صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

دکتر فردین علیخواه / جامعه‌شناس

مرا گرفتار ناکامی هایت نکن!

ناکامی در رسیدن به این آرزوها و خواسته ها، در برخی از آدم ها فراموش می شود، در برخی توجیه و در برخی دیگر تبدیل به عقده های زندگی می شود/ برخی از پدر و مادرها سعی می کنند تا این احساس محرومیت را به گونه ای برطرف کنند و مرهمی بر زخم خود بپاشند. از این رو تلاش می کنند تا فرزندشان را تبدیل به "پروژۀ ادامه خودشان" نمایند/ مشکل آن جایی است که این نیازها در واقع نیازهای سرکوب شدۀ خود والدین باشند و نه نیازهای واقعی فرزندان/ شکّی نیست که والدین همیشه خیر و صلاح فرزندانشان را می خواهند ولی متأسفانه برخی از آنها روش مناسبی برای تحقق این خیر و صلاح انتخاب نمی کنند

روش های تربیتی والدین و ناکامی آنان  پسر جوانی در اتوبوس کنارم نشسته است. به بهانۀ جابه جا کردن کیف و لباس، سر صحبت مان باز می شود. می گوید با اینکه ترم ششم مقطع لیسانس رشتۀ عمران است به رشته اش هیچ علاقه ای ندارد و به اجبارِ پدرش آن را انتخاب کرده است. به گفتۀ او پدرش دوست داشت خودش مهندس شود ولی به دلیل مشکلات زندگی امکان آن را نیافت. به همین دلیل خواست ناکامی خودش را با تحصیل فرزندش در مهندسی جبران کند.

بگذریم.

این موضوع برای من هم پیش آمده است. در یکی از سفرهایم تصمیم گرفتم برای یکی از نوجوانان خانواده یک بسته شکلات بخرم. همسرم می گفت آن بسته ای که من انتخاب کرده ام را همۀ سوپر مارکت های ایران می فروشند و بهتر است چیز دیگری انتخاب کنیم. ولی من بر خرید همان شکلات اصرار داشتم! در نهایت همسرم پرسید: "مطمئن هستی که این شکلات به یکی از دوران زندگیِ خودت تعلق ندارد؟". منظورش را متوجه شدم چون قبلا در این خصوص با هم حرف زده بودیم. فورا گفتم: نه! و دربارۀ خوبی آن شکلات توجیهاتی آوردم. ولی پس از آن به این نتیجه رسیدم که آن شکلات واقعا به دوره ای از زندگی من تعلق داشته است. تصور من آن بود که همه نوجوانان حتما باید از آن شکلات خوش شان بیاید چون بیست سال قبل من و بسیاری از نوجوانان فقط می توانستیم از پشت شیشۀ ویترین یک یا دو مغازۀ شهر به آن شکلات خیره شویم!
 هر پدر و مادری در دوران مختلف زندگی خودش آرزوها و خواسته هایی داشته است. منظورم آرزوهای شخصی است و نه آروزهایی دربارۀ فرزندان و خانواده اش. مثلا دوست داشته به مدرسه برود و باسواد شود، دوست داشته تحصیلات عالی و یا شغل باکلاسی داشته باشد. دوست داشته به خارج از کشور برود و در آنجا زندگی کند، دوست داشته ورزشکار یا هنرمند معروفی شود، دوست داشته شرکتی هر چند کوچک تأسیس کند، یا قطعه زمینی برای خودش داشته باشد، دوست داشته زبان انگلیسی را روان صحبت کند، دوست داشته کارِ سیاسی یا جمعی کند و جهان را تغییر دهد، دوست داشته دوچرخه، اتاق و تخت خوابی مستقل داشته باشد، دوست داشته لباس های ورزشی مارک دار بپوشد، و خیلی از آرزوهای دیگری که شرایط زندگی اجازه نداد به آنها دست یابد.

ناکامی در رسیدن به این آرزوها و خواسته ها، در برخی از آدم ها فراموش می شود، در برخی توجیه و در برخی دیگر تبدیل به عقده های زندگی می شود.

در واقع احساس محرومیت غیرقابل انکاری می شود که در تمام زندگی همراه آنان است. برخی از پدر و مادرها سعی می کنند تا این احساس محرومیت را به گونه ای برطرف کنند و مرهمی بر زخم خود بپاشند. از این رو تلاش می کنند تا فرزندشان را تبدیل به "پروژۀ ادامه خودشان" نمایند.

به بیان دیگر آن نیمۀ تکمیل ناشدۀ خودشان را با فرزندشان تکمیل کنند. این ممکن است در همۀ موارد بد نباشد. مثلا دیده اید پدری که بی سواد است معمولا توصیه ای کلی به فرزندانش دارد و می گوید که " سواد یاد بگیرید، سواد خیلی خوبه، آدم بی سواد کوره؛ نمی بینه". وضعیتی نگران کننده است که والدین بدون توجه به سلایق و نیازهای واقعی فرزندشان، آنان را به جهتی سوق دهند که خودشان می خواهند و حاصل ناکامی خودشان است. مثلا اصرار کنند فرزندشان در رشته ای تحصیل کند که اصلا به آن علاقه ای ندارد، لباسی بپوشد که خودشان دوست دارند و نه فرزندشان، وسایلی را بخرند که خودشان دوست دارند و نه فرزندشان، در ورزشی فعالیت کنند که خودشان در دوره ای از زندگی شیفتۀ آن بوده اند و فرزندشان به آن اصلا علاقه ای ندارد. در کل وجود این ناکامی ها موجب توجه بیشتر به نیازهای فرزندان می شود. مشکل آن جایی است که این نیازها در واقع نیازهای سرکوب شدۀ خود والدین باشند و نه نیازهای واقعی فرزندان.
گروه دیگری از والدین هم هستند که ناکامی های دوران مختلف زندگی شان، بهانۀ اعمالِ تحریم برای فرزندان شان می شود. اینان گروهی هستند که معمولا با خود می گویند " وقتی من در زندگی ام در آروزی( و حسرتِ) داشتن چنین فرصت ها یا امکاناتی بوده ام چرا باید آنها را به آسانی برای فرزندم فراهم کنم!". چون امروزه تعداد این گروه از والدین بسیار اندک است از این گروه عبور می کنم.
دوستان جوان من. خواهش می کنم این مطلب را به نفع خود و علیه والدین تان تفسیر نکنید. همۀ والدین لزوما در این دو گروه قرار نمی گیرند و سعی نکنید توصیه ها و پیشنهادهای سازندۀ آنان را به اجبار در این دو گروه جای دهید.

شکّی نیست که والدین همیشه خیر و صلاح فرزندانشان را می خواهند ولی متأسفانه برخی از آنها روش مناسبی برای تحقق این خیر و صلاح انتخاب نمی کنند.

کانال فردین علیخواه

پنج شنبه, 11 خرداد 1396 11:22 خوانده شده: 849 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1396/03/11 - 19:26
خوب استاد علیخواه گرامی توصیه شما برای توقف این روند تربیتی و راه حل جایگزین و مناسب برای آن چیست لطفا بطور مختصر توضیح دهید ....با سپاس فراوان
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1396/03/11 - 19:26
خوب استاد علیخواه گرامی توصیه شما برای توقف این روند تربیتی و راه حل جایگزین و مناسب برای آن چیست لطفا بطور مختصر توضیح دهید ....با سپاس فراوان

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور