یک مسئول روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در تلگرام نوشت : " از اصحاب رسانه و فرهنگیان در خواست می شود اخبار این وزارتخانه را از پایگاه اطلاع رسانی رسمی این وزارتخانه دنبال کنند ." وی نوشت : "حدس و گمان های مطرح شده در فضای مجازی درباره تغییرات احتمالی در ستاد آموزش وپرورش نادرست است و واقعیت ندارد و در راستای تخریب افراد است." اما توضیحی در مورد عزل و نصب ها نداد. افراد به دلایل مختلف از جمله اطلاع از فیش حقوقی و بخشنامه به پایگاه اطلاع رسانی وزارتخانه مراجعه می کنند اما اینکه افراد برای اطلاع از اخبار به پایگاه اطلاع رسانی مراجعه کنند به شوخی می ماند. اصولا نقش روابط عمومی در وزارت آموزش و پرورش ایجاد مانع در برابر گردش آزاد اطلاعات به سود مقامات و مدیران است.
حدس و گمان در باره عزل و نصب های احتمالی چه ایرادی دارد؟
الان خبر اول توی ستاد وزارتخانه این است که بعد از بطحایی و کفاش نوبت کیست؟
خیلی ها حدس می زنند که نفر بعدی فاضل مدیرکل دفتر وزارتی است. روابط عمومی حدس و گمان درباره انتصابات را "تخریب افراد" می داند . چرا ؟ تا حالا که شایعات درست از آب درآمده است. اما آیا عزل و نصب ها به بطحایی و کفاش و فاضل ختم می شود؟ مسلما خیر! از دید مشاوران دانش آشتیانی هرکدام از اینها سر سلسله یک تیم مدیریتی هستند که به صورت افقی و عمودی گسترده شده است. بعد از این سه تا نوبت به رده های پایین تر می رسد؟
آقای دانش سابقه مدیریت مدرسه مفید و تدریس در آموزش و پرورش را دارد اما در ساختمان بتونی قرنی یک غریبه است و بافت مدیریتی ستاد را نمی شناسد و بدیهی است که از دیدگاه های مختلف و نظرات کارشناسی و مشاوره های مختلف استفاده کند. این حق هر وزیری است که برای تحقق برنامه های اعلام شده خود از تیمی متخصص ، و همراه و معتقد به برنامه های اعلام شده استفاده کند و هیچ کس هم وزارت آموزش و پرورش هم از این قاعده مستثنی ندانسته است. اما بحث بر سر این بدیهیات نیست. روابط عمومی در فضای تلگرام صورت مساله را تغییر می دهد تا به دانش بگوید که منتقدان همگی طرفدار تیم سابق هستند و حق وزیر برای انتخاب همکاران خود را به رسمیت نمی شناسند.
آیا منتقدان می گویند آقای دانش نباید دست به ترکیب مدیران بزند و هیچ کس را عزل نکند ؟ آیا منتقدان می گویند وزیر نباید وزیر باید از دیدگاه های مختلف و نظرات کارشناسی و مشاوره های مختلف استفاده کند؟ آیا منتقدان می گویند وزیر حق ندارد برای تحقق برنامه های اعلام شده خود از تیمی متخصص ، و همراه و معتقد به برنامه های اعلام شده استفاده کند؟
اگر منتقد یا منتقدان چنین حرف های بی ربطی بزنند به حرف آنها نباید اعتنا کرد. مساله اینها نیست. آنچه منتقدان می خواهند شفافیت و علنیت و بازشدن حلقه مشاوران وزیر است. من قبلا نوشتم که دانش آشتیانی نباید در حصار تشکل های سیاسی حامی خود گرفتار شود. ظاهرا به جای اینکه حلقه مشاوران بازتر شود ، دایره تنگ تر و انحصادی تر شده است.
هفت گروه سیاسی حامی دانش آشتیانی یعنی مجمع فرهنگیان ایران اسلامی، انجمن اسلامی معلمان ، کانون مدرسین دانشگاه فرهنگیان، شاخه فرهنگیان حزب ندای ایرانیان ، شاخه فرهنگیان کارگزاران ، شاخه فرهنگیان حزب اعتدال و توسعه ، سازمان معلمان ایران ؛ تحت عنوان شورای هماهنگی تشکل های صنفی و سیاسی فرهنگیان به دانش آشتیانی نامه سرگشاده می نویسند و خواستار "تغییرات به خصوص در سطح مسئولان وزارتخانه (ستاد)" و "به کار گماردن نیروهای متخصص و متعهد" می شوند. آنها "آمادگی برای مساعدت و همکاری" با وزیر در اجرای "طرح های توسعه محور و کارآمد" را به ایشان "ابلاغ" می کنند. در پایان نامه می نویسند : "در صورت تمایل برای این همکاری منتظر پاسخ گویی شما هستیم."
تحلیل این نامه نشان می دهد که گارد اصلی اطراف وزیر به قدری محدود و انحصاری شده که هفت گروه حامی وزیر هیچ کانالی برای ارتباط با وزیر ندارند و مجبورند با نامه سرگشاده ، خدمات خود را یادآوری کنند و به زبان اشاره بگویند : "ما زیاران چشم یاری داشتیم." گروه های سیاسی حامی دانش در ابتدا ، 8 گروه بودند اما در شورای هماهنگی تشکل های سیاسی امضا کننده نامه سرگشاده جای شاخه فرهنگیان یک حزب خالی است. شاید کلید معما در فرمول 8 منهای یک باشد. آیا مساله این است که وابستگان به یک گروه سیاسی دسترسی بقیه گروه های حامی به وزیر را قطع کرده اند؟ آیا افرادی در داخل و بیرون وزارتخانه وزیر را در حصر سیاسی قرار داده اند؟
قبلا در صدای معلم (اینجا ) نوشتم : "فعالیت برخی احزاب و گروه ها و تعدادی از مدیران وزارتخانه در حمایت از وزیر شدن آقای دانش آشتیانی و دادن مشاوره به او تا قبل از رای اعتماد مجلس به دانش آشتیانی ، چندان ایرادی ندارد ، اما اگر وزیر بعد از گرفتن رای اعتماد از مجلس خدای نخواسته خود را وام دار برخی احزاب و گروه های سیاسی بداند....و یا نظرات آنها را در عزل و نصب مدیران دخالت دهد هم خلاف دفاع رییس جمهور عمل کرده است (رییس جمهور گفت که دانش آشتیانی فعالیت سیاسی را مدت ها پیش کنار گذاشته است ) و هم اقتدار مدیریتی و استقلال خود را قرابانی کرده است."
ظاهرا شاخه فرهنگیان یک حزب اصلاح طلب، موفق شده اعتماد دانش را جلب کرده و بقیه گروه ها را از دور خارج کنند. این تیم مشاوره ، توسط یکی از معاونان جواهری پور مدیرکل سابق آموزش و پرورش شهر تهران اداره می شود و در داخل وزارتخانه هم از حمایت مسئول روابط عمومی برخوردار است.
بازی شطرنج آغاز شده و هدف مهره چینی در اطراف وزیر است. شخصی به نام رفیعی که قبلا مسئول دفتر مشارکت های اداره کل شهر تهران بوده را از یک دبیرستان شاهد در جنوب شهر برداشته و به دفتر وزیر آورده و همه امور را دست او داده اند و مدیرکل دفتر وزارتی آقای فاضل را از دور خارج کرده اند تا استعفا بدهد و برود.
البته فاضل بین فرهنگیان محبوبیتی ندارد و هیچ کس برای رفتن فاضل اشکی نمی ریزد اما بازی موش و گربه در دفتر وزیر اقتدار او را کاهش می دهد. عده ای دنبال تسویه حساب های اداری و تقسیم پست ها بین رفقای خود هستند و این کار را تحت عنوان مشاوره دادن به وزیر و ایجاد دوگانه اصلاح طلب و اصولگرا پیش می برند.
در بین مدیران آموزش و پرورش گروه بندی هایی بر اساس منافع شخصی و گروهی وجود دارد اما تعبیر آنها به اصلاح طلبی و اصولگرایی سیاسی گول زننده است. به فرض اینکه اصلاح طلبان دور و بر وزیر ، اصالت داشته باشند ، در این صورت هم وزیر وارد بازی سیاسی خطرناکی می شود. دانش لابد یادش نرفته که در مجلس گفت سیاست در آموزش و پرورش سم مهلک است. رییس جمهور هم اطمینان داد که دانش سیاست را کنار گذاشته است.
وقتی روابط عمومی تکذیب می کند که آقای دانش آشتیانی "یک مشاور کلیدی" دارد. این خودش یک خبر است و ذهن ها را به این سمت می برد که حدس بزنند "این مشاور کلیدی" کیست؟ اولین نکته ای که به ذهن می رسد این است که روابط عمومی خودش یک سمت این بکِش بکِش ها است. خبر را که دنبال کنی به نام شخصی می رسی که در جمعی گفته است لیست عزل و نصب های دانش آشتیانی داخل جیب من است. ممکن است این حرف دروغ باشد اما آقای دانش باید ازفضای اطراف خود مرقبت کند. مساله این است که این گونه شایعات برچه بستری ساخته می شوند؟
این حرف ها ساخته تیم قدیمی یا طرفداران بطحایی و کفاش و فاضل نیست و بیشتر در میان طرفداران دانش شنیده می شود و مورد پذیرش همان هایی است که خود را اصلاح طلب و حامی دانش می دانند.
دانش باید از خودش بپرسد آیا مشکل اصلی معاونت پشتیبانی بطحایی بود؟
در وزارتخانه ای که 99 درصد اعتبارات آن صرف پرداخت حقوق کارکنان می شود، اصلا فرقی نمی کند که معاون پشتیبانی نابغه اقتصاد باشد یا یک حسابدار معمولی ؟ وقتی پول نیست معاون پشتیبانی چه می تواند بکند؟ سیاست های معاونت پرورشی هم در دفتر وزیر تعیین نمی شود و با تغییر یک فرد و آوردن کسی از جهاد دانشگاهی اتفاق خاصی نمی افتد.
معاون پرورشی در چارچوب معینی فعالیت می کند و با رفتن این و آمدن آن چیزی عوض نمی شود.
این بازی که مشاوران درسایه شروع کرده اند به عزل دوسه نفر ختم نمی شود. مخلوطی از انتقام جویی و تسویه حساب های باندی و گروهی مدیران است. برای آقای دانش صورت خوشی ندارد که این تصور شکل بگیرد که افراد یا احزابی وزارتخانه را اداره می کنند و دانش محصور در حصار یک حزب یا دوسه نفر مشاور کلیدی است.
معمولا وزرای آموزش و پرورش بعد از نشستن روی صندلی وزارت وسوسه می شوند که در دو زمینه اقدام کنند یکی عزل و نصب مدیران با معیارهای سیاسی و باندی و جناحی و حتی همشهری گری و هم زبانی و... دوم تغییر ساختارها و حذف و ادغام برخی ادارات و یا ایجاد ادارات جدید. این دو اقدام معمولا هیچ نفعی برای سازمان ندارد. افراد ذینفع با استفاده از نقطه ضعف های وزیر، رگ خواب او را پیدا و او را وارد بازی عزل و نصب ها می کنند. در میان وزرا ، فرشیدی در زمینه عزل و نصب رکورد شکن بوده است. برای بسیاری از مدیران چه آنهایی که سرکارند و چه آنهایی که منتظر پست هستند ، تنها مفهوم انتخابات و تغییر وزیر ، همین عزل و نصب ها است. جالب اینکه به جای برنامه و رویه ها آدم ها عوض می شوند.
با رفتن ایکس و آمدن ایگرگ ، مدیر جانشین در 95 درصد موارد همان راه مدیر قبلی را ادامه می دهد و البته اگر مدیر جدید وابسته به اصلاح طلبان باشد ، گاهی در تظاهر به اصول گرایی ممکن است کاسه داغ تر از آش بشود.
فرض من این است که همه افرادی که مستقیم نام برده ام و نیز افرادی که غیر مستقیم به آنها اشاره کرده ام انسان های شریف ، سالم و دوست داشتنی هستند. بدیهی است که انتقاد صرفا به برخی رفتارهای مدیریتی و اداری این افراد است و نه شخصیت و منش آنها. در واقع وقتی معیارهای اصولی و ضوابط مشخصی برای انتخاب مشاور و مدیر اعمال نمی شود و همه چیز تابع سلیقه و میل بالادستی یا سفارش و پارتی بازی است، افراد سعی می کنند برای گرفتن پست مدیریتی که راه دست یابی به عناصر کمیاب (قدرت ، ثروت و منزلت ) است خود را به آب و آتش بزنند . دنبال راه های میانبر بروند. برای بالاکشیدن خود دیگری را پایین بکشند. همراه خود را زیرپا له کنند وارد باندهای اداری و زد و بند و توطئه بشوند . جایی چاپلوسی کنند و جایی متکبر ظاهر شوند . رفتار مدیر باید پیش بینی پذیر ، شفاف و اصولی باشد تا افراد تکلیف خود را بدانند.
نظرات بینندگان
ضمنا این جمله شما درستش این هست
در وزارتخانه ای که 99 درصد اعتبارات در اثر بودجه ناچیزش صرف پرداخت حقوق کارکنان می شود، نشان از بی لیاقتی وزیر و زیر مجموعه در کسب بودجه دارد
به خدای احد و واحد قسم اگر تمام این کارمندان ستادی هم نباشند هیچ اتفاق بدی در این سیستم نخواهد افتاد.
پس برای کار بهتر و آسودگی خاطر باید تا میتواند از بدنه فعلی دور شود.
كانون صنفي همان تكلي است كه نامه را ماضا نكرده.
؛ خطایی؛ کفایی؛ وفایی و یا فاضل؛ نازل؛ پازل؛ کامل و
غیره و ذلک وجود داره؟ انصافا!
مقوله ای که کاملا واضح است، این است که :
خصلت "گدا صفتی"، "ضد معلم بودن" و "فراری بودن از
کلاس" امراضی مسری است که بین نیروهای ستادی
آشکارا به چشم می خورد؛ خصوصا وزارت نشینان "صندلی
طلب"!
بالنتیجه : تغییر این "بیدق های خنثی" فرقی به حال من
"معلم گچ به دست" نداشته، ندارد و نخواهد داشت!
بنده شخصا به شغل شریف دست فروشی افتخار کرده و حاضرم
آن را برگزینم. ولی حاضر نیستم 8000 میلیارد تومان، حاصل
دسترنج معلمان را چپاول کنم!
در ثانی مطمئن شدم که جنابعالی جز همان نیروهای ستادی
هستید و از طرفی از قدرت نیت خوانی بالایی برخوردارید!
که با چهار خط نظر کوتاه اینجانب را "بی تربیت " خطاب کردید!
پس باید بالنتیجه: عبید زاکانی، میرزاده عشقی، ایرج میرزا و..
. را به جای ادیبان تاریخ ادبیات، بی ادبان تاریخ نامید!
ثالثا اینکه، شما احتمالا روحیه ای لطیف دارید! چون اگر دو خط
نوشته اینجانب مشکلی داشت، وب گاه وزین صدای معلم آن را
منتشر نمی کرد؟!
از ماست که بر ماست!
به دنبال دشمن بیرونی نگردیم:
ما درون را بنگریم و حال را
نه برون را بنگریم و قال را
مسئول بودن فقط نامداری و حقوق و مزایا گرفتن نیست!
پاسخ گو بودن است؟
رئیس جمهور عزیز ما در جلسه رای اعتماد به جناب دکتر آشتیانی
نقل به مضمون فرمودند که : 8000 میلیارد به 30 نفر وام
داده شده است! نمی دانم شاید از نظر برخی این مقوله
طبیعیست!؟
در ضمن رضای عزیز؛
اگر شما مسولین را از نزدیک ملاقات کردید سلام بنده را به
آنها ابلاغ فرمائید!
از این به بعد هم سعی می کنم پیشنهادات خود را در سامانه
پیشنهادات که هنوز درست و حسابی راه نیفتاده، ثبت کنم!
می کوشم که کامنت های خودم را در قالب نامه اداری
گذاشته از صنایع ادبی و بی ادبی استفاده ننمایم.
اصلا کلا برای اینکه کسی ناراحت نشود، اظهار نظر هم نکنم!
تشکرازمطالبخوبتونلطفا پیگیرمطالبات همکاران
بخصوصقشرمظلومبازنشستههمباشید.بهامیدروزیکه
همهفرهنگیانمطالبسایتشمارابخوانندوبهاظهارونظر
بپردازنند. موفقوپیروزباشید