تعلیم و تربیت به واسطه کار با نیروی انسانی و تربیت نیروی مورد نیاز جامعه یکی از پیچیده ترین و حساس ترین نهادهای اصلی هر جامعه ایی به شمار می رود .در این میان نقش مدیران و مخصوصا مدیران ارشد وزراتی هم به دلیل اهمیت و حساسیت آموزش و پرورش و هم به واسطه تعیین شاخص های اصلی مثل ساختار ،محتوی آموزشی،جذب نیروی انسانی ،ارزشیابی وغیره بسیار پررنگ تر سایر مدیران در رده های مختلف است .
برای بیان شرط ارتقا و پیشرفت و نیل به مدیریت در آموزش و پرورش لازم است نحوه ی گماردن افراد در پست های مدیریتی آموزش و پرورش را مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم :
بحران وابستگی آموزش و پرورش ما به جناح های سیاسی حاکم بر کشور باعث شده است سیستم آموزشی ما در هر دوره وام دار حزب و جناح خاصی باشد برای مثال؛ مدیران وزارتی ،ادرات کل و حتی مناطق در دولت دهم یا باید رنگ جناح خود را عوض کرده باشند یا هیچ کدام از آنها در دولت یازدهم در پست های مدیریتی باقی نمانده اند ؛ بنابراین به جای اینکه برنامه ها و شاخص های مدیریتی در پیشرفت و ارتقا مدیران حرف اول را بزند پیروز انتخابات ریاست جمهوری و حتی مجلس شورای اسلامی در تعیین مدیران وزارتی و حتی مدیران مناطق نقش اصلی را بازی می کند !
حال با این نحو ه ی انتخاب مدیران در سطح وزارت و ادارات کل ،ارتقا و پیشرفت مدیران تا کدام سطح تضمین می شود ؟
چه میزان هزینه صرف تربیت یک مدیر می شود که در یک چشم به هم زدن در مناسبات جناحی حذف می شود ؟
چه میزان تخصص در راس وزارت و بدنه اداری و برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش در نظر گرفته می شود ؟
این سوالات و ده ها سوال دیگر می تواند رهنمودی برای رسیدن به این پاسخ باشد که آموزش و پرورش مدیران متخصص را می طلبد و لازمه این تخصص نگاه فراجناحی و غیر سیاسی به آموزش و پرورش است ، نگاهی که تعلیم و تربیت را مادر همه فرآیند های اجتماعی بداند نه سر بار آنها!!
با این اوصاف اگر چه در پای بست خانه مدیریت آموزش و پرورش نشانی از آبادانی نیست اما صحبت کردن از ایوان این خانه یعنی مدیریت در سطح مدارس هم خالی از لطف نیست!
درحال حاضر مدیر آموزشگاه با انتخاب مستقیم رئیس آموزش و پرورش تعیین می شود اگر چه برابر آئین نامه در این انتصاب شرایط عمومی و اختصاصی در نظر گرفته شده اما گاها در انتصاب ها شرایط اختصاصی به فراموشی سپرده می شود !
در آموزش و پرورش های مترقی دنیا انتخاب مدیر آموزشگاه یکی از سخت ترین گزینش های نظام آموزشی است ،برای مثال در ژاپن از بین معلمان کسانی به سمت مدیریت می رسند که سابقه سی سال تدریس و کلاس داری داشته و در آزمون مدیریتی نمره حد نصاب را کسب کرده باشند تا میزان آشنایی و تسلط آنها بر کلاس درس عملا اثبات و از دارا بودن علم مدیریت آنها اطمینان حاصل شود ؛ حال در نظام آموزشی ما اگر فردی یک سال برابر فرم های انتخاب معلم نمونه به عنوان معلم نمونه دست یافته باشد در سال دیگر ممکن است با پیشنهاد های مدیریت روبه رو شود ! !
نهایت اینکه اگر از نحوه انتخاب مدیران آموزشگاهی بگذریم جهت ارتقا و پیشرفت مدیریت آموزشگاهی کافیست با توجه به در دسترس بودن وضعیت موجود ،ترسیمی از مدیریت آموزشگاهی مطلوب را ارائه دهیم .
نمایان شدن شکاف های بین دو وضعیت ، نشان از کمبودها و فاصله ای است که شرط ارتقا و پیشرفت و نیل به مدیریت در آموزش و پرورش رفع این کمبود ها و فاصله هاست .
اگر مدرسه را محیط اجتماعی سازمان یافته برای کسب مجموعه ایی از شایستگی ها بدانیم مدیریت آموزشگاهی رکن اصلی این محیط اجتماعی می باشد به بیان دیگر مدیر آموزشگاه باید با فراهم کردن زنجیره ای از موقعیت ها،فرصت حرکت ،رشد و تعالی را برای دانش آموزان فراهم سازد .
بدیهی است حلقه ی اول این زنجیره دارا بودن صلاحیت های علمی ،تخصصی و هنری است اما در مدیریت مطلوب آموزشگاهی مدیر به اهداف و فراگرد های آموزش و پرورش مطلع است ،منابع ،امکانات و استعدادها را جهت رسیدن به اهداف هماهنگ و سازماندهی می کند ،روابط رسمی و غیر رسمی آموزشگاه را به خوبی می شناسد ،همکاری و مشارکت خود را با همکارانش در انجام امور را در سر لوحه ی برنامه های خود قرار می دهد ،وحدت و هماهنگی لازم میان اجزا و عناصر آموزشگاه را بوجود می آورد ،عملکرد آموزشگاه خود را ارزیابی و مورد نقد قرار می دهد ،در اجرای تصمیمات اعتماد به نفس دارد و ....
این خصوصیات و ویژگی های بسیار دیگری را می توان جز موقعیت های نرم افزاری لحاظ کرد که از شروط اساسی ارتقاء مدیریت است .
در کنار این ویژگی ها باید از وضعیت فیزیکی آموزشگاه ،امکانات و تجهیزات ،بودجه و سرانه دانش آموزی به عنوان خصوصیات سخت افزاری در مدیریت در آموزشگاه نام برد .
زمانی مدیریت در مدارس معنی و مفهوم واقعی خود را پیدا می کندکه وضعیت فیزیکی مدارس ما مطلوب و متفاوت از منازل مسکونی دانش آموزان باشد چرا که مدرسه جایی است که دانش آموز در آن باید مهارت های اساسی برای زندگی در آینده را درآنجا تجربه کند ،نقل مکان کردن از منزل مسکونی خانوادگی به منزل مسکونی دیگری که گاها تخریبی هم هست موجب می شود انرژی زیادی از مدیر جهت سرپا نگه داشتن این مدارس اتلاف شود .
تامین سرانه های دانش آموزی و امکانات و تجهیزات مورد نیاز به مثابه ی ریل گذاری برای لوکوموتیو آموزش و پرورش است که می تواند آن را به سر منزل مقصود برساند و برعکس...
ناگفته ی کلام اینکه نداشتن یا کمبود امکانات سخت افزاری از یک سو باعث شده است مدیران بیشترین تلاش شان صرف تامین امکانات وتجهیزات و سرانه ها نموده و فرصتی برای پردازش و اجرای سایر برنامه های مورد نیاز دانش آموزان نداشته باشند و از سویی دیگر مظلومیت مدیران بیشتر از مدیریت آنها خود نمایی کند ؛این در حالیست که آموزش و پرورش بزرگ ترین دستگاه اداری و تشکیلاتی کشور محسوب می شود ،بیشترین سطوح مدیریت را در محیط های متراکم انسانی را دارد ولی با واقعیت تلخی روبه روست که هنوز امکانات اولیه جهت اجرای برنامه های مدیریتی فراهم نیست . به نظر می رسد زمانی برنامه های نظام مند و راهبردی در راستای تربیت مدیران با درجه هوشمندی و استعداد سطح بالا موثر واقع می شود که امکانات اولیه این مهم فراهم شده باشد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان