حمایت از جریان عقلانیت نه تنها یک امر عقلانی که یک امر اخلاقی است چرا که اساس آن پشتیبانی از عمل گفت و گو و ارزش هایی چون مدارا و تسامح است. جهان امروز گرفتار بحران های بزرگی است، بحران هایی همچون فقر، جنگ، بی عدالتی، بحران های زیست محیطی و ... . در مواجهه با چنین مسائل بنیادی، بشریت چاره ای جز تکیه بر عقلانیت خردمندانه ندارد؛ عقلانیتی که اساس کار خود را حل مسائل اساسی و بنیادی زیست واقعی انسان ها قرار می دهد.
جنگ و خشونت، فقر و بی عدالتی، تبعیض و ستمگری و بسیاری دیگر از بحران های جوامع انسانی ریشه در بی خردی فراگیری دارد که اجتماعات انسانی را در دام خود گرفتار ساخته است. بشریت امروز باید با بی خردی خود مواجه شود، آن را فهم کند، ریشه های آن را بشناسد، و در رهایی از آن بکوشد و این یک وظیفه ی اخلاقی است. او در این راه باید تکیه بر خرد جمعی کند، تکیه بر عقلانیتی مشارکتی که اساس آن گفت و گو است. گفت و گویی دموکراتیک و انسان مدار لازم است تا خردورزی بر کنش های انسانی و جوامع انسانی حاکم گردد.
پایه و اساس گفت و گو بر مدارا و تسامح است به نحوی که همه ی انسان ها با هر تفکر، نژاد، ملیت، دین، و فرهنگی حق دارند تا عقیده ی خود را ابراز کنند. حق آزادی بیان، حق بنیادی و اساسی انسان است و نادیده گرفتن این حق یعنی صداهایی که شنیده نخواهند شد و نتیجه ی این نیز عقده های فروخفته ای خواهد شد که هرگاه سر باز کند جهان را گرفتار داعشی دیگر خواهد کرد.
بدون چنین رویکردی سیاست نیز گرفتار بی خردی خواهد بود و حاصل آن جز مقابله، جنگ طلبی و انزوا نخواهد بود. بخشی از کنش عقلانی انسان امروز باید خود را در انتخاب سیاست مدارانی محقق سازد که باور به گفت و گو و صلح پایدار دارند. از این لحاظ شاید شرایط کنونی جهان شرایط مطلوبی نباشد و توسعه ی فرهنگ صلح، گفت و گو، مدارا، و تسامح در حوزه ی سیاست خصوصاً با روی کار آمدن سیاستمدارانی تندرو همچون ترامپ بسیار حیاتی است.
من سخن خود را با اشاره به بحران های اساسی جهان امروز شروع کردم. اینها بحران های همه ی ملت هاست و ما نیز از این قاعده مستثنی نیستیم. ما نیز وظیفه داریم که در مواجهه با آن ها و کمک به حل آن ها نقش بسیار اساسی ایفا کنیم. ما نمی توانیم خود را جدای از دنیا بدانیم. به همین خاطر است که همسویی با چشم اندازهای جهانی یک امر بسیار اساسی برای ماست و آنان که تلاش می کنند چشم اندازهای جهانی بسیار بنیادین و جلوه های عینی آن نظیر سند 2030 یونسکو را بدون فهم دقیق و ارزیابی شایسته مورد هجمه قرار دهند دچار امر غیراخلاقی و غیر عقلانی هستند.
ما چه به دنبال توسعه یافتگی و پیشرفت برای جامعه ی خود و چه در تلاش برای ایجاد جهانی بهتر برای زیست انسانی خود باشیم، چاره ای نداریم جز اینکه تن به عقلانیت دهیم و از خرد جمعی استمداد جوییم و این را تجربه ی تمدن های بزرگ و ملل پیشرفته نشان می دهد.
ما نیازمند رویکردی خردورزانه مبتنی بر گفت و گوی بین اذهان با رعایت شرط مدارا و تسامح هستیم. ما نیازمند آن نوع از تعلیم و تربیت هستیم که به ما می آموزد چه چیز در زندگی دارای ارزش است؛ حفظ، توسعه و نقد میراث فرهنگی خود و فهم و پذیرش فرهنگ دیگری را به ما یاد می دهد.
تلاش کنیم تا با انتخابی عقلانی و رای به گفتمان اصلاحات، چنین فرهنگی از کنش های اصیل و ارزشمند انسانی را در جامعه ی خود و در ارتباط با جوامع دیگر توسعه بخشیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
استادان بزرگوار فرهنگيان فرهيخته
طبق قانون ، هم اکنون
فقط مي توانم از شما و همه خوانندگان فرهيخته تقاضا کنم امروز جمعه 29 ارديبهشت ، پاي صندوق هاي راي حضور داشته باشيم .
با تقديم شايسته ترين احترامات اردتمند شما شهسوارزاده
نه تنها با شرایط سخت برخی مردم جامعه ی خود بیگانه نیستم که خود نیز تجربه ی شرایط سخت را داشته ام. من معلم هستم و از نزدیک با دانش آموزانی کار کرده ام که فقر گریبانگیر زندگی آن ها بوده است. اما حال باید چه کرد؟ آیا باید نشست و احساس درماندگی کرد؟ آیا نباید در پی اصلاح اوضاع بود؟ اگر فقیر به قول شما به دنبال نان است پس باید حتما اصلاحی صورت بگیرد و وظیفه ی خود میدانم که بر این اصلاح تاکید کنم. به هر حال از شما سپاسگزارم که نظر خود را اعلام نمودید.
تحلیل سند 2030 تخصص می خواهد و متخصصین حوزهء فلسفهء تحلیلی و رشته های علوم تربیتی که با ایسم های تربیتی و اجتماعی غرب و شرق آشنایند ،قطعا صاحب نظر ترند.اگر مبانی لیبرالیسم را پیش هر یک از امثال شما و سایر رشته های گوناگون و حتی بسیاری از خواص و عوام بگذارند ،نخواهید توانست کوچکترین نقد را بر ان بنمایید چونکه گزاره ها و اهداف آن ،خیلی گول زننده اند.مثلا اهداف 3 گانه ای چون:آزادی-تساوی فرصتها- برابری حرمتها یا حرمت متقابل-از مبانی لیبرالیسم است و شاید اکثر قریب به اتفاق و افرادی چون شما و انانی که امضا کردند ،اینها را خیلی خوب و عالی بداننند،اما از نظر فیلسوف تربیتی و حتی پایین ترین افراد در این حوزه، نقدهایی اساسی بر این مبانی به ظاهر خوشگل است.تو مو می بینی و من پیچش مو تو ابرو بینی و من طاق ابرو.این سند 2030 نیز مواردی از این قبیل دارد و جای بحث زیاد دارد .شاید اگر 20 بار هم شخص غیر حرفه ای ان را بخواند عیب انرا نفهمد اما من حقیر با مطالعه ای اندک ،به چیزهایی پی بردم تا چه رسد به متخصصین و اساتیدم در رشتهء فلسفه تعلیم و تربیت.
به زبان ساده تر می گویم که خوب بفهمید و ان اینکه: در سند 2030 که یونسکو ارائه داده است و وزیر آ.پ و وزیر بهداشت و رئیس سازمان مدیریت و رئیس جمهور و معاونش ان را امضا کرده اند پاره ای گزاره ها وجود دارد که با مبانی تعلیم و تربیت اسلامی در تضاد و بعضا در تناقض است .این تضادها و تناقضها را متخصصین رشته های علوم تربیتی و بالاخص رشته فلسفه تعلیم و تربیت و بالاخص رشتهء فلسفه تحلیلی بهتر تشخیص می دهند تا اشخاصی مانند نویسندهء این نوشتار .مقام معظم رهبری این سند را متوقف کردند تا بررسی بیشتر شود و تضادها و تناقضات بر طرف گردد. در سند 2030 مبانی فلسفه غربی وجود دارد و به نحوی می خواهند در اموزش و پرورش ما هم همان اهداف دنبال شود اما ما خودمان سند تحول بنیادین را داریم که تماما بر اساس اسناد بالا دستی نگاشته شده است و در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شده است.امیدوارم فهمیده باشید. محمد باقر شیبانی ارشد فلسفه تعلیم و تربیت با نمرهء رساله 19/25 و کسب درجهء عالی در سال 1379.
هنوز زوده تو معانی بلندی را که در نوشتار محمد باقر است بفهمی برو مطالعه کن و شاگردی ایشان کن تا ده سال دیگه خواهی فهمید.فهمیدی؟ این سخن تو و نحوه خطاب کردنت به ایشان اثر بیسوادی و بی معرفتی توست .بازهم فهمیدی ؟یا من به تو بفهمانم.
از نقدی که فرمودید بسیار سپاسگزارم. بسیار خرسندم که تاکید دارید بر اینکه صحبت پیرامون سند یونسکو نیازمند نگاه کارشناسی خصوصا در حوزه ی علوم تربیتی و فلسفه است. اما متاسفانه آنچه به شدت در روزهای اخیر با مقاصد مختلف بویژه در فضای مجازی منتشر گردید و نگرانی هایی را در جامعه ایجاد کرد به دور از نظرات کارشناسی نبود؟ آیا ترجمه هایی سلیقه ای که در فضای عمومی و مجازی سبب برداشت های ناصحیح در مورد مفاد این سند می شد به دور از نگاه کارشناسی نبود؟ شاید از نظر شما بنده چندان صلاحیت بحث در این باره را نداشته ام اما دوست عزیز به چند دلیل خود را محق (اگر نه چندان صاحب نظر) دانستم که در این باره اظهار نظر کنم. اول اینکه اگر به عنوان رشته ی بنده دقت کرده باشید دانشجوی رشته ی مدیریت آموزش عالی می باشم که یکی از گرایش های علوم تربیتی و از خانواده ی مدیریت آموزشی است و لذا با حوزه ی علوم تربیتی و حوزه های مرتبط نظیر فلسفه، روانشناسی، و ... چندان بیگانه نیستم هر چند که شاید هنوز در کسب معرفت در ابتدای راه باشیم و همین تجربه ی تحصیلی من را واداشت که متن انگلیسی سند را به دقت بخوانم.
رأس ساعت 8:18رأی خودمان را به همراه خانواده و فرزندان با انتخاب نام سید ابراهیم رئیسی به صندوق انداختیم .زنده باد بزرگمرد کارو کرامت . (محل اخذ رأی :طبس ،دبیرستان شهید نواب صفوی )با احترام
اگر چنانچه آموزگاران از نظر حقوق و دستمزد و همچنین شان و منزلت در وضع مطلوب نباشند سند و بنچاق 2030 که سهله! سند 200300 هم که امضا بشه؛ کیه که باید برنامه ها را اجرا کنه؟ حتما مریخی ها باید بیان سند و بنچاق و قطعنامه 20003000 رو اجرا کنند!
استاد بزرگوار و انديشمند گرامي جناب آقاي شعباني
کارشناسان اعتقاد دارند براي اصلاح ساختار آموزش و پرورش نياز به عزم ملي داريم !
يکي از دستاورد هاي بزرگ دولت سازندگي به رياست بزرگمرد تاريخ معاصر ايران ( آيت الله رفسنجاني ) آن است که آموزش و پرورش جمهوري اسلامي ايران دست کم از دوران وزارت دکتر نجفي در تعامل بيشتر با يونسکو قرار گرفته است .از جمله پذيريش برسميت شناختن روز جهاني معلم .
از آن سال ها تا کنون در تمام دولت هاي اصلاحات ، مهرورزان ، تدبير و اميد ، سند هاي همکاري بين يونسکو و وزارت آموزش و پرورش مبادله شده است .
ويژگي همه اين اسناد که از سوي هر دو طرف به آن توجه شده است توجه به سنت ها، باورها، قوانين و...داخلي کشور ها مي باشد.
نکته بسيار مهمتر آن است که توجه به سنت ها ، باور ها، قوانين داخلي و... فقط وفقط مخصوص جمهوري اسلامي ايران با يونسکو نمي باشد بلکه يونسکو براي همه کشور ها اين حق را قائل مي شود تا در چهار چوب قوانين داخلي خود با يونسکو در تعامل باشند !
نظر ادامه دارد.
ايکاش تحليل کارشناسان و نقد اين سند در همان زمان توافق نامه صورت مي گرفت و امروز با تبليغات ِ انتخابات ِ 29 ارديبهشت 96 گره نخورده بود .
تا حقير هم مي توانستم در ذيل ̗ قلم ̗توانمند حضرتعالي ، اظهار نظر کنم . ( ان شاء الله ، اگر عمري باقي باشد و سعادت ياري نمايد در فرصتي مناسب تر به اين مهم مي پردازم .)
فقط مي گويم :
طبق قانون ، هم اکنون
فقط مي توانم از شما و همه خوانندگان فرهيخته تقاضا کنم جمعه 29 ارديبهشت ، پاي صندوق هاي راي حضور داشته باشند .
با تقديم شايسته ترين احترامات اردتمند شما شهسوارزاده
سپاسگزارم از اینکه با نظرات ارزشمند خود ما را بهره مند می سازید. بنده نیز از سابقه ی همکاری بین آموزش و پرورش ایران و سازمان های بین المللی نظیر یونسکو تا حدی اطلاع دارم (البته می دانم که اطلاعات شما بسیار جامع تر است و در صورت انتشار ما را خرسند می سازید) و می دانم که این ارتباطات موفقیت هایی را نیز در پی داشته. با افرادی که در این زمینه فعالیت هایی داشته اند و اثرات آن را به خوبی می شناسند صحبت داشته ام و شرح یکی از این گفتگوها را به زودی در قالب یک مصاحبه ی مفصل و به صورت کتابی منتشر خواهم ساخت.