انتشار عکس هایی با پوشش متفاوت از آزاده نامداری مجری تلویزیون در فضای مجازی موجی از اظهار نظرها را به دنبال داشت. عکس ها در یک فضای عمومی خارج از کشور (احتمالا سوئیس ) تصویر برداری شده اند.خانم نامداری در واکنشی شتابزده با انتشار ویدئویی گفت که لحظه ای روسری از سرش افتاده و افراد حاضر در جمع محرم بوده اند و...هر چند با توجه به موقعیت او چنین توضیحاتی "قابل درک" است . برای اغلب کسانی که عکس ها را دیده بودند، توضیحات خانم نامداری "باورپذیر" و قانع کننده نبود. اگر بدون این گونه توجیهات می گفت : "این زندگی خصوصی من است و به کسی مربوط نیست که من در فضای غیر کاری و آن هم در خارج از مرزهای ایران چه می پوشم و چه می خورم و چه می نوشم." در این صورت همدردی بیشتری بر می انگیخت . توضیحات او دفاع از عمل او را مشکل تر کرد.
آزاده نامداری متولد سال 63 شهرستان سنقر استان کرمانشاه است. او ظاهرا در سال 84 با حمایت اقبال واحدی مجری کُرد برنامه های تلویزیونی، وارد تلویزیون شد. در نوروز 91 با اجرای برنامه " خانمی که شما باشی " در کنار احسان علیخانی و فرزاد حسنی معروف شد. در مقاطعی از جمله در سال 91 شایعه ممنوع التصویری او بر سر زبانها افتاد. اما هر بار بعد از مدتی دوباره در تلویزیون ظاهر شده است. سال ۱۳۹۲، آزاده نامداری با مجری و همکار تلویزیونی خود فرزاد حسنی ازدواج کرد. اما این ازدواج دیری نپایید و بعد از 10 ماه به تلخی از هم جدا شدند. ماجرای جدایی آنها هم خبرساز شد. آزاده عکس هایی با چشمان متورم و کبود منتشر کرد که ظاهرا نشان می داد که اختلاف زن و شوهر به جاهای باریک کشیده است. او در مصاحبه ای گفت که همسرش "بر تکانه های روانی اش کنترل نداشته است." حسنی هم به عکس ها و اظهارات او واکنش نشان داد. اما هرچه بود پرونده ازدواج بسته شد. آزاده
یک سال بعد از جدایی از فرزاد حسنی با سجاد عبادی فرزند یکی از شخصیت های اصلاح طلب ازواج کرد. سجاد عبادی متولد سال 60 ، هم مانند آزاده یک ازدواج ناموفق منجر به طلاق را پشت سرگذاشته بود . سجاد هم اکنون سرپرست حوزه ریاست و روابط عمومی دانشگاه (غیردولتی) مهر البرز است ،جایی که پدرش قائم مقام و عضو هیات علمی همان دانشگاه است. سجاد هم مثل اغلب آقا زاده ها و غیر آقازاده ها "سبک زندگی" متفاوتی با پدر و مادر خود دارد. تغییر سبک زندگی در بین جوانان به خصوص متولدین بعد از انقلاب گسترده و نیازمند بررسی است. این تغییرات در میان فرزندان مسئولان و مدیران ارشد چشمگیرتر است. نمی توان همه جنبه های این تغییر را منفی دانست. اما شکاف بین باورها و شیوه زندگی مدیران انقلابی دهه 60 و فرزندان آنها که در همان دهه متولد شده اند ، بسیار عمیق است.
انتشار این عکس ها باردیگر این سوال را مطرح کرد که آیا به حریم خصوصی این خانواده جوان تجاوز شده است؟ آیا کار منتشر کنندگان عکس ها اخلاقی بوده است؟ خانواده ای در یک تفرجگاه یا پارک نشسته اند و بدون اینکه به کسی آزاری برسانند مشغول استراحت هستند. پوشش و غذا و نوشیدنی آنها با معیارهای آنجا جنبه غیر عادی یا غیر اخلاقی ندارد. خانم آزاده یک "سلبریتی" است. شاید یک "پاپاراتزی" یعنی عکاسی که کارش تهیهٔ عکس های جالب از چهرههای سرشناس به ویژه هنرمندان و ورزشکاران و نیز خانواده و نزدیکان آنان و فروش این تصاویر به مجلات مختلف است، از آنها عکس گرفته است. با معیارهای غربی همه چیز "طبیعی" است. با معیارهای سوئیس حتی این عکس ها از فرط عادی بودن بی ارزش هستند و نشریات عامه پسند یک دلار هم برای چنین عکس هایی پرداخت نمی کنند.
فرض کنیم به جای خانم آزاده نامداری که سلبریتی (شخصی که در زمینههای ،موسیقی،سینما ، ورزش، رسانه، سیاست، ادبیات و ...سرشناس و محبوب باشد ) است، یک کارمند فنی تلویزیون یا یک معلم یا بازرگان و... در چنین موقعیتی قرار می گرفت. آیا واکنش ها یکسان بود؟
به نظرم در این حالت اکثریت کاربران فضای مجازی انتشار عکس ها را تجاوز به حریم یک شهروند ارزیابی می کردند. یک شهروند عادی در ادارات دولتی و اماکن عمومی مثل خیابان و اتوبوس و مترو کم و نیش موظف به رعایت نوع خاصی از پوشش است. اما این شهروند در زندگی خصوصی و خانوادگی و خارج از کشور آزاد است. شهروندی که در گوشه پارکی در یک کشور خارجی مشغول گذراندن اوقات خصوصی خودش است هیچ یک از قوانین کشور مفروض را نقض نکرده است.
یکی از ویژگی های انسان متمدن این است که قبل از قضاوت در باره عمل دیگران خود را در موقعیت آن افراد بگذارد. هیچ یک از ما دوست نداریم عکس های آلبوم خانوادگی ما در اینترنت منتشر شود. ما دوست نداریم اگر ساعتی با خانواده به پارک رفتیم کسی از پشت درختها از ما عکس بگیرد. اما در مورد خانم نامداری قضیه متفاوت است. او به عنوان مجری سرشناس تلویزیون و کسی که مروج و مبلغ سبکی از زندگی و نوع خاصی از پوشش از طریق رسانه رسمی کشور است تبدیل به "نماد" شده است. همه ما رفتارهای دوگانه داریم اما فرق است بین خانم معلم یا خانم مدیری که در مدرسه چادر می پوشد (پوشش رسمی در محل کار ) اما در مهمانی و مسافرت با پوشش دیگری ظاهر شود و یک مجری تلویزیون که به عنوان نماد استفاده از پوشش "چادر ملی" و مبلغ آن معرفی شده است.
اینکه خانم آزاده نامداری به عنوان مجری تلویزیون چادر ملی بپوشد چه از روی اعتقاد باشد و چه به خاطر رعایت قانون و مقررات، هیچ ایرادی ندارد. شغل ایشان چنین اقتضایی دارد، همچنان که یک خانم معلم موظف به استفاده از پوشش تعیین شده در محل کار است. از این نظر عکس های ایشان بدون پوشش رسمی و سایر مواردی که به سبک زندگی خصوصی و خانوادگی او بر می گردد، به دیگران مربوط نیست چون به دیگران صدمه نزده است. آنچه که انتقادها را موجه می کند این است که خانم نامداری در طول سالها تلاش کرده که خود را به عنوان یک "الگو" که از روی "اعتقاد" پوشش "چادر" را انتخاب کرده معرفی کند. او با تبلیغ در تلویزیون و رسانه های دیگر تبدیل به یک نماد شده است. حالا که عکس های متفاوت او منتشر می شود . آنچه در ذهن مخاطب تداعی می شود نوعی " ریاکاری " و فریب است.
نامداری سال 93 در مصاحبه با وطن امروز می گوید : "... مدیر یک مدرسه میگوید من خیلی از تو ممنونم . صد بار دیگر هم پشت تریبون مدرسه حرف میزدم یک عدهای چادری نمیشدند. اما الان چادری شدهاند چون احساس کردند چادر قشنگ است. مدل شیک و زیبایی دارد. مثلا دوست داشته وقتی بیرون میرود کیفش مشخص باشد. هرچه پدرش میگفته باید چادر سرت کنی، لج میکرده و قبول نمیکرده اما حالا دیده با این چادرهای ملی، بالاخره چادری را پیدا میکند که میتواند کیفش را نشان بدهد. پس تلویزیون این خدمت را در حق مردم میکند که به قول شما به آنها آپشن میدهیم." او خودش را نماد و معرف "چادر ملی" معرفی می کند. کاری که او می کند فراتر از کار یک مجری تلویزیونی است. حالا دختر خانمی که روزی با الهام گرفتن از او چادری شده و امروز عکس های متفاوت خانم نامداری را می بیند ، چه واکنشی نشان می دهد؟
همه ما به دلایلی که جای بیان آن اینجا نیست کم و بیش "ریا" می ورزیم . در موقعیت های متفاوت حرفهای متفاوت می زنیم . رفتارمان در خانه و خیابان و محل کار متفاوت است. در محل کار برای جلب توجه "تظاهر به دینداری" می کنیم ، در خانه "عرفی" رفتار می کنیم و در خیابان و در مراسم جور دیگری ظاهر می شویم . مشکلات خانم ها ده برابر مردان است و حساسیت روی آنها صد برابر بیشتر است. روابط اداری به گونه ای است که به دروغگو و متظاهر جایزه می دهد و شخص صادق و راستگو را مجازات می کند. تلویزیون برای تبلیغ برخی ارزشها ، "نمادسازی" می کند و افرادی برای استفاده از مزایا در " تظاهر " زیاده روی می ورزند. همین ها " نماد " می شوند . اما به مدد گسترش رسانه های غیر رسمی دستِ این نمادهای ارزشی تقلبی رو می شود و در این میان آنچه قربانی می شود همان "ارزش " هایی است که تلویزیون در صدد تبلیغ آنها است.
آزاده نامداری خودش هم به نوعی قربانی است. قربانی یک تفکر قشری و متظاهر رسانه ای . برخلاف آنچه که خانم نامداری در مصاحبه با روزنامه وطن امروز با عنوان "خدا را شکر که چادریم" می گوید تلویزیون به مردم "آپشن" (گزینه ) نمی دهد. شیوه تبلیغات تلویزیون چه در مورد مسایل ارزشی مانند حجاب و چه در مورد مسایل اعتقادی و حتی در حوزه خبر و گزارش و تحلیل سیاسی آمرانه و یکسویه است. امثال خانم آزاده نامداری قربانی همین سیستم هستند، اما یک قربانی که برای استفاده از موقعیت ، اعتقادات مردم را به بازی می گیرند. کسی که می گوید 7 پشت من چادری بوده اند و چادر را به عنوان هویت خودش معرفی می کند و نقش راهنما و الگو برای میلیونها دختر ایرانی بازی می کند صرفا یک قربانی بیگناه نیست. او حداقل می توانست مانند همشهری خود آقای واحدی رفتار کند.
این سیستم آمرانه تربیتی و تبلیغاتی در آموزش و پرورش هم حاکم است. کسانی که با مدارس دخترانه سروکار دارند شاهد پدیده عجیبی هستند. دختران دبیرستانی ما در داخل مدرسه که "نامحرم" حضور ندارد از ترس مدیر و ناظم (خانم ) حجاب شان را کامل رعایت می کنند ، در حالی از نظر فلسفه حجاب الزامی به رعایت حجاب در محیطی که همه خانم هستند وجود ندارد. اما اغلب دانش آموزان بعد از خروج از مدرسه در کوچه و خیابان و پارک و فروشگاه و... یعنی فضاهایی که بر اساس فلسفه حجاب رعایت آن ضروری است تقید کمتری به رعایت حجاب کامل دارند.
امتیازاتی که برای خانم معلم ها و مدیر و کارمندانی که چادر مشکی می پوشند منظور شده است. این امتیازات درجه ریاکاری و تظاهر و دورویی را در بین همکاران زن افزایش می دهد و به ظهور پدیده هایی مانند خانم نامداری منجر می شود که عده ای سعی کنند از مسایل ارزشی برای به دست آوردن منفعت شخصی استفاده کنند.
امثال خانم آزاده نامداری بسیارند. ایشان احتمالا باز هم ممنوع التصویر می شوند. حالا که او عروس یک خانواده اصلاح طلب است ، آسیب پذیری بیشتری دارد. اما داستان دنباله دار است. پوشیدن "چادر ملی" باید از روی عقیده باشد. اما اگر برای ارتقای شغلی و کسب موقعیت بهتر ، افراد حجاب برتر را انتخاب کنند، میدان برای تظاهر و ریا باز می شود و ریاکاران از معتقدان سبقت می گیرند.
سالهاست که خانم ها در گزینش های اداری به خصوص آموزش و پرورش با چادر و آقایان با ته ریش حاضر می شوند اما بعد از استخدام ، بیشتر افراد ترجیح می دهند به حالت عادی برگردند ، تعدادی هم از وضع ظاهری خود نردبانی برای پیشرفت می سازند. این گروه دوم خطرناک ترند ، چون در بین آنها افراد ریاکار و دورو هم یافت می شوند.
فروکاستن نظام های دینی به نظام های ایدئولوژیک مانند مارکسیسم چنین عوارضی را به دنبال دارد در حالی مخاطب دین فطرت انسان ها است و گرایش به دین امری فطری است و نیاز به فشار و امتیاز و تبعیض ندارد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
افتخار می کنم چادری هستم
دورویی تملق ریا کاری نان به نرخ روز خوردن مشکل اینجاست
در حالى كه او آنها را فريب میدهد و هنگامى كه به نماز بر میخيزند با كسالت بر میخيزند
و در برابر مردم ريا میكنند و خدا را جز اندكى ياد نمینمايند.
آیا در اسلام با رفتن زنان مسلمان به سرزمین های غیر مسلمان حجاب حدودش تغییر می کند؟
این چه استدلالی است که شما دارید آقای عبداللهی؟
چه کسی گفته لباس شخصی است و به دیگران ربطی ندارد .
با این گزاره پس هر کس عریان در اجتماع حضور یابد کسی نمی تواند به او خرده بگیرد چون با این فرض غلط یک امر خصوصیست و به دیگران ربطی ندارد.
حدود حجاب تعیین شده هم برای مرد و هم برای زن ولی چون جذابیت بانوان و زینت های آنان
بیشتر از مردان است حدود حجاب برای آنان بیشتر است
"از این نظر عکس های ایشان بدون پوشش رسمی و سایر مواردی که به سبک زندگی خصوصی و خانوادگی او بر می گردد، به دیگران مربوط نیست چون به دیگران صدمه نزده است."
به دیگران مربوط نیست چون خصوصیه ؟در کامنت خودم به این موضوع اشاره کردم
شما اختلاس گران را به اسلام و مسلمانان و تفکر اسلامی نسبت می دهید؟تفکری که در آن علی (ع) از استفاده از چراغی که سوختش از بیت المال بود برای امور شخصی امتناع می کرد.
تفکر داعش و تکفیر اساسا از بن اسلامی نیست چه برسد که بخواهد افراطی هم باشد؟!پر واضح است که این تفکر از آمریکا و اسراهیل سرچشمه می گیرد مگر مسلمان نبودند چرا پس حتی یک تیر به سمت اسرائیلیان شلیک نکردند و در بیمارستان های آنان معالجه می شدند؟؟کدام مبانی دینی چه اهل سنت چه تشیع ذبح و زنده زنده سوزاندن مردم را در خود دارد؟ چرا داعش را مسلمان در نظر گرفتید آن هم از نوع افراطیش؟؟!!!!
احسنت برشما اگر ما رها کنیم غرب هم رها می کند؟میلیارد ها دلار برای مبارزه با فرهنگ چرا صورت می گیرد ؟!
این شبکه های من و تو و سری جم دلشان سوخته می خواهند به رایگام مردم را سرگرم کنند ؟؟ این بودجه ها از کجا تزریق می شود ؟؟؟
وقتی دلسوزان ما مقام معظم رهبری و مراجع و رسانه ها و قوانین توصیه می کنند و سیاست ها را در این راستا می چینند دخالت است ولی کار غرب فرهنگ سازی ؟؟؟
قرآن و احادیث حدود را توصیف کرده چرا افرادی امثال آقای عبداللهی با خود امروز برای پذیرش یا عدم پذیرش یا تفسیر کلنجار می روند؟
حدود و کیفیت پوشش تعیین شده .طراحی لباس و ایجاد مصادیق آن با افراد است.
به گفته ی امام خمینی ملاک حال فعلی افراد است .تاریخ اسلام پر است از خواصی که استحاله پیدا کردند و کسی که روزی در کنار علی (علیه السلام) بود حتی به قیمت از دست دادن جان ،تاریخ نشان داد همین فرد روزی علیه علی شمشیر کشید .آزاده نامداری که در کنار این افراد اصلا قابل مقایسه نیست که او را الگوی هزاران دختر در نظر بگیریم.و مشکل امروز اورا ضربه سهمگین به پیکره اسلام تلقی کنی .
یا شاید دیده انجا زنها ازادن و کسی نگاهشان نمیکنه گفته اینا حجاب واقعی دارن
یا زن جماعت حسودن بهم دیده همه خوشکل و .....گفته من چم کمتر از اینا است من هم دارم فقط زیر چادره استخدامی . بکنم بیایین ببینیین
ایرانی جماعت حسودن بخدا
بیاید برید اربیل عراق دختر وزیر و ........با دوست دختر ایرانی فراوان ساعتی و روزانه ماهانه و ....البت انجا نگید معلمید . ....
در این سایت از وضع افتضاح معلم اردبیلی نوشتن
از دختر سپاهی که در اربیل .......
من خودم در ا.پ بانه شاهد بودم یک بیوه که وضع گرینش اخلاقی داشت را یک شبه استخدام و ......وجالب مورد اخلاقی با حراست و ریس آ.پ بانه و عملکرد و ارزیابی داشت و حالا ....
ماجرا را طی نامه نوشتم وبرای شما فرستادم اقای عبدالهی
گناهکار نامداریها نیست انهای هستند که قضاوتشان به ظاهر شخص میباشد.بنده یه زمانی مصاحبه گر اموزش و پرورش بودم نزدیک اذان ظهر بود داوطلبی جهت مصاحبه وارد شد .بعد نشستن روصندلی به من گفت تا اذان ظهر مصاحبه تمام میشود من به ایشان گفتم شما بفرما نمازت را بموقع ادا کن بعدا بیا.ایشان اصرار کرد نه مصاحبه را انجام دهید من در بین سوالات از ایشان پرسیدم اهل ورزش هستید گفتند بلی گفتم پس سحر خیز هستید گفتند بله گفتم حتما بعد نماز به ورزش میروید ایشان گفتند بلی سوال کردم برا نماز ساعت چند از خواب بیدار میشوی ایشان یکبار ساعت 6/5 یکبار ساعت 5/5 یکبار ساعت 3/5 را گفتند.بعد چهره اش سرخ شدناراحت و مضطرب .بعد مصاحبه به ایشان گفتم برادر یکبار بگو من نمیتوانم نماز صبح بیدار شوم .وبعد از مصاحبه نمره اش به خودش نشان دادم که از من ناراحت نباش یادمه نمره مصاحبه اش را140 داده بودیم شاید دومین یا سومین نمره بود.ولی بهش گفتم فقط با خودت راست باش رمز پیروزی ان است
تضاد فرهنگی (ارزشها ) در جامعه ما ریشه دوانده است و در کمال تلسف اکثرا به این رویه متضاد و ریاکارانه عادت کرده ایم.
جوانان و دختران و پسران معصوم ما وارث شرایط اجتماعی بسیار بغرنجی هستند و امیدواریم
ریا کاری و فریب و و دورویی که افت بزرگ جامعه ماست کمرنگ گردد.
برای شروع باید تحولی اساسی در سبک اموزش رسمی و تجدید نظر در خصوص محدودیت ها توسط اسیب شناسان و مسئولان انجام گردد.
درود ها و احترام
کشورهای عربی آزادی حجاب دارند.. ....