اینکه معلم توانایی بیان صحیح کلمات را داشته باشد جزء ابتدایی ترین ویژگی های معلمی ست/ می دانست طرز صحیح نوشتن آن کلمات چیست اما به صداهایی که معلم ادا می کرد توجه داشت. متاسفانه معلم همیشه زیر این کلمات خط می کشیدند و برایش غلط می گرفتند/ چگونه دانش آموز می تواند املای صحیح کلمه ی غلط ادا شده را، درست بنویسد/ هر قانونی که قابل تفسیر باشد نمی تواند با قدرت اجرایی گردد و مورد تایید همگان قرارگیرد/ در سنوات قبل، نهایتِ تضییع حقِ افراد، به غر زدن و چندین بار مراجعه ی اعتراضی منجر می شد. اما در زمان حاضر و با وجود شبکه های اجتماعی، کوچکترین اشتباه در معرض قضاوت جامعه و جهانیان قرار خواهدگرفت/ اگر تمرکز را به جای لهجه، بر بیان سلیس کلمات بگذارند؛ بیشتر اعتراضات از بین خواهد رفت وگرنه همه لهجه داریم
مردم هرمنطقه دارای انواع و اقسام لهجه ها و گویش های متفاوت هستند.اینکه معلم توانایی بیان صحیح کلمات را داشته باشد جزء ابتدایی ترین ویژگی های معلمی ست.
اگر در همین بند از شرایط استخدامی، از کلمات مناسبی استفاده می شد؛ حداقل ازطرف جامعه فرهنگیان نباید مورد نقد قرار می گرفت زیرا ایشان به خوبی می دانند تلفظ صحیح کلمات در فهم و کاربرد آن چه تاثیر شگرفی دارد.
به خاطر دارم دخترم در پایه دوم ابتدایی با معلمی که «شصت» را «شصد» یا «کبریت» را «کلبیت» می خواندند؛ مشکل داشت! گفته ی معلم را می نوشت درحالی که می دانست خانم، اشتباه تلفظ می کنند و نمی توانند «ل» و «ت» را درست بیان کنند!
می دانست طرز صحیح نوشتن آن کلمات چیست اما به صداهایی که معلم ادا می کرد توجه داشت. متاسفانه معلم همیشه زیر این کلمات خط می کشیدند و برایش غلط می گرفتند!
بارها به مدرسه اش مراجعه کردم؛ مسئله را با آن معلم مهربان و مدیر دبستان درمیان گذاشتم. فایده نداشت!
آنقدر این مشکل در روحیه دخترم تاثیر بدی گذاشت که هنوز خاطره کم شدن نمرات املایش به خاطر تلفظ غلط معلم را فراموش نکرده است ....
به چنین شرایطی فکر کنیم.
چگونه دانش آموز می تواند املای صحیح کلمه ی غلط ادا شده را، درست بنویسد؟!
مسلماً منظور تدوین کنندگان شرایط استخدامی از لهجه، تلفظ صحیح و ازبین بردن چنین مشکلاتی بوده است .
اما…
هر قانونی که قابل تفسیر باشد نمی تواند با قدرت اجرایی گردد و مورد تایید همگان قرار گیرد.
زیرا…
ممکن است فرد مصاحبه کننده در تعیین صلاحیت مصاحبه شونده؛ اعمال سلیقه کند!
فردی را دارای لهجه غلیظ و فرد دیگری را دارای گویشی سلیس تشخیص دهد!
دراین گونه موارد کار به کجا خواهد کشید؟
در سنوات قبل، نهایتِ تضییع حقِ افراد، به غر زدن و چندین بار مراجعه ی اعتراضی منجر می شد. اما در زمان حاضر و با وجود شبکه های اجتماعی، کوچکترین اشتباه در معرض قضاوت جامعه و جهانیان قرار خواهدگرفت.
اگر موارد غیرمنطقی را حذف، جزئیات را شفاف تر و از واژه های مناسب استفاده کنند؛ مطمئناً اکثر شرایط از طرف مردم و جامعه فرهنگیان قابل پذیرش و مورد حمایت قرار می گیرد.
اگر تمرکز را به جای لهجه، بر بیان سلیس کلمات بگذارند؛ بیشتر اعتراضات از بین خواهد رفت وگرنه همه لهجه داریم!
در جایی، شعرگونه ای از آقای بهمن کشاورز خواندم با این مضمون:
الف را «واو»گویند اهل تهران
زبان مردم تهران «زبون» است!
نظرات بینندگان
تدوین کنندگان شرایط استخدامی ، چون خود داری لهجه ی غلیظی هستند، منظور از قید این واژه حساس برانگیز برای استخدام را در جامعه ای که به تعدد فرهنگ و زبان مشهور است را ، نیک می دانند. اما بی دقتی یا بی حرمتی ذکر این واژه ،چون منی را که ترک هستم وا می دارد تا که باور کنم مردم دو کشور ترکیه و آذربایجان ، لهجه ی غلیظ دارند نه زبان ملی و رسمی کشور.
خاطرم هست که کتاب فارسی دوره ی متوسطه ما در سالهای تحصیلی 56 -57 و 59 - 60 آنقدر زیبا و روان بود که به قول شما بنده با تمام علاقمندی جلوی آیینه برای خود دکلمه می کردم و همین به فصاحت کلام منجر می شد. اما امروز دریغ از هر چیز. قبلا گفتم و باز می گویم لهجه مال اصفهانی ها و یزدی ها و قمی ها و.....است و کرد و ترک و لر و ... دارای دو زبان می باشند، اولین زبان مادری و دومی زبان ملی و رسمی. قطع یقین اگر باز مطالب کتب فارسی ادبی نگاشته شود ذوق ادبی اکثریت را به گویش فصیح و بلیغ گسیل خواهد داشت. با تشکر از حسن نظر شما.