع شدند تا چارهای بیندیشند. هر یک راه حلی دادند.
یکی گفت: چند نفر برویم داخل چاه و الاغ را بلند کنیم و به بیرون از چاه هدایتش کنیم.
دیگری گفت: میتوانیم دور کمر الاغ طنابی ببندیم و آن را بالا بکشیم.
سومی گفت: اطراف چاه را بکنیم و یک سطح شیب دار درست کنیم تا الاغ از طریق آن بیرون بیاید (یک نظر نسبتا متفاوت و خلاقانه ) !
ولی چاه بسیار عمیق بود و الاغ بسیار سنگین و بنابراین هیچ کدام از ایدهها عملی نبود. روستائیان وقتی دیدند به هیچ طریقی نمیتوانند الاغ را از چاه بیرون بیاورند، علیرغم میل شان، تصمیم گرفتند الاغ را زنده به گور کنند تا زودتر بمیرد و بیشتر از این زجر نکشد. هر یک بیلی آوردند و با ناراحتی شروع کردند به پر کردن چاه. اما وقتی خاک ها روی الاغ می ریخت، او خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش میریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا میآمد سعی می کرد روی خاک ها بایستد. روستائیان هر چه بیشتر خاک ریختند، الاغ بالاتر آمد و بالاخره در برابر چشمان حیرت زده روستائیان الاغ بدون مشکل خاصی از چاه بیرون آمد!
مثال دوم : ناسا و مشکل خودکار
گفته میشود وقتی ناسا برنامه فرستادن فضانوردان به فضا را آغاز کرد، با مشکل کوچکی روبه رو شد. آنها دریافتند که خودکارهای موجود، در فضا کار نمی کنند یعنی به دلیل عدم وجود جاذبه در فضا جوهر خودکار به سمت پایین جریان نمی یابد و روی سطح کاغذ نمی ریزد.
ناسا برای حل این مشکل با شرکت مشاورین اندرسون قرارداد بست. تحقیقات بیش از یک دهه طول کشید، 12 میلیون دلار صرف شد و در نهایت آنها خودکاری طراحی کردند که در محیط بدون جاذبه می نوشت، زیر آب کار می کرد، روی هر سطحی حتی کریستال نیز می نوشت و از دمای زیر صفر تا 300 درجه سانتیگراد بالای صفر کار می کرد.
روسها نیز در هنگان اعزام فضانوردان به فضا با چنین مشکلی روبه رو شدند ولی آنها راه حل ساده تری داشتند: آنها از مداد استفاده کردند! (به همین سادگی)
در واقع در دو کشور آمریکا و شوروی سابق از دو دیدگاه و روش مختلف برای حل این مساله استفاده کردند:
در آمریکا تمرکز روی راه حل (نوشتن در فضا با خودکار) بود. میخواستند خودکاری اختراع کنند که در شرایط بدون جاذبه بنویسد. ولی در شوروی تمرکز اصلی روی مشکل (نوشتن در فضا) بود و مهم نبود که این وسیله از جنس خودکار باشد، مداد باشد و یا حتی زغال باشد. مهم رفع مشکل و رسیدن به هدف، یعنی نوشتن در فضا بود.(4)
در دو مثال فوق دیدیم که خلاقیت ساده تر از آن است که فکر می کنیم. فقط باید باور داشته باشیم که همه ما این توانایی خدادادی را داریم و با کمی تفکر و تغییر نگرش در برخورد با مسائل می توانیم به راحتی ایده هایی بکر و راه حل هایی منحصر به فرد برای مسائل و مشکلات پیدا کینم.
ادامه دارد
1) کودک کیست و حقوقش چیست ؟ از غزاله خرم نیا .
2) مجموعه کتاب و کودک - کودک کیست ؟ از فاطمه معدنی .
3) کد مطلب : 2883 - 10 مرداد 1394. پایگاه جامع اطلاع رسانی کارآفرینان .
4) سایت معلم خلاق عنوان : " خلاقیت به زبان ساده."
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
خوانندگان محترم ،
این مبحث در سه بخش تقدیم خواهد شد ، لازم دیدم
ابتدا برای رسیدن به برداشت واحد از تعریف، دو واژه
اساسی مورد نظر را تعریف نمایم تا ماجرای فیل مولوی
پیش نیاید. برداشت از مفهوم کودک و خلاقیت ، بستگی
به افق بینش ، نگرش و دانش ما دارد و علیرغم سادگی،
پیچیدگی هایی دارد مثلا خود بنده حداقل کودک را زیر 10
سال می دانستم اما ظاهرا برداشت کشورهای مختلف،یکسان
نیست. یا خلاقیت را فقط نوآوری و ابداع می دانستم که کار هر
کس نیست ، اما ساده بودن هر نوع تفکری می تواند خلاقیت
نامیده شود مهم تازگی و بکار آیی آن است.
اما بررسی عوامل کشنده یا از بین برنده ی خلاقیت در دو بخش آتی.
سپاسگزارم.
همکار محترم ، موافقم. کودکان ما در شرایط صلح و
آرامش کودکی نمی کنند اما حساب ما جدا بود ما در
شرایط انقلاب و جنگ ، کودکی نکردیم.
پایدار باشید و برای همراهی تان سپاس.