علی زرافشان و مدیرکل های همتراز او در قد و قواره تصدی وزارت آموزش و پرورش نیستند/ یادداشت بدون امضای صدای معلم با عنوان "علی زرافشان اسب تروای اصولگرایان"، پر از تهمت و ادعای بدون دلیل است/ انتشار این گونه مطالب به اعتماد مخاطب به رسانه آسیب می رساند/ مدیران اداری در بزنگاه های حساس مانند عزل و نصب وزیر، در بین فعالان رسانه ای و صنفی و سیاسی معلمی یارگیری می کنند/ مدیران اداری و وابستگان رسانه ای آنها برای زدن رقیب اداری خود اطلاعات غلط به رسانه ها می دهند/ اگر مهدی نوید ادهم مهارت عجیبی در سازگار شدن با وزرایی از طیف های مختلف دارد، پس اصولگرا نیست/ نوید ادهم هم مثل بسیاری از مدیران اداری از نظر سیاسی شخصیتی ژلاتینی و سازش پذیر دارد/ کسی را به خاطر ویژگی های منفی دوستش مجازات نمی کنند هرکس از جمله زرافشان مسئول اعمال خودش است/ بهرام محمدیان " تمام قد"از رییسی حمایت نکرد/ حتی اگر بهرام محمدیان از رئیسی حمایت کرده باشدبه زرافشان ربطی ندارد/ این سنخ از مدیران ژلاتینی نه اصولگرا هستند و نه اصلاح طلب/ بحث اصولگرا و اصلاح طلب در آموزش و پرورش صرفا نمایشی و ویترینی است/ دلیل و سند نویسنده برای اینکه چهار مدیرکل معاونت متوسطه، سهم حسین مظفر ، علی اکبر ولایتی، غندالی و جبهه پایداری است چیست/ قصد نویسنده تخریب سوژه از طریق اتصال آسمان به ریسمان بوده است و این به سود زرافشان تمام شده / ادعا شده که مهر محمدی در دانشگاه فرهنگیان بیشترین خدمت را به اصولگرایان کرده، پس چرا 4 سال است که پرونده اش در شورای انقلاب فرهنگی گیرکرده و حکم ریاست او را صادر نمی کنند/ مهر محمدی ممکن است ضعیف ، ترسو و مرعوب و یا فرصت طلب باشد اما در خدمت اصولگرایان نیست/ نویسنده یادداشت معتقد است که حزب اتحاد ملت ایران ،اصلی ترین حزب اصلاح طلب از آمدن زرافشان(اسب تروای اصولگرایان ) حمایت می کند/ به زعم نویسنده یادداشت ،زرافشان حمایت جبهه پایداری (نواصولگرایان ) ، طرفداران رئیسی (ازکانال بهرام محمدی )، دکتر ولایتی ، حسین مظفر ، غندالی ، مهرمحمدی و حزب اتحاد ملت و حسن روحانی را دارد/ اگر زرافشان چنین قابلیتی دارد ، نه تنها لایق پست وزارت است بلکه باید به عنوان ذخیره ریاست جمهوری 1400 به او نگاه کرد/ روزنامه نگار باید صریح و بدون تعارف بنویسد. اما حق ندارد مطلب بدون فکت و دلیل بنویسد. اگر این کار را بکند اعتبار خودش و رسانه را زیر سوال می برد/ وقتی یک روزنامه نگار قادر به دفاع از نوشته خودش نیست آن را با اسم مستعار به رسانه می دهد و دیگر نگران راست و دروغ مطلبش نیست/ هر مطلبی که لحن تند و افشاگرانه داشته باشد لزوما مطلب خوبی نیست/ مساله آموزش و پرورش ناکارآمدی است واین مساله ربطی به اصول گرایی و اصلاح طلبی مدیران ندارد/ در هر دوطیف اصولگرا و اصلاح طلب مدیران لایق و مدیران بی کفایت دیده می شوند/ تابلو اصلاح طلبی و اصولگرایی صرفا از سوی فرصت طلبان اداری برای گرفتن پُست مدیریتی هر چهار سال یکبار بلند می شود/ مدیریت سحرخیز و زرافشان را بر اساس منفعت دانش آموز و اولیا باید بررسی کنیم
یادداشتی با عنوان "علی زرافشان، اسب تراوای اصول گرایان در وزارت آموزش و پرورش روحانی " در صدای معلم متشر شد ( اینجا ) که در آن نویسنده (با اسم مستعار دبیر تهرانی ) تلاش کرده با نگاهی کاملا سیاسی و جناحی بگوید که "علی زرافشان اصلاح طلب نیست"، زیرا حلقه اصلی مشاوران و همفکران و دوستان بیست ساله اش در وزارت آموزش و پرورش به اردوگاه اصول گرایان تعلق دارند و سر نخ هایشان به حداد عادل، ولایتی، قرائتی و ... می رسد. من در این نوشته که پر از تهمت و ادعای بدون دلیل است ردپای دعوا بین دسته بندی های اداری را می بینم . مدیران اداری در بزنگاه های حساس مانند عزل و نصب وزیر، تلاش می کنند در بین فعالان رسانه ای و صنفی و سیاسی معلمی یارگیری کنند. روی آوردن آنها به گروه های تلگرامی و سایت ها در واقع برای استفاده از نفوذ این رسانه ها روی افکار عمومی است. این انتقادها بهداشتی نیست.
در پاراگراف پنجم نویسنده سراغ مهدی نوید ادهم رفته که از "دوستان اصلی علی زرافشان" است، که "به اردوگاه اصول گرایی تعلق دارد و ارتباط نزدیکی با یکی از اعضای هیات امنا دانشگاه آزاد دارد که نقش اساسی در آمدن آقای فرهاد رهبر به این دانشگاه داشته است." ، ببینید کجا را به کجا وصل کرده ! در ادامه نویسنده با توصیف شخصیت مهدی نوید ادهم افزوده : " [مهدی نوید ادهم]مهارت عجیبی در سازگار شدن با وزرایی از طیف های مختلف دارد." اشاره اش به مدیریت نوید ادهم در دولتهای مختلف از دولت دوم اصلاحات تا دولت اول اعتدال است. همین یک جمله نقض فرضیه نویسنده است که نوید ادهم را اصولگرا دانسته است.
نوید ادهم هم مثل بسیاری از مدیران اداری از نظر سیاسی شخصیتی "ژلاتینی و سازش پذیر" دارد. ضمنا کسی را به خاطر ویژگی های منفی دوستش مجازات نمی کنند . هرکس از جمله زرافشان مسئول اعمال خودش است.
در پاراگراف ششم می خوانیم: " دوست دیگر علی زرافشان، حجت الاسلام محی الدین بهرام محمدیان، رییس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی است که در توصیف خط مشی او کافی است به امضای نامه حمایت او از ریاست جمهوری ابراهیم رییسی اشاره کرد. در این نامه او و چند تن از مدیران سابق آموزش و پرورش، تمام قد از ریاست جمهوری رییسیِ اصول گرا حمایت کرده بودند و در خبرگزاری ها منتشر شده بود." اولا هر مدیری مسئول رفتار خودش است و نمی توان عملکرد فردی را به پای فرد دیگری نوشت. ثانیا بهرام محمدیان " تمام قد"از رییسی حمایت نکرد. خبرگزاری فارس روز پنجشنبه 28اردیبهشت96 بیانیه ای منتشر کرد که در آن کنار اسامی تعدادی از مدیران اصولگرای دوره احمدی نژاد نام بهرام محمدی هم درج شده بود. 31 اردیبهشت روابط عمومی سازمان پژوهش از قول بهرام محمدیان حضور در این لیست را به شدت تکذیب کرد (اینجا).
نویسنده در بند 2 می نویسد : "این مقاله به دنبال ارزیابیِ علی زر افشان، عملکردهایش و لابی قدرتمندش است تا بتواند افکار عمومی را نسبت به فردی که ممکن است گزینه آموزش پرورش روحانی باشد آگاه تر کند."، اما در ادامه نویسنده دنبال تخریب نوید ادهم و حجت الاسلام بهرام محمدیان و محمود مهر محمدی آنهم با عینک سیاسی می رود. اقدام سیاسی بهرام محمدیان به زرافشان ربطی ندارد.
نویسنده باید عملکرد مدیریتی آقای زرافشان را نقد می کرد. فرض کنیم این نوشته در کمیته انتصابات وزرای روحانی برای دولت دوازدهم مطرح شود ، همه خواهند فهمید که قصد نویسنده تخریب سوژه از طریق اتصال آسمان به ریسمان بوده است و این به سود زرافشان تمام می شود.
موضع من در مقابل معرفی زرافشان و امثالهم برای پست وزارت روشن است. اینها بخشی از مدیریت 20 ساله اخیر آموزش و پرورش هستند و حرف و ابتکار جدیدی ندارند .
از منظر سیاسی هم این سنخ از مدیران نه اصولگرا هستند و نه اصلاح طلب.خودشان را با شرایط سیاسی تطبیق می دهند.
نویسنده ترکیب چهار مدیرکل معاونت متوسطه را سهم حسین مظفر ، علی اکبر ولایتی، غندالی و نواصول گرایان سابقا احمدی نژادی می داند. "ترکیب حوزه کارشناسی" معاونت متوسطه هم به نفع اصولگرایان است. می نویسد: " علي زرافشان در حالي مي خواهد وزير آموزش و پرورش دولت دوازدهم شود كه در طول چهار سال گذشته هيچ تغييري در تركيب اكثريت اصول گراي معاونتش نداده است و افرادي از اعتداليون، اصلاح طلبان و حتي مستقلين را وارد معاونتش نكرده است." نویسنده مخالف "شرکت سهامی" نیست! بلکه معتقد است که ترکیب شرکت سهامی باید عوض می شد و آقای زرافشان، معاونین و کارشناسان را از میان دست نشاندگان شخصیت های طیف اعتدالیون و اصلاح طلبان و مستقلین جایگزین می کرد.
این همان دیدگاه مدیریتی است که تحول را فقط در "عزل و نصب" مدیران می بیند .
آنچه باعث بدبختی آموزش و پرورش شده همین دیدگاه است که پُست اداری حتی درسطح کارشناسی را موهبتی سیاسی و غنیمتی انتخاباتی می داند.
یکی دیگر از اتهامات زرافشان دوستی با محمود مهرمحمدی رییس دانشگاه فرهنگیان است. نویسنده که نمی تواند ادعا کند که مهرمحمدی هم اصولگرا و آدم ولایتی و مظفر و فرقه احمدی نژاد است از در دیگر وارد می شود: "مهرمحمدی با ظاهری اصلاح طلب و حتی افکاری اصلاح طلبانه بهتر و بیشتر از هر فرد اصول گرایی به اصول گرایان کمک کرده است." همین مهر محمدی که بیشترین خدمت را به اصولگرایان کرده 4 سال است که پرونده اش در شورای انقلاب فرهنگی گیرکرده و حکم ریاست او را صادر نمی کنند. به جای اینکه همه مسایل را با عینک سیاسی اصلاح طلبی و اصولگرایی ببینیم، می توانیم بگوییم مهر محمدی مدیر ضعیفی است ، ترسو و مرعوب و یا فرصت طلب است و یا هر انتقاد دیگری را مطرح کنیم اما وصل کردن زرافشان به مهرمحمدی و بردن نام رحیم پور ازغدی و حسینیان در این سر طیف و اتصال زرافشان به ولایتی و جبهه پایداری و مظفر در سوی دیگر و تکرار مکرر عنوان اصولگرایی نوعی شانتاز و تخریب افراد است.
اسب تروای اصولگرایان (زرافشان ) که در قلعه اصلاح طلبان نفوذ کرده سر "حزب اتحاد ملت" را هم کلاه گذاشته است. در ادامه یادداشت می خوانیم : "علی زرافشان به تازگی متحدانی از حزب اتحاد ملت ایران پیدا کرده است." در نقطه مقابل : " حزب اتحاد ملت ایران که برخی از اعضایش از مهره های کلیدی در دوره وزارت دانش بوده اند، منافع شخصی خود را در آمدن علی زرافشان می بینند و از آمدنش حمایت می کنند. " تا اینجا زرافشان توانسته تمام جریانهای سیاسی کشور از جبهه پایداری (نواصولگرایان ) ، طرفداران رئیسی (از طریق بهرام محمدی )، دکتر ولایتی ، حسین مظفر ، غندالی ، مهرمحمدی و از طریق او رحیم ازغدی و حسینیان را با حزب اتحاد ملت و روحانی متحد کند. علی زرافشان مهره مار سیاسی دارد . او اسب تروا نیست، زرافشان اژدهایی هزار سر و نقطه اتصال تمام جریانهای سیاسی متضاد و متفاوت در کشور است.
اگر زرافشان چنین قابلیتی دارد ، به نظرم نه تنها لایق پست وزارت است بلکه باید به عنوان ذخیره ریاست جمهوری 1400 به او نگاه کرد !
روزنامه نگار باید صریح و بدون تعارف و تشریفات بنویسد. اما حق ندارد مطلب بدون فکت و دلیل بنویسد. اگر این کار را بکند اعتبار خودش و رسانه را زیر سوال می برد. وقتی یک روزنامه نگار قادر به دفاع از نوشته خودش نیست آن را با اسم مستعار به رسانه می دهد و دیگر نگران راست و دروغ مطلبش نیست.
هر مطلبی که لحن تند و افشاگرانه داشته باشد لزوما مطلب خوبی نیست. خواننده باید برای ارزیابی یک یادداشت معیار داشته باشد . اگر قرار باشد برای به کرسی نشاندن حرف خود دروغ بگوییم و بر اساس تئوری توطئه مسایل نامربوط را به هم وصل کنیم، دست ما رو می شود.
من با وزارت زرافشان و امثال او (مدیرکل ها ) مخالفم اما برای مخالفت خودم دلیل دارم . مساله آموزش و پرورش ناکارآمدی است واین مساله ربطی به اصول گرایی و اصلاح طلبی ندارد.
مهم تر اینکه تابلو اصلاح طلبی و اصولگرایی صرفا از سوی فرصت طلبان اداری برای گرفتن پُست مدیریتی بلند می شود. اگر ملاک ما اسامی و عناوین سیاسی باشد ، مسایل اساسی را فراموش می کنیم. در مقایسه اصولگرایی و اصلاح طلبی ، مقایسه مدیریت سحرخیز و زرافشان را براساس منفعت دانش آموزان و اولیا مهم است .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
تجربه نشان دادهاست که وزرای اپ معمولا ناکار امد هستند
پس وقت خود را صرف یافتن وزیر کار آمد نکنید
.
خخخخخخ
آقا جون اینقدر حرص وزیر و وزارت نخورید.این خراب شده بایک کارمند ساده خدماتی دیپلم هم اداره میشود.مگه وزیر میخواد چکار کنه؟ بقیه اومدن و رفتن چکار کردن که این یکی شق القمر کنه.
گام اول اینه که یک کلاس آشنایی با آموزش و پرورش واسه اقای روحانی و تیمش بزاریم.
لطفا یک بررسی در حوزه مدیران کل ومعاونان وروئسای ادارات بکنید که چطور دارند پست های مدیریتی را مانند غنایم جنگی نقسیم میکنند.هرکس با پشنیبانی مقامات بدون تجربه تخصص داره مدیر میشه .خدا به داد اموزش وپرورش برسه
بنظرمن وزیر باید: سالم و پاکدست متخصص کاربلد نه خیلی جوان وخام ونه مسن وبازنشسته و توانایی مدیریت داشتن و از نظر سیاسی اصلاح طلب معتدل و برایند واکثریت کابینه باید اصلاح طلب باشد چون اصولگرایان متحد شدند و با کاندیدای دیگر و از روحانی حمایت نکردند
کسانیکه در انتخابات جیغ بنفش برای روحانی سر می دادند خواهند دید روحانی ورای خنده و تبسم های زیرکانه و عوامانه خود ؛ مجری اوامر اطرافیان است نه صدای مطالبه ی رای دهندگانش.!
جوان باشد
خلاق وبابرپامه باشد
صادق وبی ریاباشد
دچارخودشیفتگی مدیریتی نباشد
انتقادپذیرباشد
باتحرک وکوشاباشد
ازنیروهای مجرب مشاوره درست بگیرد
دریده وشجاع وجسورباشد
ریسک پذیر باشد
روابط انسانی بالایی داشته باشد
ای کاش چند تا مدیر کارآمد و لایق و توانمند را هم معرفی کنید .
نکند چنین مدیری یافت می نشود . تا به حال نشنیدم اسم فردی به عنوان مدیر کاربلد و قابل ذکر شده باشد.
رهبری و جهانگیری و نوبخت تعین کننده هستن.