مورخان و کاشفان آثار تاریخی ، آورده اند که در سرزمینی به نام ایران باستان از لابه لای تاریخ و متون کهن و کتیبه های مکشوفه در بیستون و باستون و زیر خاکی های این بلاد اسنادی به دست آورده اند که دریچه تازه ای از تعلیم وتربیت و آموزش و پرورش از دوران وزیرالوزرایی مظفرخان تا حاجی بابایی و اعظم وزراء جناب وزیر فانی روی چشم متخصصان گشوده است .
آنچه از این کتیبه ها و آثار کهن مانده در سرزمین قدیم پارس به دست آمده باعث گردیده دانشمندان جهان انگشت تعجب بردهان گزیده و از این همه رونق و شکوفایی علمی در آن زمان متعجب و حیران باشند ؛ حتی سنگ نبشته هایی یافته اند که نشان می دهد الگوی آموزشی بیشتر کشورهای جهان از ایران برگرفته شده و چه وزرایی بوده اند این اعظم الوزراء؟!
با تلاش فراوان توانستیم گوشه ایی از یافته های پژوهشگران را پیدا نموده و جهت اطلاع معلمان امروزی و سکانداران علم، آنها را در زیر بیاوریم :
1- آورده اند که حاجی بابایی و فانی هم و غمی نداشته اند جز برگزاری آزمون های استخدامی و جذب نیرو (فرقی نمی کند که نیاز باشد یا نه ، جذب شده ها فنون معلمی بدانند یا ندانند، کلاس داری بلد باشند یا نباشند و ملاک گزینش چه باشد و...) تا بعد از مدتی برخی از مازاد و برخی از کمبود نیرو سخن برانند و معلوم نشده که فارغ التحصیلان دانشگاه فرهنگیان دراین میان چه کاره اند.
2- از عجایب آن روزگاران اینکه دستور داده شد تمامی خدمتگزاران و سرایداران و آبدارچی ها و.... در آموزگاری جذب و آنان روانه ی حساس ترین مقطع آموزش یعنی ابتدایی شوند که نتایج آن چندین سال بعد حادث گردید که اخبار آن منتشر نگردیده است .
3- آموزش و پرورش آن زمان نقش مهمی در کاهش تورم درجامعه داشته که مدیران مدارس با عناوینی چون ظرفیت ثبت نام تمام شده، ملاک معدل ندارید، محدوده جغرافیایی شما به این مدرسه نمی خورد و قس علیهذا ؛ پول هایی از اولیاء جهت ثبت نام اخذ نموده و با کاهش نقدینگی در دست مردم به کاهش تورم کمک نموده اند. (در قانون اساسی آن زمان آموزش وپرورش رایگان بوده است !) تا جایی که این اخذ اجباری پول جزئی از سنت ثبت نام شد و بازرسی و شکایت و... نمایشی بیش نبود.
4- هدایت دانش آموزان به رشته های تحصیلی در آن زمان توسط فرم هایی صورت می گرفته که هدایت تحصیلی نامیده می شده و بدین طریق فرزندان مردم را هدایت می کرده اند که چه بکنند و چه بخوانند که مکشوفات نشان می دهد ؛ هم وزیر در این فرم ها درماند و هم اولیاء و هم شاگردان ، گاهی ملاک معدل بود و گاه ملاک فرم هدایت تحصیلی و گاهی هم علائق دانش آموزان و تاکنون نیز مکشوف نگردیده که این غائله چگونه خاتمه یافته است.
5- از زمان وزیر مظفرخان درصد قبولی رواج پیدا کرده و به هرطریق ممکن کمیت را فدای کیفیت نموده اند و با تقدیر ازمعلمان و حذف امتحانات نهایی پایه پنجم و سوم راهنمایی آن زمان ،درصد قبولی را افزایش داده اند تا دنیا بداند که در کلاس های درسی ایران نه دانش آموز کم توان ذهنی وجود دارد و نه کسی بهره هوشی پایینی دارد و هیچ کودنی هم در بین آنها نیست و در الواح به دست آمده در دانشگاه های آن زمان نیز ثابت گردیده که آنانی که باید تا پنجم ادامه تحصیل می دادند و بهره هوشی پایینی داشته اند به مدد پول تا دکتری ادامه داده اند والقصه ....
6- گویا در تاریخ آن زمان نظام آموزشی چندین بار تغییر یافته ،نظام قدیم رفته و جدید آمده ، ترمی رفته و سالی آمده و سپس همگی به یک شب رفته و فردا 6-3-3 آمده که دراین همه آمد و رفت ها معلمان کشک آش خاله بوده اند ، نه نظری از آنها خواسته شده و نه قدرت اظهار نظر داشته اند بلکه این وزراء و معاونانشان بوده اند که احسن تصمیم گیرندگان بوده اند و شعار تغییرات : معلم کیلویی چند؟!
7- از مدارک به دست آمده از عمارت مرکزی تعلیم و تربیت معلوم شد که معلمان آن دوران صندوقی داشته اند به نام ذخیره که معلوم نیست این صندوق چوبی بوده یا فلزی و یا همانند گاوصندوق های امروزی و چرا نامش ذخیره بوده معلوم نیست. شاید هم تکه آب و نانی برای روز مبادا ذخیره می کردند.
ولی هرچه بوده جمع دوستان در آن فعالیت داشته و برای اقوام اشتغال ایجاد نموده بودند و اوراقی هم از بورس بازار درآن پیدا شده که تماما" ورشکسته بوده اند و هیچ نقشی هم در تولید و کارآفرینی و صنعت آن زمان نداشته که اکثر علما معتقدند یک صندوق دار اعظم هم از این صندق نگهداری می کرده و چندین برابر معلم حقوق می گرفته و مورخان در به در دنبال فیش های پاداش هیات اعظم صندوق « به اصطلاح امروزی هیات مدیره می باشند که فعلا" مکشوف نشده است.
8- باتوجه به رونق بیمه ها در آن روزگاران، مسئولان وقت بیمه معلم تاسیس نموده سپس به دلایلی نامعلوم با شرکت های دیگر بیمه ای قرادداد امضاء نموده اند که از عجایب تاریخی است و نیز چنین است حکایت بانک سرمایه که نامش مال معلم بود و سهام دارانش کارمندان دیگر بانک ها و خدماتش به معلم چه بوده معلوم نیست و جالب تر اینکه حقوق معلم از بانکی دیگر پرداخت می گردیده و چه خوش می زیسته است معلم آن دوران.
و نیز بیمه داشته اند طلائی که از معادن طلا به معلمان سهمی داده بودند و به مدد این بیمه حتی اگر مریض می شدند ریالی هزینه نمی کردند و سر در داروخانه ها و مطب پزشکان باعث آبرو ریزی معلمان شده بود و اسناد نشان می دهد که این نوشته بر هر مرکز درمانی نقش بسته بود: بیمه طلائی فرهنگیان پذیرفته می شود (چون آنها هم می دانستند این بیمه یک صدم درصد تاثیر دارد ومابقی را از حلقوم معلم در می آوردند )
9- یافته ها نشان می دهد در آن بلاد هر کس نماینده مجلس می شده زورش به تغییر روسای آموزش و پرورش و مسئولین آن می رسیده و سیاست بازی بیداد می کرده و ملاک گزینش روسا ء، حزب ها و حمایت نماینده ها بوده و شایسته سالاری و.... در صندوق های دیگری گذاشته می شده است !
10- مدارک نشان می دهد بازنشستگان متنعم ترین افراد جامعه بوده اند و بالذت و سرخوشی بیش از حدی روزگار می گذراندند و چندان حقوق می گرفتند که حتی به اقوام و همسایگان وام می دانند و دغدغه بیماری و کمبود نداشتند و وزراء چنان به آنها می رسیدند که آرزوی هر تازه استخدامی بازنشستگی بود ، حتی بلیط سفر و گشت و گذارشان رایگان بود و پادش بازنشستگی آنها در همان ماه اول تمام و کامل پرداخت می شد و تنها قشری بود که نظام هماهنگ در مورد آنها اجرا می شد .
11- کتیبه های میخی نشان می دهد معلمان آن زمان تعطیلات 3 ماهه تابستان داشته اند ( اصطلاحا" 3 ماهه بوده چون برگزاری کلاس جبرانی و امتحانات شهریور و...هم وقت آنها را گرفته بود ) که این باعث گردیده از همه امکاناتی که کارمندان دیگر ادارات از جمله بانک ها ( وام مسکن هر چند سال یکبار، وام خودرو، هزینه ایاب و ذهاب ، حق مسکن ، مسافرت و اسکان در هتل های رایگان ، خدمات پزشکی تمام رایگان و...) داشتند محروم باشند و حتی در دوره ای هم شبهه افتاده که آیا حقوق معلمان در تابستان حلال است یا حرام و در به در دنبال مراجع تقلید بوده اند که سندی دال برحرام بودن بیابند و حقوق معلم را قطع نمایند درصورتی که خودشان چند تا چند تا غیرانتفاعی تاسیس کردند و به ریش معلم خندیدند.
البته این یافته ها گوشه ای از آموزش و پرورش دوران کهن است که امید است کاوشگران آثار باستانی یافته های ارزشمند دیگری نیز بیابند .
خدا رحمت کند همه رفتگان مان را و آنانی را که از جان و دل در راه تعلیم و تربیت تلاش نمودند و بهترین ها را برای فرزندان مان خواستند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
...
اقای وزیر بیش ازین از صبوری و نجابت معلمان سواستفاده نکن.
ولی یک سوال.؟!
مگر این بودجه ها و هزینه ها را چه کسی به مجلس پیشنهاد میکند؟
ایا اگر دولت مثلا افزایش 30 درصدی حقوق را به مجلس می برد نمایندگان مخالفت می کردند؟! من که میگم خیر.
پس حرفهای اقای روحانی در مورد معلمان و در این مصاحبه بیشتر جنبه تبلیغاتی داشت.
و بقول معروف ریش و قیچی دست خودشان است و نمیخواهند عمدا از بودجه نهادهای موازی و ریز و درشت برای اموزش و پرورش ببرند.چون براشون هزینه داره.!!
فیش های نزولی ما را منطقی و قانونی کن.
ممنون همکار محترم جناب شاملی یام.
هدف ما رفع تبعیض و ظلم و بی عدالتی ست ولی تبعیض ها مرتب بیشتر می شود./وظیفه شرعی و عقلی حکم می کند که به تبعیض و بی عدالتی اعتراض کنیم./این اقدامات نسنجیده نابسامانی در پرداخت حقوق ها را بیشتر می کند اگر مهر 94 که رتبه بندی و افزایش حقوق شاغلین اعمال شد شامل همه شاغلین و بازنشسته ها می شد این مشکلات و نابسامانی ها بوجود نمی آمد خواهشمند است این بی نظمی و آشفتگی که نارضایتی ها و بی عدالتی ها را بیشتر می کند به اطلاع مسئولین مخصوصا مقام معظم رهبری و رئیس جدید سازمان امور اداری و استخدامی(اقای جمشید انصاری)برسانید.یکی از مواردی که در حکم رئیس جمهور که به آقای انصاری ابلاغ شد نیز آمده بود ساماندهی نظام حقوق و دستمزد بود به ایشان بفرمایید در ابتدای مسئولیت شان از نابسامانی بیشتر جلوگیری کنند.
بسیار ممنون از متن زیبا و طنز حضرتعالی
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست
آنکه البته به جایی نرسد، فریاد است
زنده باشید
شعله تا سرگرم کار خویش شد هر نیای شمع مزار خویش شد
نی به آتش گفت: کاین آشوب چیست؟ مر تو را زین سوختن مطلوب چیست؟
گفت آتش بیسبب نفروختم دعوی بیمعنیات را سوختم
زانکه میگفتی نی ام با صد نمود همچنان در بند خود بودی که بود
با چنین دعوی چرا ای کم عیار برگ خود می ساختی هر نوبهار
مرد را دردی اگر باشد خوش است درد بیدردی علاجش آتش است
مجذوب تبریزی