روز شنبه چهارم دی ماه به خیر و خوشی ابلاغ کتبی امسال تحصیلی را دریافت نمودم .پس از شکر گزاری ایزد که بالاخره امسال هم فراموش نشدیم و پس از طی شدن چهار ماه تحصیلی به صورت قانونی حق انجام وظیفه محوله را پیدا نمودیم.(البته بی انصافی نباشد طبق گفته کارشناسان محلی، سامانه اجازه ورود اطلاعات صدور ابلاغ نمی داد امّا این قضیه توفیری برای ما مستمری بگیران اقتصاد تک محصولی ندارد.)
با دریافت این رقعه ارزشمند، آن را بوسیده ، بر سر نهاده و در جیبی که بر روی قلبم قرار داشت نهادم.
اکنون با این چند سطر مقدمه در مورد این تک برگ گران بها، سر به جیب مراقبت و مکاشفت فرو بردم. پس از نشخوار حوادث روزمره شغلی خودم در زوایای پنهان مخیله ام، طاقت نیاوردم که از گوشه ای هر چند اندک از تعامل و عملکرد مهروزانه مسؤولان بالا دستی خود!!! تلنگری رونمایانه نداشته باشم.
ناخوداگاه این ذهن کنجکاوم به تکاپو افتاد که آخر تو چقدر شاکر،ساکت سر به زیر و روبه راه هستید؟
آیا اگر یک روز غیبت می کردی ... اصلاً یک روز سهل است چند ساعتی غیبت یا تأخیر و تعجیل، چقدر طول می کشید تا کل مسؤولان ذی ربط مطلع و اقدام مقتضی صورت می گرفت؟
اگر روزی در دفتر حضور و غیاب کارکنان ورود و خروج را با هم امضاء می نمودید یا اصلاً حضور داشتید ولی یادت می رفت امضاء کنید و چشم کارشناس و مسؤولی خدای ناکرده بر این عمل قبیح و دور از شأن معلمی می افتاد می دانید چه می شد و چه موعظه و سرکوفت و... که دریافت نمی کردید؟
اگر در دفتر نمرات دانش آموزان چند ردیف نمره نمی داشتید حالا درس زیاد، تعطیلات رسمی ،برف و باران و... دخلی به مسؤول و کارشناس مربوط ندارد اصلاً نمره سهل است تاریخی نزده باشید ،خدای ناکرده امضای نزده یا اشتباهی زده باشید چه افتضاحی که نمی شد؟! رسوا ی عالم می شدی؟!
واقعاً اگر یکی از مزایایی قانونی تو می بایست حذف می شد مثلاً تغییر محل خدمت از روستا به شهر، فوت یکی از افراد تحت تکفل و... چقدر طول می کشید تا حکم کارگزینی جنابعالی صادر شود تا نکند خدای ناکرده ریالی از بیت المال و خزانه مملکت به ناحق به جیب مبارکت واریز گردد؟
اصلاً چهار ماه ازسال تحصیلی گذشته ... دستمزد حق التدریس و اضافه کاری پیشکش صدور ابلاغ ناقابل آن هم لابد ردیف بودجه ای می خواهد؟(البته گویا تا ردیف بودجه تعیین نشود حق صدور ابلاغ ندارند بنازم به این بخشنامه و قانون)
آیا وظیفه پاسخ گویی کارشناسان و مسؤولان اداری تنها به بازدیدهای اداری و دور از چشم همکاران آموزشی به ویژه در ایام و ساعت های مشکوک به تعطیل،تأخیر و تعجیل،ایام امتحانات و...محدود شده است؟
راستی در دیار ما چرا آخرش همیشه حق با مسؤول می شود؟ اگر کسی نقدی انجام دهد به کم سوادی، نداستن مصلحت مملکت و مردم، توطئه گر ، تهدید کرسی و مقام دیگران، بی خبر بودن از پشت پردها و... متهم می شود؟ اصلاً پشت این پردهای نامرئی مگر چه خبر است؟ چرا ما فقط وقت های خاصی محرم می شویم؟
تا به خود آمدم مرتب از این سئوال های دور از شأن معلمی مرتب روی مغزم رژه می رفتند. ناگهان به صرافت افتادم که تو کجایی کار هستید مگر جایگاه خود را نمی شناسید ، نقش خود را نمی دانید؟ حدود و مرز خود را تشخیص نمی دهید؟ وظیفه تو درس دادن، امضاء کردن ،تأیید نمودن، ورود و خروج به موقع ،زیر پای خود را دقیق نگاه کردن بدون چرخش به چپ و راست،درست ایستادن و نشستن در مقابل مسؤولان بالا سر و تکان دادن به جا و موقع سر خود، هنگام فرمایش های این عزیزان به نشانه تأیید است.
بار دیگر به خود نهیب زدم که هر چه از بالا رسد نکوست و باورم را تجدید کردم نسبت به این اصل ارزشمند تاریخی در مدیریت این اداره ی متبوع خودم که همیشه حق با مسوول است!!!
درود بر همه ی مسؤولانی که نه خادم زبانی بلکه پاسخ گویان واقعی ملت شان هستند!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اینها از یک چیز میترسند و اون هم ترکیدن این حباب خود ساخته. باید دائما به نعلم گیر بدهند که مبادا یک روزی با پرسشگری معلمان درون پوچ و عاری از مغزشان لو برود.
به عبارت دیگر، نوعی صلاحیت پذیرفته شده که به اعمال قدرت، هم از نظر صاحب قدرت و هم از نظر پیرو، مشروعیت میبخشد!
بله این" صلاحیت پذیرفته شده" واژه ای کلیدی است؟!
قدرت بیشتر = صلاحیت بیشتر