خدانظر دریکوند معاون توسعهی مدیریت و پشتیبانی آموزش و پرورش لرستان، به عنوان سرپرست، جانشین گودرز کریمی فر مدیرکل آموزش و پرورش استان لرستان شد. دریکوند 26 سال است در آموزش و پرورش مشغول بهکار است و در سوابق كاري وي معاونت آموزش و پرورش ناحيه 2 خرمآباد و مدرسي دورههاي آموزشي ضمن خدمت ديده ميشود. خدانظر دریکوند در مرداد 95 با حکم گودرز کریمی فر، جانشین علی محمد دریکوند شد که از سال 91 این سمت را به عهده داشت. "گروه صدای معلم" بابت عزل کریمی فر از آقای دانش آشتیانی وزیر آموزش و پرورش تشکر کرد (اینجا) . سایت صدای معلم بعد از برکناری مدیرکل نوشت: "فرهنگیان و معلمان استان لرستان نشان دادند که با پی گیری ، کنش گری و مطالبه محوری می توان وضعیت موجود را تغییر داد .این می تواند الگو و سرمشقی برای همه فرهنگیان کشور حتی در زمینه های دیگر باشد ."
تحلیل مساله ، سوال هایی را در مقابل ما قرار می دهد. آیا واقعا برکناری مدیرکل لرستان نتیجه کنش اعتراضی جمعی از معلمان استان لرستان بود؟ آیا چنین الگویی در استان های دیگر هم می تواند موثر باشد ؟ آیا جانشین مدیرکل سیاست متفاوتی در رابطه با معلمان در پیش می گیرد؟...
نامه های منتشر شده در صدای معلم درواقع نوعی فضاسازی و تبلیغات برای طرحی بود که گردانندگان آن افراد دیگری بودند. در دعواهای اداری طرفین سعی می کنند از بین رسانه ها برای خود یارگیری کنند. ممکن است گفته شود صدای معلم فقط اطلاع رسانی کرده است. اطلاع رسانی خیلی هم خوب است، اما ظاهرا "گروه صدای معلم" (که البته من معنای دقیق آن را نمی دانم) خودش را طرف پیروز قضیه می دانسته و در گزارش عزل کریمی فر، از فرهنگیان استان لرستان و وزیر آموزش و پرورش بابت تغییر مدیرکل "تشکر و قدردانی" می کند.
اگر با معیارهای سایت صدای معلم، عملکرد آقای کریمی فر را مورد سنجش قرار دهیم او در مقایسه با بسیاری از مدیران آموزش و پرورش ، "مدیر موفقی" بود.
صدای معلم نوشت: "مدیر موفق مدیری است که پاسخ گو بوده و بتواند با بدنه آموزش و پرورش ( معلمان ) و نیز رسانه های مستقل ارتباط و تعامل مناسبی داشته باشد ." اداره آموزش و پرورش لرستان تحت مدیریت کریمی فر حداقل سه بار با ارسال نامه رسمی به انتقادهای تعدادی از معلمان لرستان پاسخ داد و تعامل خوب و محترمانه ای هم با صدای معلم برقرار کرد و از این نظر در مقایسه با وزیر کنونی و وزیر سابق و اغلب مدیرکل ها و معاونین آنها یک سروگردن بلندتر ظاهر شد. چطور می توان بابت برکناری یک مدیرکل " غیرپاسخ گو " از وزیری قدردانی کرد که خودش به رسانه های مستقل پاسخ گو نیست ؟
بین دو رویداد پشت سر هم نمی توان رابطه علت و معلولی ایجاد کرد. مثلا اگر چند بار اتفاق ب بعد از اتفاق الف بیفتد نمی توانیم بگوییم الف علت ب است. برای اینکه نتیجه بگیریم که برکناری آقای کریمی فر نتیجه انتقادهای دو سایت محلی و صدای معلم بود باید این را اثبات کرد. همان گونه که در ادامه توضیح می دهم محتمل تر این است که فضاسازی رسانه ای و یارگیری از میان معلمان بخشی از یک پروژه بزرگتر بوده است. در واقع معلمان معترض لرستانی دانسته یا ندانسته وارد طرحی شده اند که در جای دیگری و به منظور دیگری طراحی شده بود. یعنی جریانی که تصمیم به برکناری کریمی فر گرفته ، از چند رسانه و فعال رسانه ای به عنوان بازوی تبلیغاتی خود استفاده کرده است. به عبارت دیگر این موج رسانه ای ، علت برکناری نبوده بلکه موج رسانه ای بخشی از یک پروژه بزرگتر بوده است.
تا جایی که من دنبال کرده ام دلیل برکناری مدیرکل آموزش و پرورش لرستان،ربطی به پاسخ گو نبودن و نداشتن تعامل با معلمان و رسانه های مستقل نداشته است. اختلاف کریمی فر با استاندار و مخصوصا آقای خجسته پور فرماندار خرم آباد (مسوول ستاد دکتر روحانی در استان لرستان) دلیل اصلی عزل وی بوده و ریشه ماجرا به اختلافات سیاسی مسئولان دولتی استان بر سرنتایج انتخابات 7 اسفند 94 است. انتخاباتی که نتیجه آن برای طرفداران دولت فاجعه بار بود. از 9 نماینده منتخب استان لرستان 7 تن اصول گرا ، یک تن اصلاح طلب و یک نفر مستقل هستند. معمولا بعد از هر شکستی طرف بازنده دچار اختلاف می شود و همه دنبال مقصر می گردند. ظاهرا از دید استاندار و برخی مدیران دیگر کریمی فرد و مدیران زیر مجموعه او عامل این شکست بوده اند .
مدتی پیش فرماندار خرمآباد در جلسه شورای اداری شهرستان خرمآباد از مدیرکل آموزش و پرورش استان لرستان علنی انتقاد کرد. خجسته پور گفت: "مدیرکل محترم آموزش و پرورش استان ۲ ماه اخیر رئیس یکی از مناطق شهرستان خرمآباد را بدون اطلاع فرماندار عزل و سپس بدون هماهنگی فرماندار شخص دیگری را نصب میکند." او افزود: " ۲ ماه پیش مکاتبهای در این خصوص خطاب به مدیرکل آموزش و پرورش استان ارسال شد که علت این موضوع را مشخص نمایند و یک رونوشت هم به استانداری دادیم اما دریغ از یک تماس یا پاسخ به مکاتبهای که با آن اداره صورت گرفت." خجسته پور در ادامه گفت :"دو ماه صبر کردم و صحبتی نکردم، اما امروز این تخطی از قانون تا چه روزی باید ادامه داشته باشد؟" خجسته پور در ادامه گفت که عزل مدیران باید "با اطلاع" استاندار و نصب مدیران با "هماهنگی" استاندار باشد.
دلیل برکناری مدیرکل آموزش و پرورش شکاف بین مدیران طرفدار دولت در استان لرستان بود. دولت روحانی هرچند با پشتیبانی اصلاح طلبان روی کار آمد اما پایه اجتماعی آن مثل دولت خاتمی منحصر به اصلاح طلبان نیست. انتصاب ها در دولت روحانی بر اساس خط فکری مشخصی صورت نگرفته است. معترضان فرهنگی آقای کریمی فرد دانسته یا ندانسته به عنوان عامل فشار در پروژه ای ایفای نقش کردند که در استانداری طراحی شده بود. اصطکاک سیاسی و اصطکاک منافع بین مدیران در برخی استانها با منافع قومی و قبیله ای آمیخته شده است. اما معمولا به آن رنگ و لعاب سیاسی می دهند. در نامه های منتشرشده در صدای معلم هم انتقادها بیشتر جنبه سیاسی دارد. به گودرز کریمی فر ایراد می گرفتند که چرا برخی مدیران اصلاح طلب را برکنار کرده است.
معترضان فرهنگی در نامه های خودنوشتند: "مدیر آموزش و پرورش دلفان ...به خاطر حمایت نماینده اصولگرای حوزهی انتخابیه، کماکان در سمت خویش ابقاء گردیده است! اما معاونت اداری و پشتیبانی این شهرستان که از هستهی مرکزی اصلاحطلبان و اعتدالیون شهرستان و از همراهان اصلی کاندیدای اصلاحطلب و اعتدالی بوده، با فشار سیاسی جریانِ پیروز عزل شده ..." و یا : " در شهرستان های بروجرد، دورود و الیگودرز، ... عزل و نصبها بر اساس توصیه و سفارشهای ستادهای انتخاباتی کاندیداهای اصولگرا صورت میگیرد... اصلاحطلبان و حامیان دولت در این شهرستانها به طور کامل از سلسله مراتب اداری کنار گذاشته شدهاند !" و یا : " در الیگودرز مسئول ستاد فلان نماینده اصول گرا را صرف نظر از توانایی های آموزشی و مدیریتی به عنوان رییس اداره منصوب کرده اید!"
اتهام دیگری که به آقای گودرز کریمی فر وارد می شداین بود که تحت تاثیر نمایندگان استان لرستان در مجلس دست به عزل و نصب مدیران زده است. انتصاب مدیران آموزش و پرورش در همه استان ها برآیند معادلات سیاسی استان و کشور است و دخالت نمایندگان و امام جمعه و استاندار و فرماندار و دیگر مقامات محلی و شخصیت های ذی نفوذ در عزل و نصب مدیران آموزش و پرورش به استان لرستان محدود نمی شود. با برکناری کریمی فرد حالا معلوم می شود که آیا منتقدان او به اهداف خود می رسند؟ آیا آقای دریکوند، روسای آموزش و پرورش بروجرد و دلفان و الیگودرز و دورود و... را که مورد اعتراض نویسندگان نامه ها بودند برکنار می کند؟ آیا آقای دریکوند دست رد به سینه 7 نماینده اصولگرای استان می زند؟ به نظر من دریکوند توانایی انجام چنین کارهایی را ندارد و بازهم پیش بینی من این است که پرونده اعتراضات فرهنگیان لرستان به عزل و نصب ها بسته می شود.
متاسفانه مسیر معترضان فرهنگی اشتباه بود . آنها به جای اینکه آموزش و پرورش را از دعوای سیاسی دورنگه دارند و بر انتخاب مدیران بر اساس شایستگی حرفه ای تکیه کنند خود مروج و مبلغ مسایل سیاسی و جناحی در داخل آموزش و پرورش شدند. وقتی عده ای از معلمان اصلاح طلب بگویند مدیرکل باید فلان مدیر اصول گرا را بردارد و به جایش یک اصلاح طلب بگذارد، به گروه های دیگری از معلمان با گرایش اصول گرایی، این مجوز را می دهند که آنها هم فشار بیاورند که فلان مدیر اصلاح طلب را بردارید و به جایش یک مدیر اصولگرا بگذارید. در چنین حالتی آموزش و پرورش عرصه نزاع سیاسی می شود. دوستان اصلاح طلب لرستانی توجه نمی کنند که اگر آموزش و پرورش صحنه منازعه سیاسی بر سرپست های مدیریتی بشود، اصولگرایان دست بالا را دارند.
در دعواهای سیاسی و اداری آموزش و پرورش ،طرفین دعوا از بین رسانه ها و فعالان رسانه ای و صنفی مستقیم یا با واسطه یارگیری می کنند. آنها برای "فضاسازی" یا "جوسازی" علیه رقیب به رسانه احتیاج دارند. ورود جانبدارانه "رسانه مستقل" به دعواهای مدیریتی، دامی است که باید از آن اجتناب کرد. حتی اگر کل فضاسازی توسط دوستان لرستانی علیه کریمی فر در صدای معلم را در چارچوب گردش آزاد اطلاعات بدانیم، اینکه در آخر صدای معلم، شیوه برکناری کریمی فر را الگو و سرمشقی برای فرهنگیان دانسته و از دانش آشتیانی بابت عزل این مدیرکل قدردانی می کند خروج از دایره بی طرفی رسانه ای و موضع گیری به نفع یک طرف ماجرا است.
گروه های قدرت و افراد در دیوان سالاری دولتی دنبال منابع کمیاب ( اقتدار اداری ، ثروت ، منزلت اجتماعی ) از طریق دستیابی به پست های مدیریتی هستند. آنها سر بزنگاه ها و برای همراه کردن بخشی از افکار عمومی از رسانه ها و افراد موثر رسانه ای، یارگیری کرده و آنها را در جهت منافع خود به کارمی گیرند. درقضیه برکناری فانی دیدیم که یک باره موج عظیمی از انتقادات علیه فانی و مدیران او در رسانه های واقعی و مجازی شکل گرفت. بعد از برکناری فانی موج ناگهان خوابید. برخی رسانه های معلمی اصولا برای اجرای چنین نقش هایی در بزنگاه ها ایجاد شده اند اما رسانه های مستقل ممکن است ندانسته نقش فضاسازی برای اجرای پروژه های اداری یا سیاسی را بازی کنند.
مدیران مستقر و منتظرالریاسه ها از هر سنخی می خواهند به معلم ها القا کنند که تغییر و تحول یعنی اینکه مثلا کریمی فر برود و معاون او دریکوند بیاید. یا فانی برود و دانش آشتیانی بیاید .در حالی که تغییر چهره های پشت میزنشین مشکلی را حل نمی کند. تغییر رویه ها ، تغییر سیاست ها و تغییر برنامه ها مهم است. در وزارتخانه، آقای بطحایی را از معاونت پشتیبانی برداشتند و فرزانه را جایش گذاشتند. چه تغییری ایجاد شد؟ مگر فرزانه می تواند پول خلق کند؟ یا مثلا با عوض کردن کفاش معاون پرورشی، سیاست های امور تربیتی عوض شد؟ در شهرستان ها وضع از این هم بدتر است. وقتی تعصبات قومی - قبیله ای با سیاست قاطی شود همه چیز در چهره ها و نام ها و قیافه ها خلاصه می شود. کار به جایی می رسد که یک فرهنگی خط و نشان می کشد که به کریمی فر جای دیگری پست ندهند!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
نکته جالب توجه ان است که بسیاری از نهادها مثل نیروی انتظامی ، شرکت های خدماتی مثل اداره برق و گاز و .. به هیچ کسی پاسخگو نبوده و نیستند ولی در آموزش وپرورش از امام جمعه و بخشدار و فرماندار گرفته تا افراد خیلی دون پایه اجازه دخالت و اظهار نظر به خود می دهند و اغلب هم حرف خود را به کرسی می نشاننند .
این تنها یادداشت منطقی شما بود البته باز هم باید صبر کرد و دید عوض شدن چهره ها حداقل این حسن را دارد که فرهنگیان امیدوار شوند با کنش گری آگاهانه می توان به نتایج دلخواه رسید و قدرترسانه را نشان می دهد
و در نهایت با رشد و آگاهی معلمان دیگر آنان طعنه تبلیغاتی سیاسیون نخواهند شد
مهم نیست امروز بگویند حالا این رفت آن دیگری آمد چه می شود همه می دانیم ضعف وزارتخانه آپ کسر بودجه است پس قدم به قدم باید دولت و مجلس را واداشت تا حقوق از دست رفته این وزارتخانهرا بپردازند
مشاوره خانواده هست و هزاران مشکل دیگر که بارز ومشهود است
اینها فقط عملکردشان توهین به معلمان زحمت کش و مظلوم است
اینها اموزش و پرورش را تبدیل به (((چاله میدان))) کرده اند
تمام بودجه سازمان هم به دست این افراد به یغما برده می شود
تشکر