چرا یک استاد دانشگاه که هم مدرک نیروی آموزش و پرورش است باید حقوق چندین میلیونی دریافت نماید؟ چرا یک قاضی باید حقوق چندین میلیونی دریافت نماید ؟ چرا باید یک کارمند و مسئول در بانک ها از مزایا و حقوق چندین میلیونی برخوردار باشد؟ چرا و چرا و چرا ؟
فرهنگیان که همه رنج و بدبختی جامعه بر دوش آنهاست و از هر لحاظ با مشکلات عدیده ای مواجه هستند چرا اصلا باید حقوق دریافت کنند؟ به آنها چه ربطی دارد که بچه های مردم با سواد شوند؟ به آنها چه ربطی دارد که رتبه علمی کشور افزایش پیدا کند؟ و مسئولان ژستش را بدهند؟ به آنها چه ربطی دارد که معضلات فرهنگی و آموزشی کشور هر روز بیشتر می شود؟ به آنها چه ربطی دارد که آسیب های اجتماعی در جامعه هر روز در حال افزایش است؟ و...
بله همه این موارد به ما فرهنگیان ربط دارد از زمانی که مسئولان - علی رغم تاکید رهبر معظم انقلاب مبنی بر توجه به آموزش و پرورش به عنوان مبنای توسعه کشور در همه زمینه ها- فرهنگیان را به حال خود رها کردند و فقط به فکر خود بودند و آنها را از یاد بردند متاسفانه ممکلت به این وضع دچار شد.
فرهنگیان وقتی می ببینند به یک قاضی که تمام تلاشش این است که یک نفر را از گمراهی و جرم و جنایت نجات دهد و به یک استاد دانشگاه، کارمند بانک، کارمند وزارت نفت و... این قدر توجه می شود؛ چه لزومی دارد خود را با این حقوق ناچیز به زحمت و دردسر بیندازند ؟
شما مسئولان عزیز و بزرگوار فقط بر جسم افراد تاثیر می گذارید ولی یک معلم بر جسم و روان دانش آموزان و در نهایت یک جامعه تاثیر می گذارد. جمله معروفی است که اگر خواهان توسعه و پیشرفت کشورتان هستید به فکر آموزش و پرورش باشید ولی اگر به فکر گمراهی و فنا و نابودی آنها هستید؛ آموزش و پرورش را به حال خود رها کنید. نتیجه اش را در آینده نه چندان دور خواهید دید.
متاسفانه الآن این حکایت کشور ماست ؛ به همه چیز توجه دارند به جز آموزش و پرورش و فرهنگیان !
مسئولان عزیز آموزش و پرورش سنگ بنای جامعه است اگر خواهان آسایش، بهداشت فردی و اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، آموزشی و... هستیم و هستید باید به فکر آموزش و پرورش باشید.
در جهان امروز، جنگ بین مغز هایی است که از آموزش و پرورش، تربیت شده و وارد جامعه می شوند و آنها هستند که مسیر توسعه و پیشرفت و یا پسرفت جامعه خود را برای آینده ترسیم می کنند.
آیا به دریافتی فرهنگیان (معلمان عزیز ) توجه کرده اید؟
به گفته یکی از این عزیزان:
وقتی که فیش حقوقم را می بینم ( که هزاران نقشه برای آن کشیده ام ) آه از نهادم در می آید با حسابی که می کنم باید دو برابر آن رویش بگذارم تا قرض هایم را بدهم و بعدش من می مانم و شرمندگی در برابر خانواده ام و شرمندگی در برابر خانواده ام و شرمندگی در برابر خانواده ام و خوشحالم که مسئولان شرمنده نیستند و این مسائل را درک نمی کنند و باز من می مانم و شرمندگی در برابر خانواده ام و ... باید بارها این جمله را نوشت تا آویزه گوشمان شود .
شرمندگی در برابر خانواده ام و شرمندگی در برابر خانواده ام و...
يكي از نهادهاي تاثیر گذار و تعيين كننده در جامعه، آموزش و پرورش است که اگر بخواهد خود را با تحولات جدید جهان امروز هماهنگ سازد و از قافله پر شتاب کنونی در عرصه تحولات و دگرگونی های علمی و آموزشی دور نماند؛ می بایست خود را با این تغییرات همراه و همگام نماید که در این بین چاره ای جز توجه به معیشت و رفاه معلمان و دست اندرکاران نظام آموزش و پرورش ندارد، چون توجه به این قشر تلاشگر و زحمتکش است که باعث ایجاد ثبات اجتماعی در همه زمینه ها می شود و انسان های مسئولیت پذیر، خدا باور، قدردان، تلاشگر و علاقه مند به هویت ملی، فرهنگی، مستقل و... تربیت خواهند شد.
نمی توان از معلمی که در تامین دخل و خرج خود مانده است انتظار تربیت انسان هایی را داشت که معتقد و متعهد به نظام و در طراز جمهوری اسلامی ایران باشند.
تحول در آموزش و پرورش اول باید از معلمان و فرهنگیان شروع شود و بعد به سایر بخش های آموزش و پرورش منتقل شود تا معلم، فکر و ذهنش درگیر معیشت و رفاه خود است نمی توان انتظار تحول در آموزش و پرورش را داشت چون محور و سنگر اصلی تحول در آموزش و پرورش، مدارس هستند که سکان آنها در دستان معلمان قرار دارد و تا این افراد از لحاظ میعشتی تامین نشوند نمی توان انتظار دگرگونی و تحول را از آموزش و پرورش داشت.
پس اگر به دنبال رفاه ، آرامش و آسایش جامعه هستیم و اگر می خواهیم ریشه ناهنجاری های اجتماعی خشکیده شود و اگر خواهان نسلی کمال جو و مسئولیت پذیر هستیم باید به آموزش و پرورش و به ویژه معلمان و دست اندرکاران آن توجه جدی و بنیادی کنیم که در آن صورت است باید توقع هر گونه توسعه و پیشرفت را در کشور داشت.
اعضای محترم مجلس دهم که به تازگی سکان قانون گذاری در کشور را بر عهده گرفته اند( البته نیمی از آنها از فرهنگیان عزیز و آگاه به این مسائل هستند) می توانند برای رفع محرومیت های حوزه آموزش و پرورش و بویژه فرهنگیان، با وضع قوانین و مقررات شایسته در حمایت از آنها از جمله رفع تبعض در دریافت ها و پرداخت ها، توجه به رفاه و آرامش فکری و روحی فرهنگیان و... کمک شایانی به این قشر عزیز، تلاشگر و خدمتگزار جامعه نماید و الگویی باشند برای مجلس های بعدی برای قانون گذاری در این حوزه وسیع و پر مخاطب.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
یکی از یکی از کارمندان بانک صادرات ادعا میکنه نزدیک دو میلیون حقوق میگیره و یک بازنشسته بانک 1 میلیون و دویست هزار تومن حقوقشه. ضمن این که هیچ امکانات رفاهی و مزایای ویژه ای ندارن. نه از هتل و در شمال و شهرهای دیگه خبریه. نه از پاداش و عیدی مناسبتهای مختلف.
واقعا کارمندان بانک وبازنشسته های بانک اینقدر حقوق میگیرن!
چرا فقط پول برا ما معلمها نیست؟
«در حقيقت خدا حال قومى را تغيير نمى دهد تا آنان حال خود را تغيير دهند».(سوره مباركه الرعد-آيه11)
- قرآن كريم يك قانون كلى و عمومى را بيان مى كند، قانونى سرنوشت ساز و حركت آفرين و هشدار دهنده :
اين اصل قرآنى كه يكى از مهمترين برنامه هاى اجتماعى اسلام را بيان مى كند به ما مى گويد هر گونه تغييرات برونى متكى به تغييرات درونى ملتها و اقوام است ، و هر گونه پيروزى و شكستى كه به قومى رسيد از همينجا سرچشمه مى گيرد، بنابراين آنها كه هميشه براى تبرئه خويش به دنبال عوامل برونى مى گردند، و قدرتهاى سلطه گر و استعمار كننده را همواره عامل بدبختى خود مى شمارند، سخت در اشتباهند، چرا كه اگر اين قدرتهاى جهنمى پايگاهى در درون يك جامعه نداشته باشند، كارى از آنان ساخته نيست!
اولا رساندن صدایمان به گوش مسئولان تنها جکی است که چند دهه از مد نیفتاده و هنوز تکرار میشود. به نظر شما مسئولان محترم از وضع معیشت اقشار مختلف جامعه و مشکلات هر قشر اطلاع ندارند؟ مگر در مریخ یا کره دیگری زندگی می کنند؟ وقتی خط فقر حتی به طور تقریبی تعریف شده و فیشهای حقوقی و وضعیت دریافتی معلمان هم در دسترس است به نظر شما این همه استدلال و چند دهه صحبتهای تکراری نیاز بوده است؟ وانگهی چرا ما معلمان برای استیفای حقوق خود راه زیرآب زنی صنف های دیگر را پیش میگیریم؟ هر عقل سلیم یا نیمه سلیمی این را واجب میداند که کارمندی که به استخدام در آمده و وظایف شغلی اش را طبق آنچه قانون وزارت متبوع برایش معین کرده انجام می دهد حق دارد حقوقی دریافت نماید که نیازهای زندگی اش برآورده شود. که البته این وایین ترین سطح توقع است که متاسفانه در همین حد نیز براورده نشده است.