در فرآیند آموزشی ،ارزشیابی به شیوه ی شفاهی اقبال بیشتری نزد فراگیران دارد.
به طور کلی ذهن انسان در انتقال مفاهیم به صورت آوایی فعال تر است اما وقتی قرار است ذهن، مفاهیم را از صورت آوایی به صورت نوشتاری منتقل کند ؛ ابتدا باید گزاره های آوایی را به مفاهیم نوشتاری تغییر دهد ؛ در این فرآیند شکل آوایی واژگان تغییرات محسوسی می کند :
تبدیل زبان محاوره به نوشتار معیار
این اساسی ترین قدم است تا زبان شکسته ی محاوره ای به زبان مکتوب بدل شود .
در این فرآیند فعالیت ذهن دو چندان می شود :
۱- تمرکز بیشتر بر موضوع
۲- نوشتن با دست و یا تایپ کردن
که در هر دو فرآیند مهارت در نوشتار از اهمیت بالایی برخورداراست.
موضوعی که روی آن تمرکز کرده ایم؛
به نویسنده فرصت می دهد با گزینش واژگان مناسب ،دقت و نکته سنجی از اغلاط و اشکالات زبانی و فنی برحذر باشد .
با این تفاسیر چندی است شاهد رشد و گسترش روزافزون ارتباط از طرق شبکه های مجازی هستیم.
وقتی فضای گروه های شبکه ی اجتماعی رونق می گرفت هم و غم این نگارنده محاوره نویسی بود آن هم از نوع رسم الخطی مغشوش و آشفته .
تلاش کردیم با درج مطلب در سایت ها و گروه های شبکه مجازی از این جریانی که سیل گونه می تاخت بکاهیم .هر چند در گروه های رسمی، عامیانه نویسی کمتر است؛ اما همچنان محاوره نویسی و استفاده از رسم الخط متفاوت با فارسی معیار با قوت خود پابرجاست .
مدت مدیدی از شیوع و گسترش محاوره نویسی درفضای مجازی نمی گذرد که اتفاقی با گروهی متشکل از کودکان ده ساله آشنا شدم. گروهی که صرفا ارتباط شان از طریق ارسال فایل صوتی است .
پرسیدم چرا تایپ نمی کنید؟ پاسخ شان جالب بود می گفتند: صوتی راحت تر است ، تایپ وقت می برد ! تازه غلط هم می نویسیم مثلا یکی هوا را حوا می نویسد دیگری ظهر را زوهر !
با خود اندیشیدم چه نسلی شوند این نوگلان تازه به فضای مجازی رسیده !
هنوز بخاری از کلاس های هوشمند برنخاسته ؛بوی زهم واژگان برآمده از مکتب سست نویسان فضای ذهن و دل مان را آزرد .حالا اگر سفسطه بافی مغالطه کاران فضای مجازی را به آن اضافه کنیم ؛ سوفسطاییان هم مقابلشان زانوی ادب می زنند.
به واقع دیگر مرز درست و نادرست قابل شناخت نیست.
تا جایی که از این پس شناخت خویشتن خویش هم دشوار می شود.
با ادامه این روند در زیرساخت های آموزشی ما جایی برای هنر نویسندگی در آینده باقی نمی ماند.
از سوی دیگر ، جنس غریبانه ی خانه تا مدرسه چنان از هم فاصله یافته است ؛ که دانش آموزان مقطع ابتدایی تا متوسطه در خانه با تبلت ،موبایل ،کانال ها و اینستاگرام و... تفرج کنان شب را به صبح می رسانند و صبح در فضای نیم مرده ی کلاس حاضر می شوند تا پشت میز و نیمکت های فرسوده ، باگچ و تابلو ساعات درس را پشت سر گذارند.
دانش آموزان هر آنچه را در کلاس ها می آموزند ؛ دیری نمی گذرد به بوته ی فراموشی می سپارند. از این رهگذر برای دانش آموزان ، صدای زنگ مدرسه پیام رسان آزادی است؛ تا چونان آهوی رمیده از این فضای ملال آور به تفرج گاه شبانه ی خود ،یعنی فضای مجازی بگریزند.
به گمان برخی صاحب نظران قضاوت در خصوص مزایا و معایب فضای مجازی زود است ، یا دست کم مقابل این موج ایستادن سخت.
آنچه قابل انکار نیست رشد بی رویه و لگام گسیخته ای است که زبان نوشتاری را نشانه گرفته است.
اگر چاره ای نیندیشیم این سیل ویرانگر در آینده ای نه چندان دور دستاوردهای زبان ملی را با خود خواهد برد.
اغلاطی چون" لدفن " به جای لطفا "بزنگ" به جای زنگ بزن گویای این مدعا است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
شما خیلی در عمق کارت رفتی -اصلا در کارت غرق شدی
اگر کوچکترین مشکلی برای ( این نوگلان تازه ) بیوفتد
ان موقع همین این نوگلان تازه بلایی به سرت می اورند که از به دنیا امدنت پشیمان شوی
من هم تا 8 سال پیش عاشق کارم بودم مثل شما
ولی همین این نوگلان تازه ان موقع که باعث اخراج یکی از همکاران بسیار وظیفه شناس و خوش اخلاق بنده شدند
از دانش اموز و کارم زیاد فاصله گرفتم و انگیزه کار کردن را در بنده و دوستانم از بین رفت