سالهای سال در بخش فنی و حرفه ای آموزش و پرورش کار کرده ایم . می دانیم در امر آموزش فنی و حرفه ای چه چیزهایی به درد دانش آموز می خورد و چه چیزهایی وقت تلف کردن است.
کدامین مسئول در بخش فنی و کار و دانش وزارت آموزش و پرورش با دانش آموز در ارتباط بوده است که تصمیماتی غیر کار شناسی می گیرند و در قالب بخشنامه معلم را وادار به اجرای آن می کنند؟
به عنوان مثال آقایی که در اداره کل آموزش و پرورش همدان تصمیم می گیرد که هنرآموزان دیگر نیاز به سازمان دهی ندارند و بر مبنای انتخاب مدیر محل آموزش آنها تعیین می شود ؛ این یعنی چه؟
هنر آموز بعد از کسب سالها تجربه کاری خودش باید محل کارش را تعیین کند نه اینکه مدیری بیاید و بگوید من اینو میخوام و اونو نمی خوام !
محل آموزش یک معلم باید به دست خودش تعیین شود نه به دست یک مدیری که فقط از طریق باند وارد مدرسه شده نه به خاطر لیاقت ؛ پس این همه کسب امتیاز و سابقه به چه دردی می خورد؟
مگر معلم اسباب بازی مدیر است که مدیر در مورد بودن و نبودنش تصمیم بگیرد تا کی باید بی انگیزگی را در وجود معلم تقویت کنیم؟
یک هنرآموز با سایر معلمین چه فرقی دارد که در استان همدان چنین تصمیمی برایش می گیرند؟
به شدت از معاونت فنی اداره کل همدان گلایه مندم و اما موضوع دوم که مرا وادار به نوشتن در مورد آن کرد موازی کاری در آموزش و پرورش است؟
منظور من تربیت نیروی فنی در آموزش و پرورش برای بازار کار مهارتی است که در حال حاضر هم این اداره ان را انجام می دهد و هم سازمان فنی و حرفه ای ؛ تنها تفاوت آنها در تربیت نوع مدرکی است که به آنها می دهند اما موازی با هم حرکت می کنند.
سیستم کار و دانش دانش آموز را برای بازار کار آماده می کند و سازمان فنی و حرفه ای هم جوانان را برای بازار کار اماده می کند.جالب این است که کسانی که از طریق سازمان فنی و حرفه ای برای کسب مهارت اقدام می کنند بیشتر به بازار کار راه پیدا می کنند اما اکثریت دانش آموزان کار و دانش پس از فارغ التحصیلی به کارهای غیر مرتبط با رشته خود روی می آورند.
چرا هر کسی باید در ایران کار خودش را بکند ؟
دانش آموز اگر اهل فن باشد پس از اخذ یک دیپلم ساده در زمینه مثلا حقوق شهروندی و مهارتهای زندگی خودش به سازمان مراجعه کرده و مهارت کسب می کند یا اینکه مثل گذشته حتی اگر توانایی ادامه تحصیل در مقطع بالاتر را نداشته باشد راهش را در بازار بیرون پیدا می کند نه اینکه دیپلم کار و دانش بگیرد و گواهی مهارت هم از سازمان بگیرد؛ آخر به سراغ کار کردن در مرغ فروشی و سبزی فروشی و ...برود.
یکی از این دو سازمان کافی است یا سازمان فنی و حرفه ای یا بخش کار و دانش آموزش و پرورش که البته به نظر نگارنده سازمان وجودش ضروری تر است.
موازی کاری یعنی اتلاف وقت و صرف هزینه های هنگفت و بی انگیزه کردن جوانان.
نکته آخر اینکه اینها درست نخواهد شد مگر اینکه کلیه مدیران در سیستم آموزش توسط معلمین انتخاب شوند و بس.
با سپاس فراوان از صدای معلم
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان