"به مختارالسلطنه گفتند که ماست در تهران خیلی گران شده است. فرمان داد تا ارزان کنند. پس از چندی به صورت ناشناس به یکی از دکانهای شهر سر زد و ماست خواست.ماست فروش که او را نشناخته بود پرسید : چه جور ماستی میخواهی ؟ ماست خوب یا ماست مختارالسلطنه !
وی شگفتزده از این دو گونه ماست پرسید.
ماست فروش گفت: ماست خوب همان است که از شیر میگیرند و بدون آب است و با بهای دلخواه میفروشیم. ماست مختارالسلطنه همین تغار دوغ است که در جلوی دکان میبینی که یک سوم آن ماست و دو سوم دیگر آن آب است و به بهایی که مختارالسلطنه گفته میفروشیم. تو از کدام میخواهی؟!
مختارالسلطنه دستور داد ماست فروش را جلوی دکانش وارونه از درختی آویزان کرده و بند تنبانش را دور کمر سفت ببندند. سپس تغار دوغ را از بالا در لنگههای تنبانش بریزند و آن قدر آویزان نگهش دارند تا همه آبهایی که به ماست افزوده از تنبان بیرون بچکد!
چون دیگر فروشندهها از این داستان آگاه شدند، همگی ماستها را کیسه کردند!
وقتى ميگن فلانى ماستشو كيسه كرده يعنى اين. ولی حیف که دیگر مختارالسلطنه ای نیست!"
این داستان را در یکی از گروه های تلگرامی معلمان دیدم و از جمله مطالبی است که در فضای اینترنتی بارها باز نشر شده است.
کریمخان مختارالسلطنه یک شخصیت نظامی در اواخر دوره ناصرالدین شاه و دوره مظفرالدین شاه است. او رییس نظمیه اصفهان بود و بعدا به تهران منتقل شد. روش خاصی هم در حل مسایل اجتماعی و اقتصادی داشت. مثلا وقتی به تهران آمد و رییس نظمیه تهران شد هم گرانی بیداد می کرد و هم دزدی و ناامنی .
نوشته اند که: " گدايان و بيکاره ها در زمان حکومت مختارالسلطنه به سبب گراني و نابه ساماني شهر ضمن عبور از کنار دکان ها چيزي برمي داشتند و به اصطلاح ناخونک مي زدند. مختارالسطنه براي جلوگيري از اين بي نظمي دستور داد گوش چند نفر از گدايان متجاوز و ناخونک زن را با ميخ هاي کوچک به درخت نارون در کوچه ها و خيابان هاي تهران ميخکوب کردند و بدين وسيله از گدايان و بيکاره ها دفع شر و رفع مزاحمت شد."
آن چنان که گفته می شود "ماست ها را کیسه کردن" که معنایش ترسیدن و جاخوردن و تسلیم شدن در برابر زور است ، بعد از این اتفاق به صورت ضرب المثل درآمد. با اینکه بعد از مختار السلطنه در ایران انقلاب مشروطه رخ داد و قانون اساسی نوشته شد و مردم ایران صاحب مجلس شورای ملی شدند اما روش های مختار السلطنه ای برای حل مشکلات اجتماعی و اقتصادی ادامه یافت.
حاکمان از این شیوه ها استفاده می کردند و دربین مردم هم این گونه برخوردها به عنوان یک روش موثر و قاطع شناخته می شد.
اگر بیان مسایل تاریخی صرفا برای آگاهی از رفتار پیشینیان و عبرت گرفتن باشد بسیار مفید است ؛ اما وقتی که یک معلم می نویسد : "حیف که دیگر مختارالسلطنه ای نیست." و در یک گروه 200 نفری فرهنگیان کسی هم به نوشته او اعتراض نمی کند، این سوال مطرح می شود که چرا یک معلم برای حل مسایل اجتماعی ، روش های مختارالسلطنه ای را آرزو می کند؟
می توان حدس زد که این معلم در خانواده و فامیل و در مدرسه و حتی در خیابان و هرجا در هر سطحی قدرت داشته باشد، احتمالا از روش های مختارالسلطنه ای برای حل مشکلات استفاده می کند. آیا شما هم برخورد مختارالسطنه با بقال و دزد و گدا را تایید می کنی؟
سنت مختارالسلطنه بعد از انقلاب مشروطه و در دوره رضا شاه هم ادامه یافت. جالب اینکه پسر مختارالسلطنه ، با نام رکن الدین مختاری معروف به سرپاس مختاری ، از 1314 شمسی تا پایان سلطنت رضا شاه رییس نظمیه تهران بود. او در برخورد با جرایم از جمله جرایم سیاسی، روش های پدرش را ادامه داد . خود رضاشاه هم از هراس افکنی برای حل مشکلات اجتماعی و سیاسی استفاده می کرد. داستان انداختن یک نانوا یا سرپرست نانوایان به داخل تنور توسط رضاشاه، بسیار معروف است. برخلاف آنچه که بین عوام شایع است با این روش ها نمی توان مشکلات اقتصادی و اجتماعی را حل کرد.
مشکلات اقتصادی دلیل و منطق اقتصادی دارند. دلایل علمی مشکلاتی مانند تورم ، گرانی ، رشوه خواری ، اختلاس و امثال اینها کاملا شناخته شده است. مثلا گرانی نتیجه نامتعادل بودن عرضه و تقاضای یک کالا و نبود فضای رقابتی است. رشوه خواری و اختلاس های نجومی، پیامد اقتصاد دولتی است. تورم نتیجه افزایش نقدینگی و نوعی مالیات پنهان و ترفندی از سوی دولت ها برای جبران کسری بودجه است. استفاده از روش هایی مانند آویزان کردن ماست فروش و انداختن شاطر در داخل تنور و اعدام اختلاس گر، مانند این است که برای باز کردن یک پیچ به جای پیچ گوشتی از تبر استفاده کنیم.
آیا ظهور مختارالسلطنه ها و سرپاس مختاری ها و امثال اینها و یا روی کارآمدن حکام مستبد و قلدر و زورگو امری تصادفی و ناشی از بخت و اقبال بد مردم یا توطئه خارجی ها است؟
البته شانس و تصادف و توطئه خارجی در روی کار آمدن افراد قلدر و خودکامه موثر است اما دلیل اصلی بازتولید استبداد و خشونت بعد از انقلاب مشروطه را باید در بافت اجتماعی و فرهنگ مردم و انتظارات آنها جست و جو کرد. مردم ایران با جانفشانی انقلاب مشروطه را با شعار قانون و عدالت و آزادی به پیروزی رساندند. اما کشور دچار هرج و مرج و فقر و گردنکشی خوانین در گوشه و کنار کشور شد. مردم آرزو داشتند دستی آهنین بیاید و امنیت را برقرار و ایران را نوسازی کند. رضاشاه محصول چنین فضای اجتماعی و سیاسی بود.
جمله "حیف که دیگر مختارالسلطنه ای نیست." معنایش آرزوی بی قانونی ، خشونت کور ، ارعاب مردم ، چشم درآوردن ، گوش بریدن ، اعدام و شلاق و شکنجه برای سامان دادن به امور اقتصادی و اجتماعی است. مهم نیست که ما این تقاضا را بر زبان بیاوریم یا نیاوریم. حتی ممکن است برای همراه شدن با مُد زمانه ، حرف از دموکراسی و حکومت قانون بزنیم . اگر می خواهیم بدانیم چقدر مختارالسلطنه ای هستیم ، ببینیم که برخوردما با دانش آموزی که تکلیفش را انجام نداده یا دیر به کلاس آمده و یا ته کلاس، صدای بزغاله درآورده ، چگونه است؟ اگر واکنش ما عصبانیت ، تهدید ، توهین ، متلک ، اخراج و کتک زدن است، ما مختار السطنه ای در مقیاس کوچک هستیم و اگر رییس نظمیه شویم آدم ها را از پا آویزان می کنیم.
ما پدر یا مادر هستیم . با همکاران خود رابطه داریم ، در مترو و اتوبوس کنار دیگران می نشینیم یا می ایستیم. در ترافیک فلج کننده شهرها همراه رانندگان دیگر پشت چراغ قرمز متوقف می شویم و...اگر فرزند خود را تنبیه بدنی می کنیم ، اگر همسر خود را می ترسانیم ، اگر با همکاران خود بد دهنی می کنیم ، اگر با عمه و خاله و عمو و برادر و خواهر در کشمکش و دعوا هستیم . اگر در رانندگی حقوق دیگران را رعایت نمی کنیم و خلاصه اگر نیروی پیش برنده ما خشم و غضب و تضاد است ، به حاکم حق می دهیم که ما را هم مانند آن ماست بند ، سروته ، آویزان کند یا گوشمان را به درخت پونز کند. طرفدار روش های مختارالسلطنه، تفکر رعیتی دارد و هنوز راه درازی باید طی کند تا به تفکر شهروندی برسد.
چینی ها نزدیک 40 سال است که با پذیرش بخشی از قواعد بازار آزاد ، رشد اقتصادی شتابان دارند. چین امروز تبدیل به یک قدرت اقتصادی بزرگ شده است اما فساد و رشوه خواری و اختلاس معضل بزرگی در این کشور است. راه حل چینی ها اعدام و زندانی کردن عوامل فساد اقتصادی است. اما استفاده از روش های مختارالسلطنه ای در چین فساد را کم نکرده است. مشکل چینی ها این است که قواعد بازار آزاد را به طور کامل نپذیرفته اند. اقتصاد دولتی و سلطه انحصاری حزب کمونیست عامل و نبود رقابت و بخش خصوصی واقعی در اقتصاد، ریشه اصلی فساد است. اهالی چین هنوز از رعیت ، تبدیل به شهروند آزاد نشده اند و عقب ماندگی اجتماعی و فرهنگی و سیاسی جامعه چین از عوامل دوام روش های مختارالسلطنه ای در این کشور است.
بعد از حوادث 11 سپتامبر 2001 و حمله امریکا به افغانستان ، برخی ساده انگارانه فکر می کردند که با برچیده شدن حکومت طالبان و تاسیس نهادهای دولتی مدرن و پشتیبانی جامعه بین المللی ، افغانستان تبدیل به کشوری امن و آباد و دمکراتیک می شود. با گذشت 15 سال از آن دوره ، حکومت افغانستان یکی از فاسدترین حکومت های دنیا است. میزان رشوه ای که سالانه به ماموران دولت و قضات پرداخت می شود سالانه 3 میلیارد دلار است که از بودجه دولت افغانستان بیشتر است. اگر حمایت های بین المللی نبود طالبان به راحتی آب خوردن ، قدرت را دوباره تصاحب می کرد. دلیل اصلی قدرت طالبان و ضعف نهادهای دولتی مدنی مدرن ، مسایل فرهنگی و اعتقادی و بافت عشیره ای افغانستان است. این بافت اجتماعی به راحتی هر سیستم حکومتی مدرنی را استحاله کرده و به رنگ خود در می آورد.
آنهایی که می گویند فقط باید از دولت و حکومت خُرده گرفت و همه فریادها را سر دولت و حکومت بکشیم از این نکته غافلند که تحولات پایدار در یک کشور درون زا است و دین و فرهنگ و باورها و سنن و آداب اجتماعی و تجارب تاریخی ملت ها و... در این تحولات نقش اساسی دارد. مختار السلطنه ها ، سرپاس مختاری ها بعد از هر تحول و انقلابی در شکل جدید و نام های جدید بازتولید می شوند.
به عنوان معلم اگر می خواهیم تاثیر گذار باشیم باید تلاش کنیم این چرخه بازتولید خشونت و نسق کشی متوقف شود. چه کار کنیم؟
در رفتار خود به اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون حقوق کودک و قوانین داخلی در حمایت از کودکان پای بند باشیم. به عنوان معلم با انواع تعصبات مذهبی ، نژادی ،اجتماعی ، قومیتی ، ملی و... مخالفت کنیم. از محیط زیست و حق حیات برای موجودات زنده دفاع کنیم. نیازی به حرف زدن نیست. دانش آموزان و فرزندان ما به رفتار ما نگاه می کنند و از رفتار ما می آموزند.
در تاریخ طولانی ایران حکام و فرمانروایان همیشه از روش های مختارالسلطنه ای برای ایجاد نظم و رفاه استفاده کرده اند. خشونت عنصر اصلی کشورداری بوده و ترس عامل اصلی اطاعت مردم از حکمروایان. به همین دلیل همین که حکومت اندکی ضعیف می شده ، پیامد آن شورش و هرج و مرج بوده است....
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اما افسوس ک بدون توجه ب تفاوتها در مدارس مناطق مختلف یکباره تنبیه ممنوع شد و حرمت شکنی داتش اموزان و عدم هوجه ب درس و انظباط اغاز!!
ایکاش خودتان را صاحب فکر و باسواد و.... نمی دونستید .
تورا به قران ، به جان مادرت ، به جان پدرت و به جان هر عزیزی که دوست داری ، دیگه نمی خواد مطلب بنویسی .
اگه انتقاد پذیری خوبه اولین نفر باش و انتقاد پذیر نویسندگی را ول کن برو دنبال کار وزندگیت و بگذار به درد خودمون بمیریم شما نمک روی زخم روحمان نباش
ممنون
"دوپامین برای فعالیتهای مهم مغز ضروری است، به خصوص برای فعالیتهای بخش قدامی مغز، برنامهریزی، هدف گذاری، رسیدن به هدف و تفکر استراتژیک. دوپامین همچنین سیستم پاداش را که در عمق میانی مغز قرار دارد تحریک میکند، شبکهای که مسئول احساسات خوشایند ماست، سیستمی که باعث میشود افزایش حقوق، تعریف و تمجید برای ما لذتبخش باشد. قدرت، داروی بسیار قوی ضد اضطراب و افسردگی است، اما اکسیر جوانی نیست! "
جناب عبدالهی ضمانت اجرایی لزوما خشونت فیزیکی نیست.
در تمامی ممالک پیشرفته اجرای قانون با نصیحت و موعضه پیش نمیره، بلکه عدم اجرای قانون مجازاتهای سنگینی داره. این مجازاتها آنقدر سنگینه که نسبت تخلفات از قانون به حداقل میرسد. البته تاکید میکنم مجازاتها جنبه مدنی داشته و عاری از خشونت است.
حال برسیم به مملکت خودمان که همیشه انظباط قانونی را مترداف با اعمال خشونت فیزیکی میدانیم. همین چیزی که مثلا در سد معبر شهرداری و گاها در مدارس شایع است. متاسفانه ما به جای استفاده از تجربه دیگران از کلیشه های عقب افتاده خود استفاده میکنیم و جواب هم نمیگیریم.
در کل اعمال شدت در اجرای قانون لزوما با خشونت همراه نیست و بدبختانه یک ضعف اساسی ما در حکومت داری در برخورد منفعلانه با جرمهای سازمان یافته مانند دزدیها و اختلاسات نجومی از همین انفعال ناشی میشود. ولی بدبختانه تر اینکه در مقابل ظواهر به شدت عمل کرده و به بهانه های مختلف صداهای معترض رو خفه میکنیم و در خطاهای کوچک برای حفظ ظاهر فرد و یا افراد رو از هستی خارج میکنیم.
بله همان وظیفه کاری که بعضی از مدیران اداره و اکثر کادر اداری انجام می دهند
تماما این افراد در فکر نابودی سیستم اموزش و پرورش در ایران و از بین بردن انگیزه کاری معلمین و توهین کردن به معلمین زحمت کش و مظلوم است