ملانصرالدین به عنوان قاضی در حال رسیدگی به دعوای بین دو نفر بود. پس از شنیدن سخنان شاکی گفت: "حق با شماست." نوبت به متهم رسید او نیز در دفاع از خود دلایل و مستنداتی ارائه کرد. ملا بعد از لحظه ای تامل با همدردی رو به متهم گفت : "حق با شماست. " حاضران در دادگاه برآشفته و متعجب گفتند: "حق نمی تواند با هر دوی آنها باشد" و ملا جواب داد:"حق با شما ست."؛ این فقط یک لطیفه است . در محاکم قضایی قاضی بالاخره حکم قطعی صادر می کند و این حکم پس از طی تشریفات قانونی لازم الاجرا است. اما در یک موضوع سیاسی و اجتماعی به راحتی نمی شود حکم صادر کرد که حق با کیست؟ هر نظری ممکن است بخشی از حقیقت را در خود داشته باشد. اختلاف نظر و دیدگاه در مورد مسایل سیاسی و اجتماعی و به طور کلی در زندگی طبیعی است.ممکن است حق به جانب همه باشد.
همکاری برای من پیام داد : " در تاریخ ... در جمع سیاسیون شما را نقد کردند که دور از واقعیت می نویسی." ، گفتم حق با آنهاست. اما حق با هم هست چون من با نگاه سیاسی نمی نویسم!" ، افراد در "جایگاه" های اجتماعی مختلف ، موضوعات را متفاوت درک می کنند. نوع "نگاه و زاویه دید" ناظر بر فهم او از مساله تاثیر گذار است. پای علایق و منافع و سلیقه ها هم که به میان می آید حتی در قضایای بدیهی مثل مجموع زوایای داخلی مثلث هم ممکن است اختلاف پیش بیاید. در قضیه معرفی احتمالی علی زرافشان به عنوان نامزد وزارت آموزش و پرورش، اکثریتِ پایگاه رأی روحانی ( در گروه های فرهنگیان)، واکنش منفی نشان دادند. اما عده ای هم به دلایل مختلف از معرفی ایشان دفاع کردند. اما بحث های بین مخالفان و موافقان اغلب از نظر روش شناسی ایراد دارد.
بحث بین کسی که از زاویه سیاسی (اصلاح طلب – اصولگرا ) به صحنه نگاه می کند و کسی که از دیدگاه کارشناسی ( مصالح آموزش و پرورش )، مساله را می بیند بی نتیجه است و مثل دو خط موازی به هم نمی رسند. معلمی که از دیدگاه صنفی و معیشتی انتخاب وزیر را نومیدکننده می داند و شخصی که از پایگاه توازن قوای حکومتی انتخاب زرافشان را هوشمندانه ارزیابی می کند با دو منطق و دوزبان متفاوت صحبت می کنند. یک مدیر و یا کارشناس ستاد آموزش و پرورش یا مدیرکل اداری با محاسبات شخصی خودش قضیه آمدن وزیر جدید را سبک سنگین می کند، برای او سیاست و لیاقت و کارآمدی وزیر در این جمله خلاصه می شود که : "تکلیف من چه خواهد شد؟" اگر وزیر در مجموعه ای باشد که او هم متعلق به آن است، انتخاب او را شایسته و به جا می داند . اما اگر وزیر آتی متعلق به دسته رقیب باشد، احساس ناامنی می کند.
انتخاب یک فرد بی چهره و کم فروغ مثل علی زرافشان ممکن است از نظر توازن قوای سیاسی، انتخاب مناسبی باشد و خیال دولت را از جهت کارشکنی مخالفان آن راحت کند. اما این دلیل موجه برای کسی که با دغدغه متفاوتی مثلا معیشت به مساله نگاه می کند خیلی مهم نیست. ممکن است کسی بگوید این حرف رئیس ستاد انتخاباتی رییس جمهور که آموزش و پرورش در "اولویت دولت دوازدهم" خواهد بود را، تنها افراد آرمانی و رویایی باور کرده اند و اصلا وعده های انتخاباتی را نباید جدی گرفت و و به روی رییس جمهور آورد . این سخن هم قابل درک اما غیر قابل قبول است. قطعا هیچ سیاستمداری همه وعده های انتخاباتی خود را عملی نمی کند اما اگر همه وعده ها را رویا و آرمان بدانیم ، انتخابات به کلی بی معنا می شود.
من از موضع آموزشی و پرورشی به انتخاب زرافشان نگاه می کنم. مدعای من به طور خلاصه این است که : زرافشان در سن 62 سالگی با 38 سال سابقه خدمت و 20 سال سابقه حضور در سمت های مشاوره و اجرایی از جمله 4 سال مدیریت اداره کل تالیف کتاب های درسی و 4 سال معاونت متوسطه وزارتخانه، هرچه داشته عرضه کرده است و نمی تواند نماد "تحول و تغییر" و "آینده درخشان" در آموزش و پرورش باشد. در 20 سال گذشته و مخصوصا در 4 سال معاونت، حرف تازه و طرح تازه و اقدام ابتکاری و خلاقانه ای از خود بروز نداده است. پس "گذشته" درخشانی هم ندارد. هیچ تضمین و حتی دلیلی وجود ندارد که ایشان در جایگاه وزارت عامل تغییر و تحول شود و یا اساسا حرف نویی بزند یا طرح نویی ارائه کند.
طرفداران زرافشان می گویند که او درجایگاه معاونت اختیار و آزادی عمل برای کار خارج از نظر وزیر را نداشته، ولی در مقام وزارت خلاقیت هایش شکوفا می شود و قیامت می کند!
این استدلال را آقای زرافشان در مقام وزارت هم می تواند تکرار کند و بگوید در پُست وزارت هم اختیار کافی برای کار خارج از نظر رییس جمهور ندارد ! هر پستی اختیاراتی دارد . اختیارات معاون متوسطه هم کم نیست. رزومه او به قدری خالی است که عضویت در هیات مذاکره با ترکمنستان را هم به عنوان سابقه خود نوشته است او درطی 38 سال خدمت آردش را بیخته و حالا نوبت آویزان کردن الکش است. اشاره من فقط به سن او نیست به دستهای خالی و فقدان خلاقیت او اشاره می کنم.
انتخاب زرافشان یعنی ادامه وضع موجود و اگر دقیق تر بگویم ادامه وزارت علی اصغر فانی . معنای دقیق این حرف یعنی بازگشت به گذشته. قطعا خُلقیات آقای زرافشان با آقای فانی متفاوت است. اما او هم تربیت شده همین سیستم مدیریتی محافظه کار ، متظاهر و فاقد اصولیت آموزش و پرورش است. من فکر می کنم بررسی کارنامه اش در جایگاه معاون متوسطه و مدیرکل تالیف کتابهای درسی ملاک خوبی برای سنجش ادعاهای او و طرفدارانش است.
کتاب های درسی ، هم در دوره مدیرکلی ایشان و هم قبل و بعد ایشان با معیارهای تعلیم و تربیت وضع قابل قبولی ندارند. دانش آموزان و معلمان و اولیا و کارشناسان از محتوا ، حجم زیاد ، شیوه نگارش و تصاویر کتاب های درسی شِکوَه ها دارند. ایشان بدون استفاده از کلمات "قلمبه سلمبه" شِبهِ کارشناسی که به درد گیج کردن مخاطب می خورد ، توضیح دهد که در دوره مدیر کلی ایشان چه تغییراتی در کتابهای درسی ایجاد شد؟ مهم تر اینکه الان 4 سال است که معاون متوسطه هستند. در این مدت چه کرده اند ؟
معاون متوسطه از کلاس هفتم تاپیش دانشگاهی را مدیریت می کند. آیا وضع تربیت و آموزش در این 4 سال در دبیرستانها و هنرستانها بهتر از قبل شده است ؟ سری به مدارس بزنیم. آیا خانواده ها از مدرسه دولتی سرکوچه راضی اند؟ خانواده ها برای یافتن یک مدرسه دولتی به هر دری می زتتد . اگر هم یک مدرسه دولتی خوب پیدا شود مدیر مدرسه هر مبلغی که دلش بخواهد از اولیا می گیرد. اولیا هم دلشان به این خوش است که این مبلغ مثلا 20 درصد شهریه مدارس غیر انتفاعی است.
چه کسی بر هزینه کرد این پولها نظارت می کند؟ چه کسی مسئول فاسد شدن برخی مدیران دبیرستانها و پیش دانشگاهی های دولتی است؟ مسئولیت نمره فروشی در دبیرستانها و پیش دانشگاهی ها با کیست؟ برای من فرقی نمی کند که زرافشان اصلاح طلب است یا اصولگرا یا تکنوکرات . هرچند مطمئنم هیچ کدام از اینها نیست. حسین صادقی کارشناس ستادی که برای اقای زرافشان کمپین راه انداخته می نویسد : "آینده درخشان در آموزش و پرورش با زرافشان" .این حرف یک کارشناس است؟ به جای آگهی تبلیغاتی از عملکرد 4 ساله و 20 ساله زرافشان دفاع کنید . با آگهی های تجارتی در تلگرام آبروی خودتان را می بَرید.
زرافشان یکی از حلقه های زنجیره مدیران ناکارآمدی است که بین 30 تا 40 سال و حتی بیشتر سابقه کار دارند و اگر در مدرسه بودند سر 30 سال به زور بازنشسته می شدند. شرایط فعلی آموزش و پرورش که همه از آن ناراضی هستند دست پخت همین مدیران است که با چسب ناکارآمدی به هم چسبیده اند. در حوزه متوسطه بحث های بسیار جدی در باره رابطه بین مدیران این بخش و موسسات آموزشی کنکور وجود دارد. آموزش و پرورش رسمی دوره متوسطه در سایه فعالیت این موسسات قرار گرفته است. گفته می شود که برخی از مدیران معاونت متوسطه سهامدار این موسسات هستند. نظارتی جدی بر تولید محتواِی آموزشی و کیفیت کار این موسسات وجود ندارد.
آموزش و پرورش در دوره دوم متوسطه یکسره تحت سیطره این موسسات است. برخی مدیران دبیرستانهای دولتی هم از این آشفته بازار سوء استفاده می کنند. پای این موسسات به دبیرستانها باز شده و آموزش و پرورش رسمی در برخی دبیرستانهای دولتی به محاق رفته است. کلاس درس دبیرستان تبدیل به کلاس کنکور شده است و بساط نمره فروشی دایر است. هرج و مرج مالی و بلبشوی آموزشی در دبیرستان ها بی سابقه است. همه فشارها هم روی دوش والدین است که باید تحت عناوین مختلف پول بپردازند.
آقای زرافشان در چهار سال گذشته برای مقابله با رشد و نفوذ سرطانی این موسسات در مدارس دولتی چه کرده است؟
نظرات بینندگان
چه کامل ومستدل مشکلات مردم و معلمان را در مقطع متوسطه به روایت در آوردید گفته ها و اخبارتان تا 90 درصد درست است و مردم چون جگر گوشه هایشان وچشم وچراغ اینده شان در دست دلال ها افتاده واز ترس برخورد و مشکلاتی که از طرف بعضی مدیران مدارس مواجه نگردند اعتراض نمیکنند وبه وضع اسفار موجود تن در داده اند البته تا قسمتی باید به خانواده ها حق داد چون دست هایشان زیر ساطور دلال ها و کاسبان آموزشی گیر کرده است. متولیان امر نیز خود را به کوچه علی چپ زده اند
آقای زرافشان منتفی شد لطفا دیگر بحث زرافشان نگردد .
انشاالله .نیروهایی خوب در حال مذاکره می باشند.
کاش همون رفع تبعیضو میذاشتید اولویت اول
این خیلی مهمتره همکار محترم