" برخی از کنشگران صنفی آموزگاران،با گرایش های چپ گوناگون کمونیستی و سوسیالیستی،در تلاشند که به هر نحوی شده میان کوشش های صنفی فرهنگیان و ایدئولوژی چپ،پیوند بزنند و در این راستا اصلا هم از این ابا ندارند که با آبرو و ماهیت صنفی برخی نهادهای صنفی بازی کنند و این نهادهای صنفی را دنباله رو جریان های ایدئولوژیک دانشگاهی یا کارگری نشان دهند- بگذریم از این که برخی گویا بدشان نمی آید خود را به نزد برخی دانشجویان فعال چپ در دانشگاه ها،رهبران کنش های صنفی فرهنگیان جلوه دهند! و شگفت این که در همان زمان از گسترش کنش های صنفی میان فرهنگیان هم دفاع می کنند و گویا نمی دانند که این بازی با اعتبار کنش صنفی و نهادهای صنفی به هر جایی بینجامد به گسترش کنش صنفی "مستقل" نخواهد انجامید!"
جملات بالا گفته یک منتقد کانون صنفی نیست بلکه اظهارات یک فعال مطبوعاتی عضو هیات مدیره کانون صنفی تهران است. ضمنا این جملات بخشی از یک بحث "درون گروهی" نیست ، بلکه توسط نویسنده ، در فضای عمومی منتشر شده است. ظاهرا عضو هیات مدیره کانون تهران ، احساس خطر کرده که گرایش های "چپ گوناگون" در هیات مدیره ، "استقلال" کانون را در معرض خطر قرار می دهند. صرف نظر از نیات و انگیزه این فعال از طرح چنین نکته مهمی ، یک چیز روشن است ، جریانی که این فعال از آن با عنوان " گرایش کمونیستی و سوسیالیستی " نام می برد ، در کانون تهران، دست بالا پیدا کرده است. در واقع کانون که قرار بوده ایدئولوژی نداشته باشد و کار سیاسی نکند، حالا توسط اکثریتی اداره می شود که ردای سرخ بر تن کرده اند.
حدود 3 سال پیش و با آمدن دولت روحانی، تغییراتی در ترکیب هیات مدیره کانون صنفی تهران و برخی کانون های متحد آن در شهرستان ها صورت گرفت. در جریان ترمیم هیات مدیره کانون ها در سال 92 ، پدر خوانده کانون تعدادی از فعالان "چپ ایدئولوژیک" را به صورت انتصابی با اهداف ویژه ای وارد کانون ها کرد. این افراد شیوه جدیدی را باب کردند . آنها مباحث صنفی معلمان را ذیل "تضاد کار و سرمایه" تحلیل و تفسیر کرده و استقلال و اصالتی برای حوزه صنفی خاص معلمان قائل نبودند. در اولین اقدام، برخی فعالان چپ کانون، یک سایت مشترک با گروه های چپ کارگری مانند اتحادیه کارگران آزاد و سندیکای اتوبوسرانی و اتحادیه نقاشان ساختمان و... به نام "حقوق کارگر و معلم "راه اندازی کردند . این جریان با اصل قرار دادن "جنبش کارگری"، برای پیشبرد اهداف خود روی معلمان و پرستاران به عنوان متحدان طبقه کارگر حساب ویژه ای باز کردند.
چپ ها علاوه بر تحلیل مسایل معلمان در چارچوب تضاد کار و سرمایه ، تعابیر طبقاتی بعضا توهین آمیزی مانند فرودست ، کارگر آموزشی ،کارگرِدولت و مزدبگیر در توصیف معلمان را وارد ادبیات صنفی کانون ها کردند. در بحث های آموزشی هم مفاهیمی مانند کالایی سازی آموزش، آموزش و پرورش طبقاتی ، خصوصی سازی (توسعه مدارس غیر دولتی) را برای تحریک "فرودستان" جامعه علیه "فرادستان" در رسانه ها به عنوان نماد سرمایه داری ، مورد حمله قرار دادند. این گرایش دولت روحانی را ماهیتا " لیبرال نو " می شناسد که گویا ماموریت دارد که اقتصاد ایران را در نظام بین المللی تحت سلطه امپریالیست ها ادغام کند. به همین دلیل نوک حمله آنها متوجه دولت روحانی است. ماجراهای خیابانی سال 94 ، پیامد تئوری ها و تحلیل های " کمونیستی و سوسیالیستی" این دسته از کنشگران بود . هدف بسیج معلمان علیه دولت با شعارهای اقتصادی بود.
در سال های 93 و 94 بارها نسبت به حضور این گرایش سیاسی – ایدئولوژیک در کانون تهران هشدار دادم و نوشتم که این جریان ، فعالیت های صنفی را به سمت درگیری با دولت و انجام فعالیت های غیر قانونی می برد. این جریان از مطالبات صنفی معلمان استفاده ابزاری می کند و اعتراضات معلمان را در کادر جنگ های طبقاتی علیه نظام سرمایه داری ارزیابی کرده و معلم را مزدور و زیر مجموعه طبقه کارگر می شناسد و وجوه فرهنگی و معرفتی معلمان را در معیشت و مسایل اقتصادی منحل کرده است.
بارها توضیح دادم که کنش صنفی، ایدئولوژی ندارد و افراطی نیست بلکه فعالیتی مسالمت آمیز و فرهنگی در چارچوب مدرسه است. بارها گفتم که معلم را به جای اینکه زیرمجموعه طبقه کارگر بدانیم باید در چارچوب نظام آموزش و پرورش ببینیم و حل مشکلات معلمان، صرفا در چارچوب حل مشکلات آموزش و پرورش امکان پذیر است. ضمنا بارها به عنوان موسس کانون یادآوری کردم که این گونه فعالیت ها با فلسفه تاسیس کانون و ایده های بنیانگذاران این تشکل در تضاد است.
گرایش به اصطلاح " کمونیستی و سوسیالیستی" بعد از اینکه در فراخوان تجمعات غیر قانونی پی در پی به بهانه اعتراض صنفی با بی اعتنایی معلمان روبه رو شد و همان معدود هوادداران هم دور آنها را خالی کردند ، تغییر تاکتیک داد و به فعالیت های قانونی روی آورد، اما همچنان به دلایل ایدئولوژیکی از این پتانسیل برخوردار است که تحت تاثیر گروه های کارگری متحد خود، بار دیگر وارد عرصه منازعات طبقاتی و ضد دولتی به نام کار صنفی شود. تداوم حیات این گرایش وابسته به فضای متشنج و امنیتی و بگیر و ببند است و گوشه چشمی هم به حمایت سازمان های بین المللی دارد. این گرایش در فضای آرام پژمرده می شود.
فعال صنفی عضو کانون مدتی پیش هم مطلبی در باره " پادشاه صنف " و روابط ناسالم اقتصادی داخل کانون صنفی نوشت که در گروه های تلگرامی بازتاب داشت . البته هواداران "پادشاه صف" نوشتند که قصد وی از نوشتن این مطالب، جلب توجه دادگاه انقلاب برای کاهش میزان محکومیت در دادگاه تجدید نظر است.
من شخصا اصالتی برای چنین شکواییه ها و افشاگری های موردی قایل نیستم و این مطالب را در جهت اطلاع رسانی و روشنگری نمی دانم. زیرا اولا نویسنده به شهادت نوشته ها و مواضعش ، در سال های اخیر خود از مدافعان رویکرد "سوسیالیستی" به مباحث آموزش و پرورش بوده است و ذیل عنوان همان کنشگرانی طبقه بندی می شود که آنها را نقد کرده است. ثانیا همان طوری که در نقد قبلی به گفته های ایشان در مورد "پادشاه صنف" نوشتم ، احتمالا این افشاگری ها متاثر از رقابت های درون گروهی و "منافع شخصی" است که برای تاثیر گذاری بیشتر ، در قالب اجتماعی بیان می شود و گرنه چرا ایشان در سه سال گذشته نسبت به رشد "گرایش کمونیستی و سوسیالیستی در بین کنشگران صنفی آموزگاران" ، بی اعتنا بوده؟ و یا اگر "میرزا بنویس پادشاه صنف بودن" بد و نکوهیده است ، آیا قبح چنین مساله ای در همین چند ماه گذشته حادث شده یا سابقه ای حداقل 10 ساله داشته است؟
جواب این است که اولا افشای فعایت های گرایش کمونیستی و سوسیالیستی مشکوک است ثانیا درگیری با پادشاه صنف ریشه در پروژه مسکن نیاوران دارد.
اما بیان این نقدها از سوی یک عضو هیات مدیره کانون از این بابت مثبت است که مجالی برای شنیده و خوانده شدن نقدهای دیگر را فراهم می کند. تا کنون رسم بر این بوده که هر گونه نقد به عملکرد کانون ها، از سوی فعالانی که "منفعت" اقتصادی یا سیاسی دارند به عنوان حرکت "ضد معلمی" قلمداد شده و با "برچسب های امنیتی" از جمله وابستگی به وزارت اطلاعات ، منتقد مورد تهاجم قرار گرفته است.
حالا معلوم نیست با عضو رسمی هیات مدیره کانون تهران که به هر دلیل تابو را شکسته و قواعد مخفی کاری را زیرپا گذاشته است چه برخوردی می کنند؟
امکان دارد فضا را برای او چنان تنگ کنند که مثل دفعات قبل از کانون خارج شود . این امکان هم وجود دارد که جناح های مختلف کانون ، برای اتحاد در مقابل " دشمن فرضی " با هم متحد شوند . زمانی تصور بر این بود که در کانون تهران یک جناح معتدل وجود دارد. این جناح بعد از انتخابات اخیر منهدم شد. حالا ظاهرا فقط جناح تجاری و جناح چپ در یک اتحاد تاریخی در کانون تهران فعالند .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
چونکه خودش رو تنها عالم فرزانه میدونه باقی فرهنگیان همه جاهل های هستند که فقط دغدغه نان دارند
در مطالبش چه نظر بنویسید چه ننویسید این اقا دانای عالم هستند و شما جاهل
بروکسل قرار دارد، دارای احزاب قدرتمند و صاحب نفوذی
در کشورهای مهم اروپایی چون آلمان، ایتالیا و... می باشد
که حتی بعضا قدرت را در این کشورها به دست گرفته اند.
جناب عبداللهی باید سعی شود در خصوص استعمال "ایسم ها"
در نوشتجات و یادداشت های خودمان کمی مطالعه بیشتری
کنیم و با احتیاط بیشتری به استعمال این لغات همت گماریم.
آنچه که به نظر خطرناک است، دیدگاه های فاشیستی و
توتالیتری است، چه اینکه، سوسیالیست فاشیست و ایضا
لیبرال فاشیست هر دو به یک اندازه خطرناکند!؟
به نظر این بنده حقیر امروزه نئولیبرال های فاشیست هستند
که خطر بزرگی برای امنیت جانی، غذایی و اشتغال ملل
منطقه خاورمیانه و جهان محسوب می گردند!
این ها همه ناشی از سرلوحه قرار دادن "تئوری اقتدار گرایی"
و حاصل تراوشات فکری جناب مشاور اعظم و شرکت کننده
در همایشات مشکوک در خارجه یعنی جناب مستطاب
"بطیء القلم" می باشد!
کمونیست یا هر ایست دیگری موقعی که مواضعش همسوی معلمان در جهت ارتقای معیشت و بهبود شرایط معلمان است ضرری به حال کسی ندارد . حالا کسی چیزی گفته زیاد مهم نیست