مشکل نظام آموزشی و نسل های چند دهه اخیر ما داشتن و نداشتن سند نبوده و نیست ، سند 2030 که دیگران چه موافق و چه مخالف از آن حرف می زنند فقط درحکم برگ بازی و گروکشی از هم دیگر شده است و آنچه مغفول مانده است آموزش و پرورش است و از طرفی سند تحول بنیادین هم که رویکرد آرمان گرایانه محض دارد و با نیازها و واقعیات جامعه هدف بیگانه و ناکارآمد است .
جامعه ی رنگ باخته ی ما ، و البته رنگ آلوده ی ما و بالاخص آموزش و پرورش ، ویترینی از شعارها و دورغ هایی است که به اسم طرح های آموزشی و تربیتی مانند مدرسه مدیریت تعالی ، بالندگی ، مدیریت عملکرد ، عفاف و حجاب ، طرح احیاء و تعمیم ... ، طرح تعمیق آموزه های تربیتی ، ساحت های شش گانه تربیتی ، طرح ترنم ، خرداد طلایی ، طرح درس کلاس های اتریشی و همه و همه نشان از شتاب زدگی و لعاب کاری در آموزش و پرورش دارد . برنامه ها و سیاست ها در آموزش و پرورش چه در سطح کلان و خرد آن ، قائم به شخص بوده و راهبردها و رویکرد برنامه های آموزشی و تربیتی تبدیل به یک عادت و رویه ی تکراری و دور باطل شده است و البته با عناوین پرطمطراق و بی محتوای و بی خاصیت .
برنامه ها ی آموزش و پرورش باید بر مبنای حفظ و کرامت منابع انسانی و توجه به علوم انسانی نقادانه و دگر اندیشانه باشد .
نگاه انسان های بزرگ به آموزش و پرورش کاسب مآبانه و بر اساس پست و مقام نیست و امروزه این خلاء بزرگ ما در آموزش و پرورش است یعنی فقدان انسان های بزرگ . آنچه به زندگی معنا و هدف می بخشد هنر عشق ورزیدن به انسان و خدمت به هدایت انسان هاست ، کاری که انبیاء و بزرگان عقل و ادب به آن اعتقاد قلبی داشتند . . . تا مرز جان بخشیدن ، انسان هایی که درد مردم را بر درد نان و نام خود مقدم می دانستند . . .
یکی از دلایلی که آموزش و پرورش را به ورطه سقوط کشانده است مرز بندی ها و خطوطی که ما بین خود و دیگران رسم کرده ایم . نکته و هدف اصلی از این مقاله نقد و پرسشی بر این ادعاست که آیا سند آرمانی و جامعه آرمانی مطلق وجود دارد یاخیر ؟ و آیا نداشتن و نبودن سند ، جامعه را تباه و گمراه می سازد .
تباهی و اضمحلال جامعه نتیجه شکاف و مرزبندی میان انسان هاست و هیچ سندی نمی تواند به خودی خود ملاک پاداش و جزاء و خیر و شر باشد چرا که انسان همزاد کار نیک و بد است و تنها آگاهی بخشیدن و آگاهی دادن است که انسان را از دام گناه و خرافات نجات می بخشد .
ترس از گناه خوب است اما خوب تر از آن رهایی از جهل و نادانی است که آن هم از آگاهی و آگاه بودن حاصل می شود . آنچه به قالب و محتوی ( ظرف و مظروف ) یک سند خوب ارزش می بخشد انسان است ، انسانی که خوب ببیند و آگاه باشد .
استفاده ی ابزاری از سندی که خوب و بد آن بر مردم پوشیده باشد و یا بخواهیم پوشیده بماند نادرست و نادیده گرفتن حقوق و خرد انسان هاست . حال شما قضاوت کنید که کدام سند می تواند راهگشا و رافع مشکلات باشد و سند خوب چه سندی است .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
آقای پورسلیمان لطفاً بحث 6 ماه اضافه کاری معوق معلمان رسمی را پیگیری کنید.
آقای شیرزاد هم بردارد یک مقاله در این مورد بنویسد و در مقام مقایسه بفرماید که در کشور آمریکای جهانخوار مبالغ اضافه کاری معلمان چگونه و در چه زمانی پرداخت می شود؟