راست هست شهر دلم یار نشد یار کسی
ریشه جامعه کن مهر نشد کار کسی
هر که از عشق من و دوست حسادت ها برد
در خودش هیزم تر سوخت به آزار کسی
شهر خالیست ز بد عهدی ایام فراق
غنچه وش هجر کشم همچو شب تار کسی
به در و دوست کنم روی ندایم ندهند
همچو یوسف شده بازار خریدار کسی
قیمتش عشق نه یک لق دهان کجروی
زرد صورت که ببیند کندم خوار کسی
رونق روح ندانند که در چهره من
"بخت خوابیده کس دولت بیدار کسی"
آن که در ظاهر هر چیز کند دولت فهم
راه کج رفته و آزار و گرفتار کسی
نشدم خوار چو الله مرا یاری کرد
بار الها قسمت داده نیازار کسی
ای که با غمز دلت وسوسه ها می بافی
منتظر باش که بینی تو ز کس خار کسی
به هوای تو نشد دلبرک سینه من
به اسیری ببری روح کنی بار کسی
من که در سختی ایام به دل بند زدم
عشوه ها دیده و خواندم نشوم نار کسی
والیا قصد از این شعر مجاز است محال
شهریارا نشدم ساکن دیوار کسی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
دنیا، افلاطون نان نوح دان قالان دنیا،
روحشان شاد. روز شعر و ادب بر همه شعرا مبارک
ضمن احترام به همه بزرگان شعرا از همه زبانها و شهرها تا فردوسی توسی هست چرا حیدر بابا که ترک هستند برا زیان فارسی انتخاب شدند؟؟
این روز در حقیقت روز درگذشت استاد شهریار است؛ شهریاری که اوایل زندگی شاعرانه خود، به "بهجت" تخلص میکرد و بعدها دوباره، تفألی به دیوان حافظ زد و بر اساس این بیت:
غم غریبی و غربت چو بر نمیتابم
به شهر خود روم و شهریار خود باشم
تخلص «شهریار» را برگزید.
البته لازم است تا همین جا به این نکته اذعان شود که بر خلاف برخی سوءبرداشتها از تغییر روز شعر و ادب فارسی به ۲۵ اردیبهشت، باید گفت که نامگذاری ۲۷ شهریور همچنان به قوت خود باقیست و تنها، عنوان فعلی موجود در تقویم، یعنی «روز بزرگداشت فردوسی» در ۲۵ اردیبهشت ماه، به عنوان «روز پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت فردوسی» تغییر پیدا میکند.
به هر حال، هرچه که هست، به نظر میرسد معاصر بودن شهریار و در عین حال، شعر ساده و به دور از تفاخر، کلام روان و همچنین قدرت شاعرانگی او، چه در دوران قبل و چه در دوران بعد از انقلاب، دلیل این نامگذاری بوده است.
به ایرانی بودنمان بیندیشیم.
خودتان می دانید:
تمامی زبان ها : ترک ، بلوچ ، کرد و ... مورد احترام می باشد.
زبان معیار هر کشوری بَسان پلی است برای رسیدن به زبان مشترک
بزرگان آرمانی در تمامی شاخه های هنر نسبت به زمان خودشان سرآمد عصر خودشان بودند.
تویی عاقل خردمندانه بنگر
ذخیرت توشه تقوایی کنی بر
به ذات خود تمامی خلق آگاه
به جایی رهنمایی تا به درگاه
جمالی شد حجاب از پرده بیرون
چو خورشیدی غروبی گه طلوع گون