صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

علی افشار سمیرمی/ معلم شاغل در آموزش و پرورش

کودکانه های انسانی در آثار کیارستمی

اگر درختی را که ریشه در خاک دارد از جایی به جای دیگر ببرید، آن درخت دیگر میوه نمی‌دهد و اگر بدهد آن میوه دیگر به خوبی میوه‌ای که در سرزمین مادری اش می‌تواند بدهد نیست. این یک قانون طبیعت است/ دلبستگی و وابستگی همواره او به حس و حال کودکی در اندیشه اش موج می زند/ فراتر از بیان مشکلات نظام آموزشی در ایران، به آسیب‌شناسی سرگذشت کودکان زیر فشار ساختارهای اقتدارگرای طیف بزرگسال، والدین و مربیان می پرداخت. با این همه او هیچ‌گاه به‌صورت رسمی و متفق‌القول به‌عنوان سینماگر کودک شناخته نشد/ کیارستمی هرگز از کودکان و کودکانه‌های آدمی عبور نکرد.اگرچه او با کودکان همان طوری برخورد می‌کند که با بزرگسالان/ شخصیت‌ های بزرگی داریم که گویی تا مرگ احوال‌شان را نپرسد، مسئولی سراغی از آنها نمی‌گیرد وتا روح شان از کالبد تن آزاد نشود، از بند بی‌توجهی رها نمی‌شوند و چون از میان ما رخت برمی‌بندند تازه نگاه‌ها به سمت‌شان معطوف می‌شود و فلان مسئول و مدیر برایش مرثیه‌سرایی می‌کند و سیل پیام و بیانیه و تسلیت‌نامه و مدیحه روانه رسانه‌ها می‌شود/ جای یک تسلیت و تقدیر خشک و خالی از سوی مهمترین تولیت کودکان و نوجوانان کشور یعنی وزارت آموزش و پرورش خالی بود

آموزه های عباس کیارستمی در آموزش و پرورش و توجه به ادبیات کودک در آثار کیارستمی   فیلمنامه‌نویس، تهیه‌کننده، کارگردان ، نقاش، شاعر و عکاس و البته ایرانی بود. از جمله کارگردانانی که پس از انقلاب بهمن 57 در کشور باقی ماندند. می‌گفت :« اگر درختی را که ریشه در خاک دارد از جایی به جای دیگر ببرید، آن درخت دیگر میوه نمی‌دهد و اگر بدهد آن میوه دیگر به خوبی میوه‌ای که در سرزمین مادری اش می‌تواند بدهد نیست. این یک قانون طبیعت است. فکر می‌کنم اگر سرزمینم را رها کرده بودم درست مانند این درخت شده بودم.» فراتر از همه این ها اما، هنرمندی آزاده بود. در انبوه آن همه حرف و حدیثی که در باره اش گفته اند و می گویند، به یک ویژگی خاص او کمتر توجه شده است و آن سادگی نگاه و کودکانه دیدن اطرافش هست.نه فقط استفاده از کودکان به عنوان قهرمان داستان یا بهره‌گیری از فضاهای روستایی در روایت ها، بلکه دلبستگی و وابستگی همواره او به حس و حال کودکی در اندیشه اش موج می زند.این نیز شاید به خاطر شروع موفقیت آمیزش  با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است. او آنجا فیلم در باره کودکان ساخت و حتی طراحی کتاب‌های کودکان را انجام داد. جالب است که ماحصل کار کیارستمی تنها برای دل خودش نیست.

در وصف او که از حدود نیم‌ قرن پیش با ساخت فیلم‌ در کانون تلاش کرده است، پر بیراه نیست اگر او را پدرسینمای کودک ایران به حساب آوریم. او گامی بلند در مسیر قوام ‌یافتن سینمای کودک و نوجوان کشور برداشت و راه را برای تجربه‌های هنری نسل جوان گشود. هنرمندی همواره امیدوار بود که سعی داشت امید و تفکر را در پیکره‌ی جوامع انسانی و به‌ویژه در میان کودکان ایرانی بپراکند. همین جا باید اذعان کرد موفق ترین و معروف ترین شاعران، نویسندگان، فیلم سازان و هنرمندان عرصه کودک و نوجوان کشور، در همین کانون رشد و نمو کرده اند.کانون که در واقع یکی از زیر مجموعه های وزارت آموزش و پرورش است ، درپرورش و آفرینش های ادبی و هنری چه بسا با مجموعه معاونت تربیتی این وزارتخانه رقابت می کند.

 کیارستمی حتی در نام گذاری عناوین فیلم هایش، غافل از زبان کودکان نیست. نان و کوچه ، زنگ تفریح، تجربه، من هم می‌توانم، دو راه حل برای یک مسئله، همسرایان، بزرگداشت معلم‌ها، کلید، بهداشت دندان، خانه دوست کجاست؟ و مشق شب عمده ترین آثار اوست که هریک  به نوعی برداشت او را از دنیای معصوم کودکان نشان داده اند.

پیتر بردشاو، منتقد روزنامه گاردین نوشت: « کیارستمی یک سینمای داستانی- رئالیستی را پدیدآورد که اغلب در دنیای معصوم کودکان می‌گذشت. این دنیای کودکانه یک جور زبان سینمایی برای او بود. » کیارستمی پیش از انقلاب تمام فیلم هایش کوتاه و در باره کودکان است. حتی در یک فیلم بلند سینمایی که در آن تأملی بر یک زندگی زناشویی بحران‌زده می کند بازهم ازتوجه دلسوزانه نسبت به سرنوشت کودکان غافل نیست.

پس از انقلاب هم خود را وقف دنیای کودکان کرد و شاهکارهایی مثل «خانه دوست کجاست» و «مشق شب» را آفرید.وی در فیلم هایش، فراتر از بیان مشکلات نظام آموزشی در ایران، به آسیب‌شناسی سرگذشت کودکان زیر فشار ساختارهای اقتدارگرای طیف بزرگسال، والدین و مربیان می پرداخت. با این همه او هیچ‌گاه به‌صورت رسمی و متفق‌القول به‌عنوان سینماگر کودک شناخته نشد.

 کیارستمی هرچه باشد و هرچه کرده باد، با «خانه ی دوست کجاست» شناخته می شود و همین برای شاخص جلوه کردن نگاه او به کودکان کافیست. نگاه نوع دوستانه‌ی یک نوجوان به همکلاسی‌اش‌ برای آن‌که از مدرسه اخراج نشود، تلاش وسیعی‌ برای رساندن دفتر مشق به دست همکلاسی اش قبل از آغاز مدرسه می کند. ‌چیزی شبیه روایت عارفانه عطار در منطق الطیر .با این تفاوت که این کودک ، هفت شهر عشق را یک‌ شبه و بی گفت و بیان‌ طی می‌کند. برای همین است که هر بار این فیلم از تلویزیون پخش می‌شود ، بزرگ و کوچک به تماشای آن‌ می‌نشینند و با شیفتگی از آن لذت می‌برند. اما کیارستمی پس ازخانه ی دوست کجاست کارگردان پیچیده‌تری می شود.  او با ساختن فیلم برای کودکان آغاز کرد ولی هرگز از آن دست نکشید.او کودکانه‌های انکار شده‌ی انسان را مخاطب قرار می‌داد که ساده و صریح و بی‌ادعاست و زیبایی را در ساده‌ترین و خلاصه‌ترین اشکال کشف می‌کرد . کیارستمی هرگز از کودکان و کودکانه‌های آدمی عبور نکرد.اگرچه او با کودکان همان طوری برخورد می‌کند که با بزرگسالان. او با وجه انسانی کودکان صحبت می‌کند و نه با قد و قواره یا سن و سال آن‌ها. فراموش نکنیم که فیلم ‌های کیارستمی  بیشتر درباره کودکان است تا برای کودکان. به همین خاطر بیشترین مخاطبشان جشنواره‌های خارجی هستند و البته  در داخل نیز مخاطبان خاص خودش را در بین اهل فن و قشر تحصیلکرده دارد. او از جنبه‌ رئالیستی آثارش به هیچ‌ وجه نکاست و با هدف قرار دادن وجه انسانی کودکان و نوجوانان، آثاری را ساخت که با واقع گرایی محض، موضوعی را مطرح می‌کنند که مساله‌ کودکان است و یا شاید بهتر است بگویم مساله‌ کودکان «هم» هست. از این نگاه در سینمای کودک و نوجوان ایران، هیچ فیلم‌ساز دیگری را نمی‌یابیم که تا این حد عمیق و انسانی با کودکان حرف زده باشد.

 از دست دادن کیارستمی،به مثابه به دست آوردن این نکته است که بیائید قدر بزرگانمان را بدانیم. شخصیت‌ های بزرگی داریم که گویی تا مرگ احوال‌شان را نپرسد، مسئولی سراغی از آنها نمی‌گیرد وتا روح شان از کالبد تن آزاد نشود، از بند بی‌توجهی رها نمی‌شوند و چون از میان ما رخت برمی‌بندند تازه نگاه‌ها به سمت‌شان معطوف می‌شود و فلان مسئول و مدیر برایش مرثیه‌سرایی می‌کند و سیل پیام و بیانیه و تسلیت‌نامه و مدیحه روانه رسانه‌ها می‌شود.

به گفته دوستی؛کیارستمی اگرچه ظاهرا از میان ما رفته ، اما هنوز شجریان هست، تناولی هست، بیضایی هست، تقوایی هست. می‌توان پیش از آن که مرگ آن‌ها را از چنگ محدودیت‌های عجیب و غریب ما وارهاند، آن‌ها را ببینیم و هنرشان را قدر نهیم و برصدری بنشانیم که فرهنگ ایرانی و اسلامی ما توصیه کرده و قرن‌ها به آن عمل کرده‌است.

در بین پیام های تسلیت و تقدیر گوناگونی که از سوی اشخاص حقیقی و حقوقی در پی کوچ کیارستمی صادرشد، متاسفانه جای یک تسلیت و تقدیر خشک و خالی از سوی مهمترین تولیت کودکان و نوجوانان کشور یعنی وزارت آموزش و پرورش خالی بود.

پایان سخن اینکه به قول بیانیه انجمن نویسندگان کودک و نوجوان: «هر هنر مند درختی است که حتی اگر هرگز از میوه‌اش نخورده باشیم، ریشه‌هایش خاکمان را نگه‌داشته و شاخه‌هایش سایه‌ای است که اگر نباشد می‌فهمیم از آسمان آتش می‌باریده و ما نمی‌دانستیم! کاش قدر درختانمان را بدانیم.»


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

یکشنبه, 27 تیر 1395 10:14 خوانده شده: 1520 دفعه چاپ

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

آیا ملاقات های مردمی وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم در کم کردن شکاف میان اداره و مدرسه و جلب اعتماد معلمان تاثیری دارد ؟

خیلی زیاد - 12.1%
زیاد - 3%
تا حدودی - 8.5%
تاثیری ندارد - 10.8%
نوعی عوام فریبی و سرکار گذاشتن معلمان است - 65.6%

مجموع آرا: 305

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور