روزی در یکی از خیابان های شهر پاریس به همراه همسرم به دنبال آدرسی بودیم. می گشتیم و پیدا نمی کردیم. در نبش یکی از خیابان ها مرد میانسالی ناگهان به همسرم برخورد کرد و همسرم بر زمین افتاد. اساسا چنین انتظاری نداشتم چون معمولا در خیابان های شهرهای اروپایی عابران به آرامی و با احتیاط راه می روند.
مرد میانسال به دلیل آنچه رخ داده بود مدام عذر خواهی می کرد و با چرخاندن انگشت اشاره اش کنار سرش، می گفت که اصلا حواسش به مسیر نبوده است. همه چیز سریع می گذشت.
بگذارید صادقانه بگویم.
لحظه ای به ذهنم خطور کرد که یقه اش را بگیرم، به او فحش بدهم و مشتی بر صورتش بکوبم!!!
گفتم ناسلامتی تو مرد هستی و باید از همسرت محافظت کنی. ولی خودم را کنترل کردم. چون زود متوجه شدم که در ایران نیستم و آنجا حساب و کتاب دارد!
آن مرد میانسال مدام از همسرم می پرسید "صدمه ای ندیده اید؟" می پرسید "آیا لازم است به آمبولانس زنگ بزند؟"
همسرم هم می گفت نیازی به آمبولانس نیست. آن مرد آرام شد و دوباره عذرخواهی کرد.
موبایلش را از جیبش بیرون آورد و گفت پس به پلیس زنگ می زنم. به همسرم نگاه کردم. هر دو تعجب کردیم. نکند دیوانه است؟
پرسیدم "چرا پلیس؟" گفت "خب بیاید و بررسی کند". باز با تعجب به همسرم نگاه کردم، آیا ما را مسخره می کند؟
به آن مرد میانسال گفتم "لازم نیست پلیس بیاید". چند بار از همسرم پرسید "مشکلی با من ندارید و اجازه می دهید من بروم؟"
گفتیم مشکلی نیست؛ بفرمایید. باز توضیح داد، عذر خواهی کرد و رفت.
برای من که نسبت به مسائل اجتماعی کنجکاوم این اتفاق قابلتأمل بود.
اینکه در کشورهای توسعهیافته، به افراد آموختهاند که برای هر اتفاقی؛ راهحل مسالمتآمیزی وجود دارد و برای پرهیز از تنش و تضاد، بهتر است افراد آن راهحلها را به کار گیرند.
هرچند بهعنوان یک جامعهشناس معتقدم که زمینههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در افزایش نزاعها و به عبارتی تضادهای اجتماعی نقش دارند و نباید مسئله را بیشازحد سادهسازی کرد؛ ولی بااینوجود فکر میکنم که اگر مهارتهای حل تضاد و اختلاف به افراد آموزش داده شود شاهد کاهش آمار نزاع باشیم.
میدانم که برای مثال در برنامههای آموزشی مدارس کشورهای توسعهیافته و در دروس مهارتهای اجتماعیشان، یکی از مباحثی که به شکلهای مختلف به دانش آموزان آموزش داده میشود همین مهارتهای حل تضاد ( Conflict Resolution Skills )است.
این امر نهتنها در نهاد آموزشی بلکه در سایر نهادها بهویژه خانواده هم جدی تلقی میشود.
متأسفانه آموزش چنین عناوینی در نهادهای اجتماعی ما جدی نیست. گویی آسانترین سازوکار حل تضاد، فحش و مشت است! تعارف نداریم؛ در این جامعه از سطوح پایین تا سطوح بالا، معمولاً از آسانترین سازوکار حل تضاد یعنی فحش و مشت، که البته تبعات ناگواری هم برای جامعه دارد، استفاده میشود. چرا ؟
چون مهارتهای حل تضاد را به ما یاد نداده اند.
کانال فردین علیخواه
نظرات بینندگان
اما شما در تظاهرات ندید چطور به منتخب ۲۴ میلیون توهین شد نکند خواب تشریف داریم
بازنده نهایی بازی روحانی است اگر راه درست و حمایت از اقشار ضعیف بخصوص فرهنگیان را نرود
تازه به یاد داشته باشید که استاندارد جهانی اجازه بیش از هفده نفر را نمی دهد!
امروز سالروز شهادت دکتر بهشتی است. ایشان در دبیرستان دین ودانش قم مدیریت داشت ولی آمار دانش آموزان ایشان سیزده نفر بود وهرگز اجازه نداد بیش از تعداد دانش آموز سرکلاس بنشیند. خدایش بیامرزد که گوهری درخشان در آسمان ایران بود.