چندی ست جامعه از تب و تاب انتخابات افتاده است . دمای وعده وعیدها پایین آمده و قدری عقلانیت حاکم است. فضای بعد از انتخابات فرصت خوبی است تا آنچه را درکارزار انتخابات نمی بایست می دیدیم ،نقد کنیم.
دراین یادداشت سعی شده است انتخابات از نگاه زنانه ی نگارنده واکاوی شود.
ابتدا همه چیز آرام پیش می رود برای شنیدن انتظارات شما همه گوش می شوند و تو نمی دانی از کجا شروع کنی همه می خواهند سخنوری کنی. هنجارشکنی هم جزء لاینفک انتظارات انتخاباتی است.
دختران جوان سودای کار جمعی دارند و چونان می رزمند که گویی به واقع در میدان مبارزه هستند ، مبارزه با لحظاتی که اجازه ی دیده شدن به آنان نمی دهد.
نیمه ی پر ورزشگاه را دخترانی تشکیل می دهد که درروزهای عادی سال اجازه ی ورود به سالن های ورزشی را ندارند.
ورودشان فتح شادمانه ای است؛ و برآمدن انتظار درصدای آنان موج می گیرد .
درنگاه تک تک آنان علامت سوالی می بینی "این من هستم که در این ورزشگاه فریاد می زنم؟"
پوشش ها و چهره های گونه گون به هنجار می نماید و سخنان سخنوران هرچقدر ساختارشکنانه باشد ؛مقبول تر است.
در این کارزار ، احساس می کنی آن انتظاری که سالهاست منتظرش هستی محقق خواهد شد . اما روز پس از انتخابات رفته رفته تو دیگر سخنور نیستی ، باید گوش باشی و فقط بشنوی .شاید هم در آخرین نشست سیاسی از تو بپرسند :"به دعوت چه کسی آمده ای؟"
ناهنجاری ها رخت برمی بندد و سخنان ساختارشکنانه برچیده می شود ...
تو می پنداری همه چیز نمایشی بوده است تا تو را روی صندلی نمایش میخکوب کنند.
دوباره چهره ها وسخنان به چهره ها و سخنان پیش از انتخابات بازمی گردد.
در این رهگذر اوضاع در حوزه زنان قدری عجیب تراست .
بعد از انتخابات چند زن معرفی می شوند تا از پلکان قدرت بالا روند . وقتی به نوع نگاه و نگرش تک تک زنان منتخب دقیق می شوی احساس می کنی به هیچ کدام از بانوانی که با تو دریک کارزار انتخاباتی می جنگیدند شبیه نیستند .
شک می کنی ! سعی می کنی به خود بباورانی که اینان زنان سیاست مدار هستند و باید با امثال تو متفاوت باشند ؛ بار دیگر دقیق می شوی ، با تردید به خودت می گویی چقدر این زنان سیاست مدار شبیه بانوانی هستند که در جبهه مقابل تو می جنگیدند!
این جدال نفسانی به اینجا ختم نمی شود ، درحوزه آموزش و پرورش شرایط دشوارتری حکمفرما است.
انتظارات در حوزه ی بانوان فرهنگی قدری متفاوت تر از نهادهای دیگر است
آموزش و پرورش بزرگترین نهاد در کشور است که حدود شصت درصد از نیروهای آن زن هستند . بانوان فرهنگی فارغ از بایدها و نبایدهای حاکم در آموزش و پرورش سهم ناچیزی درتصدی پست های مدیریتی دارند.
درحقیقت سطح توقعات زنان برای دستیابی به پست های کلان مدیریتی پایین است و همین مسأله باعث شده است تا مردان باسهولت از نردبان قدرت بالا روند.
هرچند شواهد دیگری گواه بر این است که" محدودیت های اعمال شده برای زنان در جهت تصدی پست های مدیریتی "عامل دیگری است که بانوان را از حضور در چنین آزمونی برحذر می دارد.
این محدودیت ها باعث می شود ؛ مردان را توانمندتر از زنان نشان دهد !
اما آنچه در کارزار انتخابات از همبستگی و کار جمعی زنان دیدیم در تقابل با این اندیشه ی مرد سالاری است.
بانوان فرهنگی با انواع محدودیت دست و پنجه نرم می کنند :
۱- محدودیت زمانی : زنان پیش از آن که کارمند دولت باشند مسئولیت خانه داری ،بچه داری و همسرداری دغدغه ای افزون بر وظایف نانوشته شده ی آنان است .
۲- زنان در پست های مدیریتی با محدودیت هایی مواجه هستند که قدرت چانه زنی را از آنان سلب می کند .
۳- نوع نگرش مردان یک مجموعه به مدیر زن الزاما متعهدانه نیست.
در پس این اندیشه هاست که یکباره :
کلاف سردرگم انتخابات رها می شود ، از خود می پرسی این نخ پیچ در پیچ انتخابات در کدام هزارتوی ناپیدا ست ؟
با پایان یافتن انتخابات دوباره روزمرگی ها در ذهن زنان آغاز می شود . شاید دوباره های بسیاری و یا چندباره های بسیاری باید از سرگرفته شود تا آن "باری "که سال هاست بردوش زنان سرزمینم سنگینی می کند ؛ بر زمین گذاشته شود.
تا آن لحظه ی موعود ،
"صبور به اختیار " بودن مشق شبانه ی زنان سرزمین من است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
زنان به دلیل برخوردارنبودن ازقدرت چانه زنی،ترس ازمافوق و... به دردریاست آ.پ نمیخورند.والسلام
سرکارخانم شمادریک کامنت کوتاه بیش ازچندین موردغلط املایی ونگارشی دارید،توخودحدیث مفصل بخوان زین مجمل.
تصحیح کامنت بانوی فرهنگی:
شنا=شما
امسال=امثال
.حق التدریس معلمان 5.5 ماه است که پرداخت نشده است.
2.حق الزحمه امتحانات نهایی از سال گذشته تاکنون پرداخت نشده است.
3.پاداش پایان خدمت فرهنگیان هر ساله با تأخیرهای فراوان و بعضا یکساله پرداخت میشود.
4.بیمه تکمیلی معلمان ارزش قبلی خود را ندارد.
5.حقوق معلمان در مقایسه با حقوق دیگر دستگاه به مراتب پایینتر است.
6.معلمان هیچگونه مزایایی در فیشهای حقوق خود ندارد
عذرخواهی شجاعانه شما را می پذیریم و برایتان آرزوی شادی و امید داریم.
8.معلمان حق استخدام یکی از فرزندان خود در آموزش و پرورش پس از بازنشستگی را ندارند.
9.معلمان صندوقی دارند که هیچ نفعی برای جیب آنها ندارد.
10.معلمان هیچ زمین و ساختمان و وام بلند مدت و کلانی دریافت نمیکنند.
11.معلمان منزلت اجتماعی بیشتری نیاز دارند.
12.معلمان هر روز راههای طولانی و بعضا صعب العبور را برای رسیدن به مدرسه طی میکنند.
2تغییر بیمه تکمیلی از اتیه به ایران
3اصلاح قوانین نقل و انتقال و اعزام بخارج دبیران در جهت عادلانه شدن
4به رسمیت شناخته شدن اخراج و مردودی دانش اموز نماهای تنبل و درسنخوان
5امکان تحصیلات ارشد دبیران در دانشگاه فرهنگیان بخصوص در علوم پایه برای دبیران لیسانسه
6عدم اسکان معلمان در مدارس و اسکان و احترام در مراکز رفاهی ستادی ا.پ
7ارزشیابی سالیانه عادلانه و ضمن خدمت باکیفیت و موثر در حقوق
8 پرداخت حق التدریس دبیران با حقوق ماهیانه نه به شکل درصدی و هروقت داشتند بدهند