فیلیپ کومز : «اگر قرار است تحولی در عرصه تعلیم و تربیت به وقوع بپیوند، این تحول و دگرگونی باید از مدیریت آموزش و پرورش آغاز شود»
فرایند تعلیم و تربیت، امری تدریجی و «دیر بازده »است که در طولانی مدت به بار می نشیند.مخاطبان نهاد آموزش و پرورش، کودکان و نوجوانانی هستند که آنچه را «امروز» فرا می گیرند«فردا» در افکار و رفتار خویش متجلی می سازند(یونسکو،52،1360).
بدون شک، آموزش و پرورش به مثابهی یک نهاد جامعه شناختی –اجتماعی تأثیرگذار در عرصه ی مسایل و موضوعات اجتماعی نقش به سزایی در حوزه ی فرهنگ و سیاستگذاری فرهنگی دارد.
ایجاد تحول و تغییرات بنیادی و اساسی در این نهاد مؤثر به میزان تغییر مثبت و توسعه گرایانه در سیاست ها و نگرش های کلان سیستم و سطوح ارشد مدیریتی این نهاد بستگی دارد. از آن جایی که یکی از اصول مورد تأکید سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش توجه ویژه به مناطق محروم و مرزی است.
اکنون که در آستانه شروع سال تحصیلی و آغاز به کار دولت و وزیر جدید آموزش و پرورش قرار داریم ، این یادداشت در نظر دارد در نگاهی هر چند اجمالی و گذرا، میزان تحولات ایجاد شده در راستای اهداف این سند تحول که تصویب آن تقریبا از سال 90 و در دولت یازدهم اجرای آن شروع شده است در یکی از این مناطق محروم و مرزی به صورت موردی البته تنها از چند زوایه محدود ودر قالب چند شاخص بررسی نماید.
شهرستان سردشت واقع شده در استان آذربایجان غربی یکی از مناطق محروم و مرزی است که متأسفانه اکنون هم آثار تخریب زیانبار جنگ(بمباران شیمیایی)،محرومیت و مظلومیت تحمیلی و توسعه نیافتگی در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی، بهداشتی و... به ویژه در حوزه فرهنگی آن کاملاً مشهود و ملموس است.
همچنان که قبلاً اشاره گردید ریشه و دلایل بسیاری از چالش های پیش رو آموزش و پرورش به شیوه سیاست گذاری و مدیریت کلان این نهاد بر می گردد و تا اندازه ای می توان گفت که مطالبات و نیازهای انباشته شده و برآورد نگشته از چندین دولت روی کار آمده است.
اکنون دولتی تشکیل کابینه داده که قبلاً چهار سال عملکرد را در حوزه ها و ابعاد مختلف تحت عنوان دولت تدبیر و امید در کارنامه خود دارد. برای اینکه پیام این یادداشت عینی تر گردد لازم می بینیم از چند زاویه مختصر عملکرد دولت گذشته را در حوزه آموزش و پرورش و به ویژه سهم آموزش و پرورش سردشت از میزان تدبیر و امید بخشی آن دولت را در منطقه مذکور بررسی نماییم شاید که تلنگری برای آینده پیش رو باشد.
شاخص های مورد اشاره عبارتند از؛
فضای آموزشی
امروزه یکی از شاخصهای اثرگذار بر کیفیت آموزشی، تعداد دانشآموزان و نُرم هر کلاس است.تراکم زیاد دانشآموزان هر کلاس افزون بر پایین آوردن کیفیت آموزشی،زمینهساز دشواریهای اخلاقی و روحی و روانی برای دانشآموزان و معلمانشان میشود.
شهرستان سردشت با داشتن آمار تقریبی دانش آموزی بالغ بر بیست هزار نفر و حدود 1500نفر پرسنل آموزشی و اداری با کمبود شدید فضای آموزشی مواجه است.یکی از چالش های پیش رو این منطقه، فرسوده شدن فضای آموزشی و دو نوبته بودن قریب به 90 درصد مدارس به ویژه در مناطق شهری، تخریبی بودن برخی از مدارس و تراکم بالای دانش آموزی در کلاس درس است.
با وجود این توصیفات سهم آموزش و پرورش این شهرستان در چهار سال گذشته از دولت تدبیر در حوزه ایجاد و نوسازی فضای آموزشی در منطقه شهری در حد صفر و در حومه هم رقم بسیار پایین و در حد درصد ناچیزی- آن هم به کمک خیرین مدرسه ساز- به نسبت جمعیت دانش آموزی و آمار منطقه بوده است.
دردناکی این وضعیت وقتی قابل لمس تر خواهد بود که شرایط دانش آموزان دبستانی حتی پیش دبستانی در فصل زمستان که از مناطق حاشیه ای شهر به دلیل نداشتن مدرسه از مناطق مختلف مجبور به رفت و آمد در هوای سرد و بارش های شدید -با توجه به کوهستانی بودن شهرستان – به مرکز شهر خواهند بود از نزدیک مشاهده گردد.
کم تر مدرسه ای در این شهرستان سالن امتحانات، آزمایشگاه، اتاق سمعی و بصری و سایر امکانات آموزشی جانبی - با توجه به تغییر محتوی کتب درسی و نظام آموزشی-دارد حتی در کل شهرستان یک سالن امتحانات استاندارد و دارای امکانات مناسب به ویژه برای برگزاری امتحانات جامعی مثل کنکور، امتحانات نهایی و... به صورت مجزا برای دختران و پسران وجود ندارد و تنها سالن امتحاناتی که اکنون این عنوان را دارد چندین بار تغییر کاربری داده و فاقد کم ترین امکانات و فضا و موقعیت مناسب می باشد.
مشارکت محور بودن یا تمرکز و انحصار گرایی
يکی از تعاریف مورد قبول اکثر صاحب نظران و نویسندگان علوم اداری درباره مدیریت عبارت است از؛ مديريت یعنی کارکردن با افراد و به وسیله افراد و گروهها برای تحقق هدفهای سازمانی.
در تمركز سازماني روابط ميان ساختارهاي مختلف حكومتي مطرح نيست. بلكه تمركز سازماني امري است مربوط به نحوه مديريت مقام مسؤول يك دستگاه توسط رئيس و يا احياناً معاونان او اتخاذ مي گردد. حال آن كه عدم تمركز سازماني وقتي است كه مديران، رؤسا و هر عضو سازماني بتواند در حدود وظايف و مسئوليتها نسبت به امور محوله اتخاذ تصميم نمايد و از اختيارات كافي و متناسب با مسئوليت برخوردار باشد.
دولت ها، وزرا و مدیران گوناگون آمدند و رفتند، دفتر عملکردشان ورق خورد امّا متأسفانه چالش های مختلف آموزش و پرورش به ویژه در شهرهای کوچک و مرزی مثل سردشت روز به روز نه تنها از حجم شان کاسته نشد بلکه رنج ها انباشته تر شده و درها هم بر روی همان پاشنه شل تر از قبل می چرخد.
اگر چه در برهه ی از دولت اصلاحات انتخاب طرح انتخاب مدیران مدارس توسط معلمان همان مدرسه و معرفی آن ها به اداره اجرا گردید.یکی از استدلال های که در ایده پردازی این طرح روی آن تأکید شده بود علاوه بر داشتن سابقه خدمت و مدرک بر داشتن ویژگی کاریزماتیک و مقبولیت نزد همکارن مدیر انتخابی هم تمرکز شده بود. اصل این طرح بر تعمیم این نوع انتخاب به سطوح مختلف وزارت خانه برنامه ریزی شده بود که با روی کار آمدن دولت دهم اصل طرح به محاق فراموشی سپرده شد و وزیران دولت تدبیر هم علی رغم قول ها و تصمیم ها تا کنون نتواستند یا نخواستند آن را احیا کنند.
تفویض اختیار به عنوان یکی از مهمترین راهکارهای مشارکت سازمانی، درياري دادن، درگير شدن و احساس مسؤولیت کاری در کارکنان یک سازمان، بسیار اثر بخش بوده و چنانچه با آگاهی انجام گیرد برای سازمان و شخص مدیر حکم ارزش افزوده را دارد.
یکی از چالش های که مدیران در سطح خرد و کلان از دست آن می نالند، نداشتن تناسب بین اختیار و مسؤولیت است.
تغییر در روند سیاست تمرکزگرایی در دولت تدبیر هم به ویژه در سطوح پایین و شهرهای کوچک چندان قابل لمس و مشاهده نبوده است.
نحوه ی عملکرد مدیران بیانگر حاکمیت این نوع نگرش است که پاسخگو بودن درمقابل مقامات بالا و اجرای دستورالعمل های صرف اداری و شرکت در جلسات و مراسم جزو شروط کافی برای اعمال مدیریت است تا باور داشتن به مشارکت دادن و همفکری نمودن با سایر همکاران و صاحب نظران زیر مجموعه خود در تصمیم گیری ها و برنامه ریزی ها، برخی از مقامات تصور می کنند که خود بهتر از دیگران می توانند در هر زمینه ای تصمیم گیری کنند.
چنین افرادی عقیده دارند که اگر كاري بخواهد به درستی انجام گیرد بهتر است خودشان آن را انجام دهند. آنها معمولا ًوظایف بی اهیمت را به دیگران واگذار می کنند که از عهده افراد بی تجربه نیز بر می آید.
نکته دیگر شاید ترس از قدرت یافتن زیردستان و در نتیجه به خطر افتادن موقعیت شان باشد البته این مورد ممکن است عمومی باشد ولی در منطقه ما نمود بیشتری دارد.
بنابراین اگر چه تفویض اختیار به مدیر کمک می کند تا تمام هم خود را صرف اموری کند که واقعاً اهمیت و اولویت دارد ولی داشتن نگرشی که شرح آن ذکر گردید موجب شده که چنین مدیرانی به جای صرف انرژی و وقت خود در راستای خلق طرح ها و پروژ ه های ابتکاری ،ضروری و مؤثر حوزه دخالت خود را به جزئی ترین موارد حتی جابه جای معلمی از مدرسه به مدرسه دیگر و تدریس دروس هم صرف کنند.
شایسته سالاری یا رابطه سالاری
شایسته سالاری به شناسایی، گزینش، جلب و جذب مداوم نیروی انسانی با کفایت و فراهم کردن زمینه های اعمال مدیریت برای توانمندی هایشان گفته می شود.
دولت ها، وزرا و مدیران گوناگون آمدند و رفتند، دفتر عملکردشان ورق خورد امّا متأسفانه چالش های مختلف آموزش وپرورش به ویژه در شهرهای کوچک و مرزی مثل سردشت روز به روز نه تنها از حجم شان کاسته نشد بلکه رنج ها انباشته تر شده و درها هم بر روی همان پاشنه شل تر از قبل می چرخد فقدان فرهنگ شایسته سالاری و توجه بیش از حد به رابطه و نفوذ به جای ضوابط و قواعد، مدیریت متمرکز، بوروکراسی اداری، بی ثباتی در مشاغل مدیریتی، تکیه بر کمیت و اهداف کوتاه مدت، اعمال مدیریت سنتی، نداشتن ضمانت اجرایی قوانین، بی تفاوتی نسبت به عملکرد مثبت و منفی مدیران، از همه مهم تر دخالت عوامل برون سازمانی، تأثیر و نقش گروه های ذی نفوذ در انتصاب مقامات و مدیران سازمانی و مسائلی از این دست همواره از چالش های مهم استقرار این فرایند در آموزش و پرورش بوده است.
اگرچه تأکید مسؤولان ارشد نظام و اسناد بالا دستی بر غیر سیاسی بودن نهاد آموزش و پرورش و محفوظ ماندن آن از اعمال سلایق و جناح بازی های سیاسی و ملاک قرار دادن سابقه درخشان خدمت، مقبولیت ،تخصص و شایستگی در انتخاب و انتصاب ها تأکید دارند ؛ متأسفانه آن چه تا کنون در دولت های مختلف اعمال شده به ویژه در شهرهای مرزی مثل شهرستان سردشت تکرار دور تسلسل در انتخاب و تغییر مسؤولان در بین یک حلقه محدود با داشتن تفکرات و ویژگی های خاص بوده است که آثار اعمال سلایق سیاسی، و دخالت دادن تفکرهای طیفی و جناحی و لابی گریهای پشت پرده کاملاً مشهود است.
روی کار آمدن دولت امید هم تدبیری مناسبی برای تغییر این روند نامبارک نیندیشیده و سهم عادلانه و متوازنی در این زمینه حداقل در شهرستان های مرزی نداشته است. ادامه این روند موجب نوعی دلسردی، بی تفاوتی،بی انگیزگی و عدم تمایل به مشارکت و نداشتن همدلی در بین کارکنان اداری و آموزشی شده است به طوری که گاهی پستی ماهها بدون مسؤول می ماند.
نکته پایانی
ایجاد هرگونه اصلاحات واقعی در آموزش و پرورش،مستلزم تغییر در نگرشها، سبک مدیریت ها و ملاک انتخاب آن هاست. هرگونه اصلاحاتی که فقط به تغییر و جابه جایی افراد توجه کند محکوم به شکست است.
اصلاحات آموزش و پرورش باید بر تفکر و نگرش مشارکت جویانه، انتقاد پذیری، برنامه محور بودن،مدیریت همراه با قاطعیت و شجاعت و رعایت اصل محوری کار کردن برای وصل و همدلی نه تلاش در راستای فصل نمودن همکاران از همدیگرمبتنی باشد. به هر سه رکن آموزشی ؛معلمان، اولیا و دانش آموزان این اجازه را بدهد که در تصمیمگیریهای آموزشی به تناسب نقش شان مشارکت داشته باشند و این حق به آن ها داده شود که فرآیند آموزشی را نظارت و بررسی نمایند.
امید است که دولت تدبیر و وزیر جدید بیش از این وزنه ناامیدی، دلسردی و بی تفاوتی ها را سنگین نکند .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
البته نقش رابطه ای و ضعیف مدیریت اموزش و پرورش سردشت قابل کتمان نیست.!
برای 2 سال 4میلون نوشتن شما پولداری ؟؟؟؟/////
سردشت که شده مرکز تولید مواد مخدر شیشه و شیشه تولید کردن سواد نمیخواد تجربه میخواد بزرگوار . انهم با داشتن ان همه مواد شیمیایی ک شما دارید تامین هستید
آ.پ نیاز ندارید امید تان به دولت تبخیر امید باشه و ...
لطفا کور کورانه قضاوت نکنید . سردشت یکی از شهرهای است که تاریخ فرهنگی و اجتماعی آن وشجاعت و مردانگی آن چشم هزاران نفر مثل شمای نوعی که لقب ناحقی مثل سقز کرد را که لیاقت آن را نداری به خود پینه کرده ای ، اگردر سردشت تهیه ی و ساخت شیشه بوده استادانش وخریدارانش افراد مثل شمای نوعی بوده اند .نه مردم سردشت. لذا امیداست که بیان ونوشتارت در شأن یک انسان با شعور باشد.
لطفا کور کورانه قضاوت نکنید . سردشت یکی از شهرهای است که تاریخ فرهنگی و اجتماعی آن وشجاعت و مردانگی آن چشم هزاران نفر مثل شمای نوعی که لقب ناحقی مثلبازنشسته را که لیاقت آن را نداری به خود پینه کرده ای ، .... لذا امیداست که بیان ونوشتارت در شأن یک انسان با شعور و بازنشسته باشد و
انچه عیان است چه حاجت به بیان است
حقیقت تلخ است و درد واقعیت حقیقت سخت
کلمه ی کور کرده است . ( ازجمله ی سطر ششم ’’ افرادی مثل شمای نوعی راکور کرده است ’’ ) درست می باشد .
کردها عین کبک سرشان تو برف است و .......
به عنوان یک انسان باشعور کرد غیر کرد پلاستیکی نوشتم و در شان شما بازنشسته
جواب بی شعوری ونفهمی ات را با خاموشی در مقابل آنهمه کینه وعقدت وبی سوادیت میدهم . امید است خداوند هدایت کند .
جواب بی شعوری ونفهمی ات را با خاموشی در مقابل آنهمه کینه وعقدت وبی سوادیت میدهم . امید است خداوند هدایت کند
عقده و کینه و بس سواد مال کرده نبود و نیست بازنشسته
ما نسل کرد پلاستیکی که بوجود اوردن و امدن و ان شا... میرن .
خواستس و غیرت داشتی شمارتو بنویس تا عکس مدارک تحصیلی و .... را بفرستم برات . ای کاش همه کردها برمیگشتن کردستان و ....