دونالد جان ترامپ كارآفرين، بازرگان و چهره تلويزيوني زماني در كانون توجه جهاني قرار گرفت كه وارد مارتن مبارزات انتخاباتي رياست جمهوري ايالات متحده شد. ترامپ در شرايطي وارد مبارزه انتخاباتي گرديد كه هيچ سابقه روشن سياسي در كارنامه خود نداشت و اين در حالي بود كه رقيب ايشان هيلاري كلينتون به عنوان يك سناتور، كارنامه پررنگي در حوزه فعاليت هاي سياسي داشت؛ به طوري كه همين سوابق سياسي گسترده باعث مي شد كه هيلاري كلينتون گاها در مناظرات و اظهارنظرهاي مختلف با ادبيات تحقيرآميزي، رقيب خود را مورد خطاب قرار مي داد.
البته نبايد فراموش كرد كه ترامپ عليرغم فقدان سوابق سياسي مشخص، در حوزه هاي مختلفي مانند كارآفريني؛ ساخت هتل ها، زمين هاي گلف، ساخت برج ها و تفرجگاه ها، عملكرد قابل افتخاري داشته كه اين خود نشان از دارا بودن يك سري از توانايي هاي مديريتي و فردي در ايشان مي باشد.
مساله قابل توجه ديگر عدم حمايت 26 درصد جمهوري خواهان از ترامپ از قبيل جرج بوش پدر، جرج بوش پسر، پل رايان سخنگوي مجلس نمايندگان جمهوري خواه بود و باز اين امر زماني پيچيده مي گردد كه تا زمان انتخابات، نتايج نظر سنجي ها، نشان از پيشي گرفتن نامزد حزب دموكرات از نامزد حزب جمهوري خواه بود كه اعلام نتايج، موجب ايجاد يك بهت در بين جهانيان و شوك عميق در بين نخبگان سياسي گرديد.
با اعلام خبر پيروزي ترامپ، بازار تحليل ها در مورد شرايط حاكم بر وضعيت جاري داغ تر شده و روز به روز بر حجم اين تحليل ها افزوده گرديده و باز افزوده تر خواهد شد.
نكته مهم و جالب همواره از يك نگاه تحليلي در ارتباط با چنين قضايايي، ترس نخبگان سياسي از رقباي پوپوليستي است و اينكه اين ترس ها از چه منابعي سرچشمه مي گيرد؛ خود جاي بحث بيشتري را طلب مي نمايد كه در اين نوشتار به اين پديده از يك چارچوب مفهومي مشخص نگريسته مي شود.
در مورد پوپولیست، هر چند قرائت های مختلفی با توجه به بافت اجتماعی جوامع شده است؛ اما جوهر اصلی پوپولیسم در جلب پشتیبانی مردم با توسل به وعده های کلی و مبهم و معمولاً تحت کنترل رهبر فرهمند، پیشبرد اهداف سیاسی مستقل از نهادها و احزاب موجود با فراخوانی توده مردم با نیت اعمال فشار مستقیم بر حکومت و همچنین بزرگداشت و تقدیس مردم یا خلق خلاصه می شود.
مساله جالب و قابل تامل در ارتباط با پوپولیست، تنوع شکلی و صوری آن در کشورهای مختلف با ارزش های متناقض مانند هوگو چاوز در ونزوئلا، برلوسکونی در ایتالیا، احمدی نژاد در ایران و در شرایط امروزی، دونالد ترامپ در آمریکا می باشد و نكته مهم در ارتباط با ترامپ توجه به اين مساله است که این رخداد در جامعه ای رخ داد که مظهر عالی اقتدار حزبی بود.
حال سوال این است که نمود پدیده پوپولیستی در کشورهای مختلف ناشی از چه امری مي باشد؟ آیا توده مردم همواره در برابر شعارهای هیجان گونه پوپولیستی اقناع پذیرند؟ آیا شخصیت های کاریزماتیک پوپولیست دارای قدرت اقناعی گسترده تر هستند؟ آیا توسعه حرکت های پوپولیستی از ناکارآمدی نخبگان سیاسی ناشی می شود؟
و سوالات دیگر ...
اینکه گروه هایی از توده مردم همواره در برابر شعارهای هیجان گونه پوپولیستی اقناع پذیرند و یا شخصیت های کاریزماتیک پوپولیست دارای قدرت اقناعی گسترده تر هستند، شكي نيست؛ اما نباید فراموش کرد که این حرکت هاي پوپوليستي زماني به صورت همه جانبه خود را نشان می دهند که عملکرد ضعیف و ناکارآمدی نخبگان سیاسی، شرایط را برای ظهور چنین امری فراهم می سازند که به چند نمونه از عوامل بافتی در ارتباط با مساله فوق اشاره می گردد:
۱. وقتی ادبیات گفتمانی روشنفکری نخبگان سیاسی یک جامعه برای توده مردم رمزگشایی نمی شود؛ بتدریج بین مردم و نخبگان سیاسی فاصله می افتد که این فاصله، زمینه ایجاد گسست بین این دو گروه می شود.
۲. وقتی اطلاعات گزینشی و پیشگویی های کام بخش در اختیار صاحبان قدرت قرار می گیرد مسیرهای تصمیم گیری کارآمد به بن بست برمی خورد و زمینه فهم های مشترک بین توده مردم و نخبگان سیاسی از بین می رود.
۳. وقتی درگیری صاحبان قدرت در تقسیم منافع مرتبط با قدرت باعث فراموشی مردم می گردد؛ زمینه بی اعتمادی توده های مردم به نخبگان سیاسی افزایش می یابد.
۴. وقتی اعتماد مردم به دولتمردان تبدیل به ابزار سیاسی جهت کسب قدرت صاحبان قدرت می گردد؛ شکاف بین توده های مردم با نخبگان سیاسی از طریق بی اعتمادی مردم به این گروه افزايش مي گردد.
۵. وقتی اتاق فکر صاحبان قدرت از ظرفیت اندیشمندان و پژوهشگران استفاده کافی نمی برد؛ تصمیم گیری ها، صورت غیر علمی و غير واقعي به خود می گیرند.
۶. وقتی وعده های تبلیغاتی صاحبان قدرت به مرور زمان به فراموشی سپرده می شود؛ توده های مردم به صورت تدریجی از قدرتمندان فاصله می گیرند.
۷. وقتی فرهنگ حاکم بر نخبگان سیاسی غیر مشارکتی و انحصار طلبانه باشد؛ مردم این گروه را از جنس خود نمی بیند؛ لذا سعی در فاصله گرفتن از آن ها می کنند.
۸. وقتی فرهنگ رقابتی بین نخبگان سیاسی در تامین منافع مردم و جمعی به شکل حداقلی می رسد؛ مردم دستیابی به منافع خود را در متن شعارهای هیجانی و غیرواقعی خواهند دید.
۹. وقتی سیستم و نهادسازی توسط نخبگان سیاسی به بوته فراموشی سپرده می شود؛ زمینه دور شدن بیشتر مردم از نخبگان سیاسی فراهم مي گردد.
۱۰. وقتی عقلانیت سیاسی توسط نخبگان به بازی های سیاسی تبدیل می شود؛ زمینه دوری و دلزدگی مردم از نخبگان بیشتر فراهم می شود.
۱۱. وقتی عدالت اجتماعی در جامعه کم رنگ تر می شود؛ شخصیت های پوپولیست، بیشتر رشد خواهند کرد.
با توجه به موارد فوق مشخص می گردد که از مهمترین دلایل رشد حرکات پوپولیستی در جوامع در کنار سایر عوامل، رفتارها و عملکردهای مرتبط با ناکارآمدی نخبگان سياسي است که زمینه شکل گیری و توسعه شخصیت ها و رفتارهای پوپولیستی در جهان خواهد بود که پدپده ترامپ مطمینا آخری نخواهد بود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
معلمان خسته اند از این همه قول بی عمل برای نظام هماهنگ
چرا یک کارمند نفت با مدرک فوق دیپلم ۵تا ۷ میلیون دریافتی داشته باشد
یک کارمند مخابرات ۴میلیون
یک کارمند دارایی ۴/۵ میلیون
یک کارمند اداره تامین اجتماعی ۴ میلیون
یک بانکی ۲ میلیون با۲ میلیون کارانه و کلی مزایا
یک پرستار دو و نیم میلیون با دو میلیون کارانه جدیدا
و...
معلم از وعده و از ملقب بودن به شغ انبیا بودن خسته است