یک روز سربازان وطن در قفس اتوبوس فرسوده به دره مرگ سقوط می کنند؛ روزی مسافران زائر در میان آهن پاره های قطار، غریبانه خاکستر می شوند؛ روزی چرخبال امدادگران،در قعر دریا آرام می گیرد؛ هر روز هم در جاده های ناامن با خودروهای غیر استاندارد چهل و پنج نفر را به کام مرگ می فرستیم و در تازه ترین حادثه ساختمان عظیم پلاسکوی تهران را با بی تدبیری و بی خیالی محض نسبت به اصول و قواعد ایمنی، بر سر شهروندان آوار می کنیم.
در این سریال بی پایان مرگ و فنای هموطن ایرانی، مقصر کیست؟
چرا در معامله و معادله ی ما بین هستی و فنا،جان هموطنان تا این حد کم بها و حتی بی ارزش شده است؟
در کشورهای توسعه یافته،در فرآیندهای حوزه ساختمان، راهسازی، کشاورزی، ایجاد صنایع و خلاصه هر ساز و کار عملیاتی،اولویت اصلی و نهایی بر محور ایمنی سازه یا محصول و تعریف و تنظیم استاندارهای مرتبط با حفظ جان و سلامت مردم قرار می گیرد ، اما در کشور ما کیفیت و مرغوبیت همواره در سایه کمیت و اقدامات شعاری رنگ می بازد.
در اکثر کشورها، عمر مفید ساختمان،حداکثر سی سال است و بنا با هر درجه ای از استحکام پس از انقضا،محکوم به تخریب است اما در ایران،از فضاهایی استفاده اداری و تجاری می شود که قدمت آن از نیم قرن هم فراتر رفته است.
در حیطه تولید خودرو، ایجاد صنایع، راهسازی، تولید مواد غذایی و ساخت و ساز،سلامت و امنیت روانی مردم در شرح وظایف بخش دولتی و خصوصی،حلقه مفقوده است و در این راستا هرگز نظارت موثر و دقیقی صورت نمی گیرد.
با این سطح از مسئولیت پذیری شهروندی،شرافت کاری و دقت عمل،قرار گرفتن ایران در رتبه های نخست حوادث مرگبار،جای شگفتی ندارد.
پس از هر حادثه هم نهادهای مسئول به جای عذرخواهی، تجربه و تدوین راهکارهای پیشگیری از وقوع حوادث جدید،انگشت اتهام به سوی دیگران نشانه گرفته و به راحتی از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کنند.
البته کوتاه مدتی بعد، ماجرا به فراموشی سپرده شده و تا حادثه تلخی دیگر، تحول خاصی در حوزه پیشگیری یا مدیریت بحران صورت نمی گیرد.
چرا ساختمان عظیمی که کارشناسان نسبت به خطرات ناشی از ضعف پایه و ستون های آن بر اثر گذشت زمان هشدار داده بودند باید هم چنان مرکز اصلی توزیع پوشاک در محله پرجمعیت پایتخت باقی بماند؟
چرا وسایل اطفای حریق و تجهیزات امداد رسانی در تهران باید به حدی ابتدایی و غیرحرفه ای باشد که مایه تمسخر و مضحکه رسانه های خارجی قرار گیرد؟
شهرداری پایتخت در جایگاه متولی اصلی حفظ ایمنی شهروندان،با این سقف از بودجه چه دستاوردی در این حوزه داشته است؟
به هر حال بار دیگر فضای کشور به واسطه مرگ دردناک جمعی از نیروهای فداکار و خدوم آتش نشانی که با کمترین تجهیزات به جنگ آتش و آوار ساختمان پلاسکو رفتند؛ رنگ ماتم گرفته است و جا دارد به نمایندگی از معلمان شریف کشور،این ضایعه دردناک را به خانواده عزیزان از جان گذشته آتش نشانی،تسلیت عرض نموده و نیز دردمندانه از مسئولان تقاضا کنم که یک بار برای همیشه بر اساس وظیفه ذاتی خود،با تدوین و اجرای سیاست های ناظر بر حفظ سلامت مردم،امنیت و آرامش روانی ملت را تضمین نمایند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
ایشان به سمتهای سیاسی مهم تر می اندیشند...
به ریاست جمهوری!
آخه خودفرد که نباید این عنوان رو برای خودش بیاره !
ازطرفی هیچکس ندوته همه ما میدونیم که چیزی بنام انسان برتر نداریم واین فرم ها وخط کش ها باید جمع بشوند که دارن میشن!
بهترش اینه که از عنوان پیشکسوت و با اگر دستی برقلم دارند از عنوان پژوهشگر استاده کنندتا مطالبشون هم بیشتر به دل بچسبه!
شرمنده همگی .....یک همکار کوچک شما