در گرمای نفس گیر تیرماه،فرصتی دست داد تا ساعاتی را در یکی از مراکز مدد جویی سطح شهر سپری کنم.برای من که تقریبا همه سال های عمر رفته را در کنار دانش آموزان و در فضای مدرسه و زیر سقف فضای آموزشی گذرانده ام این بازدید رنگ و بو و حال و هوای جدیدی داشت.
سیمای مددجویان کم توان ذهنی که به رغم محدودیت های جسمی و زیر نگاه سنگین و سیاه جامعه،در محیط دوستانه مرکز گرد آمده و مشغول فراگیری هنرهای دستی بودند دنیایی از روحیه،امید و انگیزه به بیننده تزریق می کرد.
سخت کوشی نوجوانان آموزش پذیر،آینه تمام نمای اراده انسان های بزرگی است که نقص ها و ضعف های جسمی،خللی در عزم آنان در مسیر تکامل روحی و تحرک ذهنی و بدنی و جبران عقب افتادگی های محیطی ایجاد نکرده است.
شگفتا که در دنیای ماشینی،عصبی و پرکینه امروز که هر رفتار و گفتمانی بر مدار سود و زیان تنظیم و قلب و روح و روان زلال و بی پیرایه،کالای نایابی شده است هنوز در گوشه ای از شهر پر ازدحام، سادگی،صمیمیت و صداقت موج می زند.
می توان فارغ از هیاهوی انسان و جهان مدرن،تنش های سیاسی و نمایش های حزبی پای درد دل ها و واگویه های برآمده از روان های بی غل و غش و پاک نشست؛قلب پر مهرشان را غنیمت گرفت؛با آنان خندید و وارد بهشت معصومانه کودکان شد.
هستند کسانی که لطافت روحی کودکان را دست مایه تبلیغات انتخاباتی،نردبان پیشرفت سیاسی و کسب کرسی ریاست می کنند اما معلم این کاره نیست.
نوازش،بوسه، اشک،عکس یادگاری،محبت،تقدیر و تجلیل واکنشی است به همت والا و اراده سترگ این عزیزان و جز این چه کاری از دست من تماشاگر بر می آید؟
یاد جملات زیبای کاوه فولادی نسب در کتاب هشت و چهل و چهار افتادم:
"گاهی اوقات در زندگی لازم است آدم پایش را از روی گاز بردارد، راهنما بزند، آرامآرام بگیرد توی شانهی خاکی، دستی را بکشد، پیاده شود و -هرچند کوتاه- نگاهی به پشت سرش بیندازد؛ به مسیرِ رفته و ردی که از خودش باقی گذاشته..."و چقدر زیبا و خاطره انگیز است اگر این جای پای زندگی،ردی از عاطفه،نوع دوستی،همدلی و همراهی باشد. یا به قول شاعر تنها صدای عشق در گنبد دوار ماندگار است.پس باید دل از زنگار زدود و جز مهر و عشق بذری در کالبد وجود نکاشت.
ساعت ها در دریای محبت و عاطفه بی ریای آنان غرق بودم و چون به خود آمدم لحظه وداع بود و اشک فراق. اکنون که خاطرات شیرین آن دقایق ناب را مرور می کنم به عنوان معلمی سرد و گرم چشیده که درد جامعه را با گوش و خون خود لمس و در قبال هنجارها و ناهنجاری های مبتلابه جامعه،احساس مسئولیت می کند؛به همه جوانان و خانواده های گرامی توصیه می کنم که آزمایشات ژنتیکی قبل از ازدواج، غربالگری حین بارداری،تغذیه و مشاوره های پزشکی و روان شناسی پس از تولد فرزند را جدی بگیرند و از همه مهم تر هموطنان عزیز را به تغییر نگاه و رفتار نسبت به کودکان دارای معلولیت های ذهنی و حرکتی فرا می خوانم.
نگاه ترحم آمیز و بعضا تمسخرآلود را فرو گذارده و کرامت،محبت و احترام را جایگزین نماییم.
این کودکان معصوم آسمانی،جزئی از جامعه ما و در غم و شادی ما شریک هستند پس در هر شرایطی باید در دایره مهر و عطوفت صادقانه ما قرار گیرند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان