پس از انصراف علی زرافشان و معرفی سید محمد بطحایی به عنوان گزینه رسمی وزارت آموزش و پرورش از سوی روحانی مخالفت و انتقاد بسیاری از گروه ها در شبکه های مجازی بالا گرفت .
هم زمان با این اعتراضات و انتقادات ، « حیدر زندیه » نیز در کلیپی که در اکثرا گروه های تلگرامی پخش گردید طی سخنانی کوتاه با وزارت بطحایی مخالفت نموده و گفت که مجلس به ایشان رای نخواهد داد .
متن کامل این کلیپ ویدئویی به شرح زیر است :
" بسم الله الرحمن الرحیم
من تصور می کنم آقای روحانی به عقب برگشت . نیرویی که به عنوان معاون مالی دکتر فانی بود و کسی که باعث شد آقای فانی استیضاح شود ایشان بود و عملکرد بسیار ضعیفی در معاونت اداری و مالی داشت و یک مدت هم به عنوان " سرپرست " بود که عملکرد خوبی نداشت .
حالا ایشان معرفی شده است که به نظر من آقای دانش فردی که صاحب رای بود ، مدرسه را خوب می شناخت ، نیروی اجرایی قوی بود .
معرفی چنین نیرویی به ضرر آموزش و پرورش می شود و بعید می دانم که نمایندگان مجلس به یک همچنین نیرویی رای بدهند . "
« حیدر زندیه » دبیر کل سابق سازمان معلمان ایران تا سال 1380 بود .
ایشان هم چنان رئیس شاخه فرهنگیان جبهه مشارکت ایران اسلامی بود .
او معاون هماهنگی و اجرایی اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران در زمان مدیر کلی نصرت الله جواهری پور در دولت سید محمد خاتمی بود .
زندیه از اعضای هیات موسس حزب اتحاد ملت ایران به شمار می رود .
در این جا به دو موضوع می خواهم بپردازم .
نخست سخن گفتن ایشان پس از دوره سکوت طولانی و نیز تاثیر احتمالی موضع گیری های وی در ریخته شدن آراء اصول گرایان در مجلس دهم به نفع سید محمد بطحایی وزیر فعلی آموزش و پرورش است .
قصد داشتم این یادداشت را هم زمان با بحث های موافق و مخالف پس از معرفی کابینه روحانی به مجلس به رشته تحریر درآورم اما بیم آن داشتم که اولا خیلی در آن فضای هیجانی " بطحایی ستیزی " دیده نشود و دیگر آن که به رسم معمول و نیز عادت مالوف ایرانیان حمل بر حمایت از بطحایی بر اساس سیاه و سفید دیدن جامعه ایرانی نگردد .
نخستین پرسش من آن است که چرا آقای زندیه پس از آن که گزینه بطحایی به میان آمد چنین موضع گیری را انجام داد ؟
آیا تفاوت خاصی میان « علی زرافشان » که با فشار رسانه ای مجبور به انصراف شد با « بطحایی » که البته هر دو به " دایره بسته مدیران " تعلق دارند و سایرین دیده می شد ؟
مدت ها بود که از افرادی مانند جدایی ، زندیه و مهدوی به عنوان اعضای اصلی " اتاق فکر " دانش آشتیانی نام برده می شد هر چند زندیه در برخی محافل چنین نقشی را رد کرده بود اما رسما موضع گیری نکرده بود .
زندیه به نقش اصلی بطحایی در استیضاح فانی اشاره می کند .
اما پرسش این است که چرا ایشان در همان کوران استیضاح چنین جملات طلایی را به زبان نیاورد ؟
در یادداشت پیشین با عنوان " اشتباهات استراتژیک دانش آشتیانی ... سخنی با وزیر آموزش و پرورش دولت دوازدهم " ( این جا ) به 6 نکته راهبردی اشاره کردم و در بخشی نوشتم :
" 3- لزوما وزیر آموزش و پرورش نباید متخصص و همه چیز دان در همه موضوعات و آیتم ها باشد اگر چه باید درک درستی از تعلیم و تربیت و معنای امروزی آن داشته باشد و به آن باور هم داشته باشد .
همیشه با انبوه مشاورانی در آموزش و پرورش رو به رو بوده ایم که بیشتر نقش سیاهی لشگر داشته و کاری جز تعریف و تملق و ارائه گزارش های غیرواقعی به وزیر نداشته اند .
وضعیت به گونه ای شده است مشاور عالی فعلی آموزش و پرورش که باید ارتباط چهره به چهره و مستقیم با ذی نفعان داشته باشد برای خود حداقل دو منشی قرار داده است !
یک مدیر موفق باید مشاوران زبده ، کارشناس و جسور داشته باشد و وزیر آموزش و پرورش هم باید تحمل شنیدن و هضم نظرات مخالف را داشته باشد .
مدیران موفق مشاوران زبده و ماهر و مسلط به اوضاعی دارند اما به نظر می رسد در آموزش و پرورش ما هر فردی که پست برایش پیدا نشود او را به پست " مشاور " می گمارند !"
اگر دانش آشتیانی پس از کم تر از یک سال مجبور می شود که پست وزارت را به چهره ای ضعیف ، ناکارآمد و غیرعلمی چون بطحایی واگذارد یکی از دلایل مهم آن همین " اتاق فکر " ی است که وزیر را احاطه کرده اند و او را تغذیه اطلاعاتی می کنند .
بدون تردید یکی از دلایل مهم ناکامی دانش آشتیانی حضور افرادی چون زندیه در این اتاق فکر بوده است هر چند ایشان نقش رسمی خود را انکار کند .
در این جا به عنوان مثال به دو نمونه اشاره می کنم .
زمانی که دانش آشتیانی به عنوان گزینه پیشنهادی به جای فانی مطرح شد جلسه ای در ساختمان خورشید در خیابان ولی عصر مقابل گاندی برگزار شد .
از بنده هم در این نشست دعوت به عمل آمد .
پس از پایان نشست خود را به دانش آشتیانی رسانده و ضمن تبریک به ایشان پیشنهاد برگزاری نشست ایشان را با صدای معلم مطرح کردم .
در همین زمان زندیه نیز خود را به ایشان رساند .
البته پاسخ ایشان منفی بود اما زندیه گفت که با من هماهنگ خواهد شد ...
زمانی که روحانی در انتخابات پیروز شد به عنون فردی که دو دهه فعالیت در دو حوزه " رسانه و تشکیلات " داشته ام پیش بینی می کردم که ممکن است با وضعیتی رو به رو شویم که نتوان به یک گزینه قابل قبول برای وزارت آموزش و پرورش رسید .
می شد پیش بینی کرد که نیروهای " غیرپاسخ گو " و " در سایه " اجازه نخواهند داد که فردی توان مند و کارآمد سکان وزارت آموزش و پرورش را به دست گیرد .
بر این اساس طی تماس تلفنی با رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش درخواست کردم که صدای معلم نشستی با وزیر آموزش و پرورش در مورد مسائل روز آموزش و پرورش داشته باشد و به پرسش ها و سوالات این رسانه پاسخ دهد .
ایشان قول دادند که هماهنگ کنند .
چندین بار پی گیری کردم اما پاسخ قانع کننده ای نشنیدم .
این در حالی بود که برخی تشکل های فرهنگیان نشست های مکرر با ایشان برگزار می کردند و در حال آمد و شد در راهروهای وزارتخانه بودند !
و نتیجه آن شد که نباید می شد ...
البته بعید می دانم که بطحایی رویه ای بهتر از این را پی گیری کند و حرف جدیدی برای گفتن داشته باشد .
در این جا لازم است به یکی از تجربیات یکی از اعضای شورای نویسندگان صدای معلم ، جواد بابازاده اشاره ای داشته باشم .
مدتی بود بخشنامه ای مربوط به یکی از نواحی یزد با عنوان " اعمال نمره ارزشیابی سالانه در رتبه بندی حرفه ای معلمان " در فضاهای مجازی منتشر شده است معلمان در پیام های مختلفی به صدای معلم از ما می خواستند که این موضوع را پی گیری کنیم تا شاید پاسخی از مسئولان شنیده شود .
جواد بابازاده در یادداشتی با عنوان " هفت خوان پاسخ گویی در معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش ... آقای وزیر ! این جا نیاز به خانه تکانی دارد ! " ( این جا ) چنین می نویسد :
" به تازگی بخشنامه ای مربوط به یکی از نواحی یزد با عنوان " اعمال نمره ارزشیابی سالانه در رتبه بندی حرفه ای معلمان " در فضاهای مجازی منتشر شده است؛ بر اساس مفاد این بخشنامه : چنان چه نمره ارزشیابی همکاری که قبلا مشمول رتبه های مختلف گردیده کم تر از اعدادی گردد رتبه شغلی حرفه ای وی تنزل می یابد !
مشاهده این خبر و بخشنامه موجی از سوال و نگرانی را در بین همکاران برانگیخت چندین و چند نفر به صورت شفاهی و مجازی در مورد آن سوال کردند؛ برای اطلاع از صحت و سقم بخشنامه از چندین کارشناس و مسئول میانی و شهرستانی در موردش سوال کردم ولی کسی اطلاع دقیقی نداشت .
به تلفن سید محمد بطحایی زنگ زدم ایشان در جلسه بودند و فردی دیگری از دفترشان که تلفن را پاسخ می دادند پس از شنیدن سوالم؛ با احترام شماره ی امور اداری را دادند تا از آن جا جویا شوم ...
من به عنوان فردی رسانه ای از طرف رسانه ها تماس گرفتم تا جواب معلمان را بدهیم .
مسئول پاسخ گویی وزارت خانه : رسانه ای ! با روابط عمومی هماهنگ کن !
* یعنی برای جواب یک سوال اداری باید با آقایان جدایی یا پاپایی هماهنگ کنیم ؟ آقا این چه طرز برخورد است ؟
تلفن را قطع می کند و صدای بوق گوشی در گوشم می پیچد ...
با خود می پرسم ، مگر جواب یک سوال کوتاه را دادن چه هزینه و سختی دارد که فرد با لحن و صدایی که بی شباهت به فریاد نیست از پشت تلفن این گونه با من سخن می گوید ؟
بابازاده در ادامه چنین می گوید :
" متاسفانه در سیستم سیاسی و فرهنگی ما عنصر پاسخ گویی و احترام به افکار عمومی و رسانه ها بسیار کمرنگ و شعاری و بستگی به شرایط دارد و قاعدتا این امر در حوزه آموزش و پرورش نیز نمود بیشتر دارد و از بیشتر مدیران ارشد تا مدیران پایینی و مردم عادی، رسانه و روزنامه نگاری را مفید و خوب می دانند که باب دل آنها و هم راستا با منافع آن ها عمل کند !
وقتی رسانه ها در جایگاه پرسش گر یا منتقد ظاهر می شوند به هر بهانه سعی در کاستن ارزش کاری وی هستند !"
پس از آن آمدن دانش آشتیانی ، بطحایی با حکم ایشان عزل شد و ایشان در سمت معاون نوبخت در سازمان برنامه و بودجه به کار خویش ادامه داد ...
بعید می دانم روش کار و نحوه پاسخ گویی ایشان تفاوت معناداری کرده باشد .
بطحایی همچون فانی وبسیاری از وزرای آموزش و پرورش قبلی مدیری پاسخ گو و مسئولیت پذیر نیست مگر آن که خلافش ثابت شود .
و اما نکته مهم و پایانی در مورد رای بالای بطحایی در مجلس دهم است که رکورد رای اعتماد را در بین وزرای آموزش و پرورش پس از انقلاب پشت سر گذاشته است .
یکی از این دلایل همان است که قبلا اشاره کردم .
بطحایی در برنامه خویش شیوه ارتباط با نمایندگان مجلس را از نوع " تعاملات " نظام مند " و نه " قانون مند " معرفی کرده است .
این چراغ سبزی است که بسیاری از نمایندگان را وسوسه کرده که می توانند از وزیر جدید آموزش و پرورش امتیاز بگیرند و به قول معروف او را " مدیریت " کنند .
عدم واکنش بطحایی و یا نمایندگان به این سخنان و یا تکذیب آن می تواند نشانه صحت آن باشد .
و اما نکته بعد که در بالا نیز به آن اشاره شد رای بالای بطحایی است .
بدون تردید اعلام مواضع از سوی فردی مانند " زندیه " با سوابقی که داشته است نوعی هراس را در بین فراکسیون ولایی و اصول گرایان انداخته است .
به احتمال زیاد ، اصول گرایان از ترس آن که مبادا گزینه بعدی که شناختی از وی ندارند هم راستا با مواضع وزیر قبلی و تایید سخنان زندیه باشد یکپارچه به بطحایی رای داده و رای ایشان به صورت تصاعدی بالا رفته است .
اما آن چه که هنوز برای من مبهم و غیرقابل باور است مواضع " فراکسیون امید " و حرکت " غیرشفاف " آن در اعلام موضع در مورد وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش بود .
فراکسیون امید حتی تا صبح روز رای اعتماد برای وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش سکوت کرد و نظرش را بیان نکرد .
انگیزه و هدف واقعی فراکسیون امید که طیف بزرگ و تاثیرگذاری در مجلس را شامل می شود از رای اعتماد به بطحایی در حالی که بسیاری از معلمان با عملکرد ایشان مشکل داشتند و به کرات نارضایتی خویش را اعلام می کردند چه بوده است ؟
« صدای معلم » در این مورد از این فراکسیون پرسش هایی را مطرح کرده است . ( این جا )
آیا فراکسیون امید نگاهی به انتخابات سال 98 دارد ؟
این چیزی نیست که بتوان از آن به سادگی گذشت و به فراموشی سپرد و اعضا و هیات رئیسه آن قطعا باید پاسخ گوی این وضعیت باشند .
برخی از معلمان و مخاطبان صدای معلم اظهار می کنند که چرا صدای معلم فقط از این فراکسیون انتقاد می کند و کاری به سایر فراکسیون ها مانند اصول گرایان و یا مستقلین ندارد .
از نظر من ، فراکسیون امید به مطالبات اصلی و واقعی مردم نزدیک تر است و البته صداقت هم به طور نسبی بیشتر است .
بیش از یک سوم کل نمایندگان مجلس به فراکسیون امید تعلق دارند بگذریم از آن هایی که قبل از ورود به مجلس با تابلو " امید " آمدند اما پس از ورود به مجلس به راه خویش رفتند !
معلمان از این فراکسیون انتظار دارند ...
نظرات بینندگان
دوست عزیز
آقای رضایی
البته بنده هم به صورت شفاهی و هم در بخش " تماس با ما " این موضوع را توضیح داده ام .
حوشبختانه برخی از همکاران به آن عمل می کنند .
امید که همه جامعه به سوی " پاسخ گویی " حرکت کنند .
پاسخ گویی فقط مختص به مسئولان و مدیران نیست .
پایدار باشید .
شکی نیست شفاف سازی و اصلاح رویه رای اعتماد اما منصافانه باشیم فراکسیون امید در مجلس اولا حداکثر فقط حدود120 رای دارد و دوما همه انها اصلاح طلب خالص نیستند
سوما چرا سراغ فراکسیون مستقلین و اصولگرایان هم نمیروید اونا در مقابل معلمان وظیفه و نقشی ندارند؟؟؟؟
دوست عزیز ناشناس
کار رسانه محکوم کردن نیست !
کار ما نقادی و تاسیس و تثبیت این فرهنگ و گفت و گو در جامعه استبداد زده ، منفعت زده ، قهرمان پرست و نخبه کش جامعه ایرانی است .
پایدار باشید .
من وشما و در کل،شاکله شخصیتی ورفتاری ماست که چرا باید سواری بدهیم؟
به چه دلیل یا دلایلی برخی و شاید اکثر معلمان به عارف و مطهری دل خوش کرده و امید!!!!!!!!!!!! بسته اند؟؟
لطفا برای من در حال بازنشسته شدن توضیح دهید ...
آمارهای کذب بطحایی شروع شد.
علی برکت ا...
واقعا متاسفم از این انتخاب.
هیچ امیدی و انگیزه ای برایم باقی نمانده ایت. حتی ترجیح میدهم هیچ خیری درباره فرهنگیان را دنبال نکنم و در بی خبری مطلق و سکوت سالهای باقی مانده خدمتم را بگذرانم.
متاسفانم برای مسئولان کشور ....
بسیار متاسفم که شما و اغلب همکاران حامی روحانی دیر متوجه قضیه به این مهمی و روشنی میشوید.
4سال زمان کمی بود؟؟؟؟؟؟