بزرگترین و پر افتخارترین مدال بر سینه بشریت و وجه ممیز او از حیوان و نبات و امتیاز ممتاز او در کل هستی علم می باشد. حال می خواهد این علم، محض باشد یا کاربردی. کلیه ابعاد و وجوه علم اعم از جزئی و کلی، طبیعی، تجربی، اکتسابی و باطنی و شهودی از جمله برکات و آفریده ها و نعمات ایزد یکتا و ارمغانی برای انسان ها جهت زندگانی بهتر و سعادتمندانه و رفاه مند به شمار می آیند.
از منظر بزرگان دین منجمله علی (ع) علم، چراغ (مصباح) و پیشاهنگ و جلودار، اساس عقل، راهنما و دلیل و همچنین نور قلمداد شده است. از نقطه نظر حکیم بزرگ سقراط تمامی بدبختی و زیان انسان ها از جهالت و نادانی او سرچشمه می گیرد و علم به منزله جوهر هستی تلقی شده است.
تلازم علم و وحی و دین نیز موضوعی است که انکار آن و شک در آن غیر معقول به نظر می آید. در یک جا حضرت علی (ع) چه زیبا فرموده است که "العلم علمان، علم الادیان و علم الابدان" در اینجا علاوه بر بیان تقسیمات علم، اهمیت جنبه ها و زوایا و ابعاد علم و تلازم موضوعات مطمح نظر می باشد.
" یکی از مشخصات قرن حاضر پیشرفت های وسیع و عمیق علمی است و کلمه علم (science) از جمله شایع ترین کلمات در اجتماعات بشری است و کمتر افرادی را می توان یافت که برای اثبات عقاید خویش به علم استناد نکند یا به آنها پایه علمی ندهند اگر چه کلمه علم هنوز برای بیشتر مردم، روشنی لازم را ندارد.
علم دنیای جدیدی را به روی انسان گشوده است و این دنیای جدید خود علم را ساخته است و بر آن متکی است. علم را ممکن است به دو معنا به کار برد یکی به معنای عام که آن را معرفت یا شناخت به طور کلی نامند؛ دیگری علم به معنای اخص (علم تجربی یا آزمایشی) که عبارت است از شناخت نظام دار (سیستکاتیک) روابط کمی و عینی پایدار میان پدیده ها.
شناخت یا معرفت در واقع مجموعه پدیده هایی است که یک شخص در یک زمان دارد و هر تجربه، تعامل یا تاثیر متقابلی است بین فرد و محیط که باعث پیدایش تغییری در فرد می شود. به این معنی که یا فرد ، محیط را تغییر می دهد و آن را برای سازگاری خویشتن آماده می کند و یا در خودش تغییراتی را به وجود می آورد تا بتواند از محیط بهره لازم بگیرد.
مقدار و کیفیت شناخت هر کس به میزان و چگونگی تجربه های او بستگی دارد و اختلاف میان یک شخص عامی و یک دانشمند، اختلاف در میزان و نوع تجاربی است که آن را به دست آورده اند.(فلسفه جدید تربیت)
بایستی در نظر داشت که پیدایش معرفت، تدریجی و به طور مداوم است و علم هرگز متوقف نمی شود و این یک قانون طبیعی و اساسی زندگی است. همچنین احدی نمی تواند مدعی این موضوع گردد که کلیه و آخرین و کامل ترین معرفت را از هستی و انسان در اختیار دارد. طریق معرفت علمی هرگز با دگماتیسم سازگاری و همگنی ندارد.
دانشمندان و محققان اهداف علم را در چهار موضوع شناخت پدیده ها، توصیف و تبیین، پیش بینی و کنترل پدیده ها خلاصه کرده اند.
و اما دانشمند واقعی و حقیقی کسی است که با تتبع و تحقیق و ارزیابی و مطابقت و مقایسه پدیده ها هر چه عمیق تر و گسترده تر بر معلومات و دانش خود بیافزاید و دانش را صرفا انحصاری نداند و حصاری به دور خود نکشد و به تعبیر بزرگان دین، زکات علم خود را با نشر آن بپردازد. دانشمند باید به میراث گذشتگان تا آن جا که با واقعیت مطابق باشد احترام بگذارد و البته باید دائما در تکاپو بوده و اصل تغییر و تحول و تطور و تکامل را فراموش نکند و از تجارب دیگران به عنوان یک پشتوانه قوی و مطمئن بهره بگیرد.
"معرفت در حال رشد و تکامل ما به وسیله آثار متعدد مردان و زنان در طول قرن ها ساخته شده است و ما آن را به ارث گرفته ایم و باید چیزی بر آن بیافزاییم و برای دیگران میراث بگذاریم و پیوسته بکوشیم معلومات تازه و محقق را جانشین افکار و معلومات باطل بکنیم.
همیشه باید این تشبیه را به یاد داشته باشیم : دانشمند بلکه هر انسان زنده، نباید همچون عنکبوت باشد که دور خود تار بتند و خود را در آن زندانی کند، ارتباطش را با جهان قطع کند و این تصور باطل برایش پیدا شود که او محور جهان و تنها متفکر روی زمین است و نباید همچون مورچه باشد که اکتفا کند به این که گردآورده ها یا یافته های دیگران را مورد استفاده قرار دهد و همواره جیره خوار دیگران باشد و آن چه را که پیدا می کند عینا به کار ببرد؛ بلکه باید همچون زنبور عسل باشد که مواد لازم را از منابع مختلف گرد آورد و تغییر لازم را در آنها بدهد و نوع دیگری به نام عسل از آنها بسازد و به این ترتیب ماده تازه ای بر آنچه هست بیافزاید. (فلسفه جدید تربیت)
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.