به واقع رسالت ؛ ماموریت واولویت درآموزش وپرورش یک منطقه ی آموزشی چیست؟
تعریف و بازتعریف آن دارای چه جایگاهی می باشد؟
شناخت راهبردی نافذ و اثربخش و خردمندانه ی فرصت ها و تهدیدات و آگاهی به مقتضیات و مناسبات زمان و درک صحیح آن از ویژگی ها و توانمندی های استراتژیک و راهبردی و تعیین کننده ی تصمیم سازان و گردانندگان یک سیستم و نظام آموزشی به خصوص محور و گرانیگاه آن یعنی مدیر آن مجموعه ی آموزشی و پرورشی می باشد.
به تحقیق برنامه ها ؛ طرح ها ؛ اهداف ؛ نقشه ی راه و تصمیمات زیرساخت و فوندانسیون تحول و تغییرات و شدن های بدیعی است که می تواند در تمامی ابعاد و شئونات به خصوص در حوزه ی آموزش و حیطه ی پرورش رویدادها و اتفاقات چشم گیر و مبارکی را رقم زده و بیافریند و سرنوشت جامعه و گروهی را تغییر داده و آنان را سرآمد و الگوی شایسته ی سایرین قرار دهد .
چنانچه در هر جامعه و کشوری اهداف و برنامه ها بر اساس منطق و عقلانیت و نیز اولویت و برمبنای اصول کارشناسی و منافع ملی طراحی و اجرایی گردد به تحقیق بستر و ریل گذاری مطلوب و یایسته ای شکل و نضج می گیرد که ماحصل آن هر آینه شکوفایی و پیشرفت و تمدن سازنده ای است که غایت و چشم انداز آن سعادتمندی و بهروزی آن جامعه خواهد بود.
ماموریت ؛ رسالت واولویت در آموزش وپرورش یک منطقه آیا غیر از هدایت منابع انسانی و مالی به سوی ایجاد شرایط و ظرفیت هایی است که امر آموزش وپرورش را برای دانش آموزان آن منطقه ی آموزشی ایجاد ؛ تسهیل و بالنده نماید ؟
آیا منطقی و شایسته است که منابع مالی و اعتبارات محدود منطقه ی متبوع و مدارس تابع آن صرف امور آموزشی و پرورشی دانش آموزان واحدهای آموزشی آن منطقه قرار گرفته و اختصاص داده شود یا در استانی دیگر صرف ساخت و ساز گردیده و به متل و تفرجگاه تبدیل گردد؟
سخن اینجاست که کدام مطابق رسالت و وظیفه ی آموزشی وپرورشی است و اولویت کدام است؟
طی ساز و کار و تمهیداتی اداره و مدارس - که در اینجا و در این مقال به واکاوی و تحلیل چگونگی آن نیستم – مبالغ هنگفتی را صرف پروژه ی انزلی نموده اند که با تمرکز و دقت و شناخت درست ماموریت ها و اولویت ها توجیه منطقی و عالمانه و عاقلانه ای در این خصوص نمی یابیم ؛ آیا باید منابع و اعتبارات محدود مدارس و اداره صرف برپایی کلاس های آموزشی و پرورشی و هزینه کرد آن دراموری چون بازدیدها ی علمی وصنعتی ؛ آشنایی با مهارت های زندگی ؛ تفکر وسواد رسانه ای ؛ افزایش درک و بینش دانش آموزان نسبت به مخاطرات اجتماعی و اخلاقی ؛ گسترش بصیرت و آگاهی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و مواردی از این دست گردیده یا به برپایی و ساخت اردوگاهی مبادرت ورزیده شود که دلایل متقن و عدیده ای در رد و مردود بودن ساخت آن وجود دارد که می توان از حیث اقتصادی –مالی ؛ جغرافیایی – مکانی ؛ پوششی – استقراری؛ زمانی – بهره مندی ؛ انگیزشی – مطلوبی و..... مورد تحلیل و واکاوی قرار داد که در این مجمل به آن که زمان و حوصله ی مضاعفی را می طلبد ورود ننموده و به آن نمی پردازم که اگر به این بحث ورود نماییم ازحیث منطق بهره مندی و فایده دلایل متعددی را می توان علیه آن به رشته ی تحریر در آورد.
با توجه به محدویت های فراوان مالی و اعتباری ؛موضوع اقتصاد مقاومتی ؛ محدویت زمانی و مکانی در خدمت رسانی ؛ اولویت و مراتب نیازمندی های فوری و مبرم دانش آموزان عزیز و همکاران محترم فرهنگی ، روح حاکم بر رسالت و کنش آموزشی و پرورشی ، مطالبات عهدنامه ها و قوانین بالا دستی به خصوص سند تحول آموزش وپرورش و موارد و گزاره هایی از این قبیل ؛ نگارنده ی حقیر بارها بنا به وظیفه ی ملی ؛ شرعی وحرفه ای خود به نادرستی و غیر عقلانی بودن اجرای پروژه ی اردوگاه انزلی اشاره و تاکید نموده و اظهار نموده ام که امیدوارم با اجرای آن در مرداب انزلی غرق نشوید .
از منظر دیگر چنانچه بخواهیم به واکاوی موضوع مورد بحث بپردازیم که به عنوان وظیفه ناگزیربه طرح آن هستم بحث شرعی و جایگاه فقهی موضوع می باشد . براساس منطق عرفی و الزامات شرعی فردی اجازه ی هزینه و خرج کرد اعتبارات و منابع مالی مدارس را که با زحمت فراوان و تلاش بسیار مسوولان از اولیاء دانش آموزان اخذ و دریافت شده است و منحصرا باید صرف امور آموزشی وپرورشی آنان قرار گرفته و هزینه گردد را در سایر امور و کارها ندارد از آنجایی که مبالغ اخذ شده با نیت و توجیه اولیاء صرفا باید و تاکید می نمایم باید صرف امور و کارهای منوط به دانش آموزان در واحد آموزشی در همان سال تحصیلی گردد ؛ بنابراین هیچ توجیه و استدلالی نمی تواند محل و مقصد هزینه و خرج کرد منابع مالی مدرسه را دچار تغییر و تحول نماید – در این باب هم مطالب متعدد و غامضی وجود دارد که در این مجمل نمی گنجد – بررسی وضعیت مدارس منطقه از منتهی الیه غربی و شرقی جفرافیایی آن ما را با وجود مخاطرات و آسیب های نگران کننده ای مواجه می نماید که شایسته و در مقام اولویت وفوری است که افکار ؛ کنش ها ؛اقدامات و عملکرد و تلاش ها باید برای برون رفت و تمرکز بر آن صورت گیرد نه صرف پرداختن به اموری گردد که اولویت نداشته و مطابق رسالت و ماموریت های آموزشی و پرورشی و حرفه ای ما نیست .
ای کاش در عصر خرد گرایی و عقلانیت ؛ اغتنام زمان ها و منابع و تهدیدات به فرصت ها با روحیه ی انقلابی تلاش وافر صورت می گرفت تا ریال ریال منابع مالی واعتباری را برای توجیه و شناخت دانش آموزان برای هویت شناسی و هویت یابی و درک درست جایگاه و شناخت رسالت دانش آموزی در وضعیت نامطلوب کنونی و ایجاد آنچه که دانش آموزان را به سعادتمندی وخوشبختی نائل می نمود و.... مصروف می گردید ؛ انصاف بدهید آیا رسالت و اولویت و ماموریت حرفه ای ما از جهت اهمیت حرکت و جهد وجد در این راستا است یا تکرار تجارب شکست خورده ی گذشتگان در حوزه ی ساخت و ساز و ساخت اردوگاه ؟
آیا متل واردوگاه اولویت اول و نخست در برون رفت از آسیب های ملون اجتماعی است با محدودیت های فراوان پوششی و استقراری در این زمینه - یکی از دبیران ریاضی می گفت چنانچه در طرح مشارکت در ساخت اردوگاه انزلی شرکت نمایم ، با توجه به محدودیت سرویس دهی پانزده سال طول می کشد تا نوبت به بنده برسد و..... – یا برپایی اردوهای تفریحی و آموزشی در اردوگاه های آماده در سراسر کشور با هزینه ی بسیار اندک ؛ بازدیدهای علمی و صنعتی و تنظیم و طراحی عالمانه و محققانه و اجرای دقیق و چابک آنچه مورد نیاز دانش آموزان در مقاطع دوره های تحصیلی است با عنایت به مقتضیات و ضروریات زمان و مکان به منظور تربیت دانش آموزانی درحد و طراز مدل اسلامی – ایرانی .
درپایان یاد آور می شوم در نوشته ی پیش رو قصد تذکر و نهیبی موجز و مختصر به منظور بیداری عزیزان ذی ربط بوده است و نه استدلال متقن و مفصل در رد و مردود بودن و اولویت نداشتن اقدام مذکور .
وجدان بدهید چنانچه میلیاردها تومان از منابع مالی و اعتباری که صرف پروژه ی انزلی گردیده و می گردد در منطقه ی آموزشی عالمانه ؛ دلسوزانه و با برنامه و کیاست لازم هزینه گردد چه اتفاقات مبارک و اثربخشی رقم خورده و چه تحولات شگرف و چشم گیری به وقوع خواهد پیوست ؛ آیا این گونه نیست ؟
رجاء واثق دارم خداوند سبحان به همه ی تصمیم سازان و مدیران جامعه ی ما به منظور عدم فرصت سوزی ها بصیرت و توفیق و شایستگی تشخیص سره از نا سره را مرحمت و عنایت فرماید.
آمین
نظرات بینندگان
معلومه فازتون چیه!!!!!!!!
همچنین از دبیران درخواست هزینه می شود اما بدون هیچ گونه سهام یا شراکتی!
هیچ برای فرهنگیان این منطقه ندارد.
یا وقتی که شرط کفایت یا بقای یک مدیر ارتباط مستقیمی با خروجی مالیش به سمت اداره دارد دیگر انتظار اخلاق و... در این اداره ودستگاه بیشتر شبیه فکاهی ولطیفه است !!!!
انگار در اداره منطقه 9 رسم است که هر مدیر به صورت فدرالی زیر علم وبیرق یک گروه یا جناح عمل کند!!
برای مثال :یک دبیرستان دخترانه زیر گوش ریاست منطقه ودر همان نقطه جغرافیایی به یک منبع مالی غنی وفربه برای بسیج اداره تبدیل شده .
وهزینه صبحانه ها ونهار های کاری بسیج تا حدودی از آن تامین میشود.وجالب اینکه مدیر این مدرسه هم شدیدا تحط حمایت فرمانده محترم بسیج است .تا جایی که این خانم کاندیدای معرفی شده بسیج برای نشیتن بر کرسی معاونت متوسطه منطقه است!!
یا فلان مدیر دبیرستان نمونه دولتی پسرانه بعد از آن همه بد اخلاقی و....انگار درب رستگاری ونجات رایافت وبا نزدیکی به بسیچ اداره توانست کمی در سایه قدرت ان ها آرام بگبرد.
یا فلان مدیر دبستان دخترانه منبع مالی معاونت مالی منطقه است و.....
جناب اقای مرادی گرامی: لطفا به این سوال من پاسخ بدهید:
لازم نیست راه دوری برویم در همان اداره وزیر گوش خودتان آیا .... را نمیشناسید که...
چند سال است که ما واویلا میکشیم واین همکار قوی ترمتنفذ تر میشود؟!
شما چند آدم پاک دست در آن اداره مبشناسید؟!
حرمت امام زاده به متولی آن است ،ورییس منطقه ای که به صراحت دستور دریافت وجه توسط مدیران برای سفرهای سیاحتی فاخر را صادر میکند !یا فتوا میدهد اختیار دار شرعی وجوه دریافتی از مشتی اولیای کم درامد،کارگر ومحتاج به نان شب مدیر مدرسه است ومیتواند آن اموال را به مدرسه حبه کند!!!!؟؟
شما در آنجا دنبال رستگاری وشرع ......میگردید؟!
نخیر برادر من !!پروسه ریاست در آموزش وپرورش منطقه 9 سالهاست که معیوب است ونیازمند توجه اساسی وبنیادی!!
اما چه کنیم که این منظور ،دغدغه واولویت مسوولان بالا دستی نیست ؟؟!
وانگار این سرنوشت محتوم ومختوم این منطقه است که هر دو سه سال یک بار کسی بیاید وجولان بدهد ،خرابکاری کند و ویران نماید و بعد برود
نگران نباشید از قرار شنیده:جناب ربوشه هم رفتنی است !!!
ایشان برای دستابی ونیل به آرمانه مهم تر ریاست منطقه را قبول نموده بودند که از قرار مقصود هم حاصل شده وبزودی باید ترک صندلی نمایند!!
اما آیا امیدی هست کمی به جایگزین او امیدوار باشیم!!؟؟؟
موافقان مقاله ارائه شده، آيا صحبت هاي مدير منطقه را شنيده اند كه قاطعانه نظر مي دهند؟
رییس شما بارها فرمودند به صورت رندانه انجمن را وادار کنید از اولیا پول بگیرند وهمکارانتان راسفر فاخر کیش ببرید
ویک بارهم فتوای شرعی دادند که اختیار دار اموال مدرسه شخص مدیر است واگر ایشان تشخیص بدهند که پول کمکی اولیا باید صرف انزلی شود مجازند!
انگار کسی که از حرف حق ترسیده تهدید میکند شمایید !!
کاری ندارد موضوع را قضایی کنید ما هم به اندازه موهای سرتان شاهد برای اعمال واقوال ضد اخلاق وشرع شما داریم وهمگی شاهدان واسناد زنده سخنان آقای مرادی هستیم
یانکند چون یک با با پول از انفصال خدمت آقای ربوشه جستید شیر شده اید !؟؟
انرژیتان را ذخیره کنید آقای ربوشه چند پرونده دیگر تخلف در دست اقدام دارند
نکند کم بیاورید؟؟
مدیر شجاع؟
همکار گرامی نحوه نوشتن شما واینگونه بی الم سینه زدنتان این امر را در ذهن تداعی میکند که شما از رییستان یک رابین هود ساخته اید؟؟؟!
شجاعت یعنی دست کردن تو جیب فقرا وخرج کردن برای ما ؟؟
رییس اگر مایل به ولخرجی هستند دنبال
اعتباراتی ارزشمند وحلال تر از کاسه گدایی باشند..
این کار رییس من را یاد داروغه شریف ناتینگهام می اندازد ؟!!!!
وانگار شما هم بدتان نمی آید در شهر امانی که رییس برایتان ساخته آسوده بخوابید!!
وهمچنان چاپلوسی وبله قربان گویی کنید؟!
همکار محترم نگارنده معاونت محترم......... :
من وشما خوب میدانیم گه حرف وادعایتان کذب و نادرست است !
نکند از مابهتران بودند که بعد از ارسال بخشنامه دقیقه به دقیقه به مدیران ونماینده معلمان زنگ میزدند وپس از گرفتن آمار داوطلبان ، بر ترغیب وتشویق همکاران به شرکت در پروژه توسط مدیر نماینده معلمان اصرار داشتند؟؟؟
محص رضای خدا اگر قرار است دروغ تحویلمان بدهید مانعی نیست ولی به شعورمان توهین نکنید!!!
و مطمئن باشید سر سفره دیگران نشستن هیچ خیر و برکتی برای خانواده های محترم معلمین ندارد .
جای قلب مطلب در روز روشن واتهام زنی ونیت خوانی آقای مرادی
مطالب ایشان را نقد زنید وازروش های منسوخ شده بپرهیزید آنچه ایشان نوشته اند حقیقت محض است ودرست ایشان چنانچه براساس نوشته شما به دنبال اهداف وموقعیت بود مانند شما وامثال شما خودسا نسوری وتملق وچشم بستن بر روی
حقایق را پیشه ی خود میکردوبا شما همراهی می نمود که در این صورت مورد تحسین شما واقع شده وراحت تر وسریع تر به اهداف می رسید عموم صاحبان قدرت ومسئولان نقد را تحمل نمی کنند وآقای مرادی به جای آنکه از نقد فرصت وموقعیتی
برایش حاصل گردد موقعیت ها وفرصت ها را با نقادی هایش سوزانده است .
مهر ابله مهر خرس آمد یقین ...... کین اومهر است ومهر اوست کین
بله ،گیریم که حرف شما درست وآقای مرادی برای تن پروری و بیکاری به اداره آمده اند!!
اما سوال اینجاست که هدف آقای ربوشه از آوردن ابشان به اداره ونشاندنشان در پست مشاور رییس آن هم صوری وظاهری وتبعیدشان به آن اتاق محقر چه بوده است؟؟!
آن هم در حالی که بقیه معاونین در اتاق های گرم ونرم خود لم داده اند؟
آقای رییس از چه میترسیدند که مجبور شدند چنین باجی بدهند؟؟!
خطر ایشان برای رییس مغرور شما که جز بله قربان گویی عادت به شنیدن چیز دیگری ندارد چقدد جدی بود که ابشان به شورای معاونین اداره دعوت نمیشدند؟!
میخواهید معنی تن پروری را برایتان باز گو کنم؟ان هم بامصداق وسند ؟
من معنی تن پروری رازمانی فهمیدم که چند ولی مستاصل 4روز تمام در اوایل مهر پارسال از این شخص به آن شخص واز این اتاق به این اتاق عارض میشدند که چرا مدیر دبیرستان غیر دولتی منطقه آنقدر پشتش به شوق خدمت رسانی شما کارشناس پاک دست غیر دولتی منطقه گرم بوده که به خود اجازه داده بود هم زمان چهار یا پنج دانش آموز را به بهانه معدل پایین اخراج کند واولیارا سرگردان!!!!!
وشما هم درنهایت صدق واخلاص تنها را حل جلوی پای خانواده ها را ثبت نام فرزندشان در مدارس بزرگسال می فرمودید !!!!!؟
و تنها کسی که سه روز این در وآن در زد ورفت وآمد تا موفق شد آن بندگان خدا را در یکی از دبیرستان ها ثبت نام کرد همین آقای تن پرور بود.
یا هنر آموز آقایی از تهران سر که ثبت نام نمیشد .یا دختر دیگری از هنرستان فاطمه الزهرا را ،،،
یا بایدولی نیازمند دبستان پسرانه را مثال بزنم ؟
یا صدها مورد دیگر را؟!
نمیدانم این همکار ارجمند یا بهتر بگویم این عزیز قلم به دست مزد بگیر !!!
یه نگاهی به خودشان انداخته اند تا ببینند تن پروی واقعی تعریف کور کورانه وتصدیق خدا وارانه رییس است نه خدمات آقای مرادی؟؟!
تن پروری ودور شدن از محور اخلاق از آن همکاری است که در یکی از پستهای حساس که به نام ارجمند شهدا وجانبازان مزین است با لباس وآرایه ضد فرهنگی رسما به این قش توهین میکند وتنها کسی که این قضیه را رصد میکند ومیبند آقای مرادی است ؟!یانکند شما تقیه پیشه کرده اید؟!!!
تن پروری واقعی زمانی است که ریاست یک منطقه ومعاونانش به خودشان اجازه وزحمت نمیدهند مدیر دبیرستان پسرانه ای را که صد من وهزار طومار شکایت دارد برکنار کنند.
یا مدیر آن مدرسه دخترانه ای را که سرنوشت ملیونها تومن وجه کمک به مدرسه اش معلوم نیست وبارها معاونینش به شما گفتند ونشنیدید آن هم فقط به خاطراینکه خروجی شیر کمک به منطقه وانزلیش پر فشاربود
وتنها کسی که اعتراض کرد آقای مرادی بود!!
نخیر عزیزم راه را غلط رفته اید !!
سخن آخر اینکه دیروز از آقای مرادی پرسیدم این چه مقاله ی است که نوشته اید چرا این همه جنجال ودلیلش چیست ؟؟!
ایشان در جواب یک جمله به بنده فرمودند که:
خدا مرا ببخشد که چرا این همه دیر نوشته ام!!
نازنین همکار ناشناس بنده :بهتر است به جای دفاع کور کورانه وتصدیق وتعریف رییس کمی به فکر آخرتتان باشید!!!
اگرچه میدانم که افاقه نخواهد کرد وجنس
درد شما درد حفظ پست وبقاست ودرد آقای مرادی درد مظلومان است وبس،،
یادت بخیرشاعر معاصر ارجمند که چه زیبا گفتی که:
از درد سخن گفتن واز درد شنیدن
با مردم نادان تو ندانی که چه دردی است!!
جریان آقایون روسا مثل دیالوگ دونفر است که اولی به دومی می گوید فلانی ببخشید اینقدر حرف زدم سرتان را درد آوردم. دومی در پاسخ می گوید شما بفرمایید ادامه دهید من حواسم جای دگه س.
این آقایون ؛ سخن همکاران درد کشیده را به هیچ حساب می کنند.
یک اصل در این جامعه وجود دارد : اگر می خواهی بمانی به "بالاتری" وفادار باش. چون قدرت دست اوست(رییس و روسای بالادستی)و بقیه هیچکاره اند.5
به همکاران اکیدا توصیه می کنم هیچ پولی بابت پروژه انزلی و متشابهات ندهند و خودشان را در این گناه سهیم نکنند.
آقایون حتا نمیپذیرند که شفاف سازی کنند و نظارت مالی را به دست منتخبین معلمین بسپارند.
با عرض پوزش از شما خواهشمندیم برای مدارس ابتدایی پسرانه که همه ی نیروهایش خانم هستندحداقل معاونین مرد بگذارید که این همه با مشکل مواجه نشیم .اسم نمی برم مدرسه ی ما نزدیک 500 دانش آموز داره همه ی کارکنان خانمند حتی معاونین فقط مدیرمون آقاست.که اصلا نمیتونند دانش آموزان رو جمع و جور کنند بی نظمی بیداد میکنه بچه ها بدون نظم و صف وارد کلاس میشن دیگه خسته شدیم از این وضع . خواهشا برای مدارس پسرانه معاونین مرد بگذارید .بی نهایت سپاسگزاریم.
بنده همکارفرهنگی شما سروران گرامی از استان همدان شهرستان ملایر هستم.
آن چه در این صفحه مشاهده کردم قلب و روحم را آزرد، به گونه ای که از خودم و همه فرهنگیان دلگیر شدم، اختلاف و تفاوت در همه ی انسان هاودر همه ی زمینه ها وجود دارد، واین نکته ای است که همه ی ما از آن غافلیم.
بسیاری از ما این موضوع را به دلایل گوناگون مستمسک قرار می دهیم. در حالیکه اگر بر روی موارد غیر اختلافی هم نگاهی بیندازیم ممکن است تعصبمان بر روی اختلافات کاهش یابد.
ما نه مدعی العمومیم ونه قاضي...
به نظر من طرح اعتراض به این شکل و پیگیری مجدانه نوعی یکطرفه به قاضي رفتن است... چنين اعتراضاتی علاوه بر اخلال در توسعه و پیشرفت، ضربه مهلکی به تمام سیستم اداری و حکومتی است که آری ادارجات مامن و خواستگاه افراد سودجو وفرصت طلب است ودیگر درست نمی شود مگر به قیام کردن وانقلاب کردن