صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

نجات بهرامی - کارشناس مسائل آموزش و پرورش

بايسته‌های فرهنگي و آموزشي توسعه در ايران ( قسمت اول)

در اين نوشتار فرض بر آن است كه «توسعه يافتگي»، اولاً، داراي دو بُعد مادي (رشد اقتصادي، رفاه عمومي، قدرت ملي، بهداشت و سلامت و ...) و معنوي (غناي فرهنگي، احساس مسئوليت، حكومت مردمي و ...) مي‌باشد، ثانياً توسعه مفهومي انساني است كه در حيطه انسان و در رابطه با نيازها و علايق وي مطرح مي‌شود و تشخيص وضعيت‌هاي توسعه يافتگي يا توسعه نيافتگي نيز ناگزير بر عهده اجماع انسان‌ها و توجه به آمار و ارقام است و ثالثاً به لحاظ تاريخي كشورهاي پيشرفته غربي كشورهايي هستند كه زودتر از ساير كشورها، توسعه به مفهوم مدرن آن را درك كردند و از اين رو مبناي سنجش بسياري از ملت‌ها براي توسعه، ميزان نزديك شدن به وضعيت (غالباً مادي و اقتصادي) غرب مي‌باشد. از طرفي راه‌هاي حركت به سمت توسعه نيز در بيشتر مواقع، الگوبرداري و تقليد از مدل غرب است. ناگفته نماند كه تلاش برخي كشورها با استفاده از ايدئولوژي‌هاي مختلف براي استفاده از تكنولوژي غرب و در عين حال جلوگيري از گسترش ارزش‌هاي فرهنگي آن، تاكنون نتيجه چنداني نداشته و اين امر فرضيه يكپارچگي و تفكيك‌ناپذيري جنبه‌هاي نرم‌افزاري و سخت‌افزاري غرب را تقويت مي‌كند.

اشاره به اين نكته را نيز لازم مي‌دانيم كه در دهه‌هاي اخير شاخص‌هاي توسعه در هر كشور به معيارهاي فرهنگي نزديكتر شده و از دوراني كه ملاك‌هاي اقتصادي و مادي بر مفهوم توسعه سيطره داشتند، فاصله گرفته است. درآمد سرانه برخي كشورها بسيار بالاست در حالي كه شاخص‌هاي فرهنگي و غيرمادي در آن‌ها وضعيت مطلوبي ندارد. اين‌گونه كشورها با درآمد سرانه مطلوب، امروزه توسعه يافته محسوب نمي‌شوند و يا نسبت به كشورهايي كه عكس اين وضعيت در آن‌ها ديده مي‌شود در جايگاه پائين‌تري قرار دارند.

نگاهي به معيارها و عوامل توسعه از گذشته تا حال

يك كشور قدرتمند و باثبات چه ويژگي‌هايي دارد؟ براساس كدام معيارها دولتي را ضعيف و دولت ديگر را قدرتمند مي‌دانيم؟ رفاه و آسايش يك ملت و فقر و فلاكت ملت ديگر ناشي از چيست؟

به نظر مي‌رسد كه پاسخ به اين پرسش‌ها در برهه هاي مختلف تاريخي و براساس شرايط و مقتضيات هر عصر و دوراني متفاوت و گاه متضاد بوده است. در دوراني كه قدرت نظامي و تعداد سپاهيان هر كشور عامل مهمي براي قدرت و ثبات به شمار مي‌رفت كشورهاي وسيع و پرجمعيت از هژموني خاصي در جهان برخوردار بوده و از نظر اجتماعي و حتي فرهنگي نيز كارنامه درخشاني داشته‌اند. نمونه‌هاي اين گونه دولت، ملت‌ها در جهان باستان دولت هخامنشيان و امپراطوري روم است كه دو مولفه اصلي آن‌ها وسعت قلمرو و قدرت نظامي بوده است و با تكيه بر اين عناصر از موفقيت چشم گيري در عرصه فرهنگ و اقتصاد نيز بهره‌مند شده‌اند.

از عوامل و شاخص‌هاي ديگر رفاه اجتماعي و قدرت اقتصادي مي‌توان به ثروت طبيعي اشاره كرد كه نمونه آن در جهان گذشته تمدن‌هاي بين‌النهرين است كه با تكيه بر زمين‌هاي حاصل خيز و كشاورزي تمدن‌هاي شكوفايي را پي‌ريزي كردند و در دنياي معاصر كشورهاي نفت‌خيز خاورميانه است كه توانسته‌اند تا مدتي معين (هر چند محدود) با تكيه بر پول نفت كشور و جامعه را در ثبات نسبي نگه دارند.

اما صرف نظر از راه‌هاي مختلف توسعه و عوامل ثبات و اقتدار در هر دوراني از زندگي بشر عنصر مهمي در زندگي آن‌ها نقش اصلي را ايفا كرده است و آن دانش و ميزان آموزش آن است. اين عامل از ابتداي تاريخ بشر همراه با ساير عوامل در زندگي انسان وجود داشته است، اما در جهان معاصر از حاشيه به متن آمده و تبديل به مهمترين عامل در پيشرفت، رفاه، شكوفايي فرهنگي، قدرت نظامي و حتي رشد و اعتلاي اخلاق عمومي و تقويت حس نوع دوستي و مدارا در بين انسان‌ها شده است، به گونه‌اي كه تمام عواملي كه در بالا اشاره شد و از ابتداي تاريخ بشر تاكنون در زندگي انسان تأثيرگذار بوده‌اند، اينك تحت‌الشعاع آن قرار داشته و بدون دانش و ميزان گسترش آن كارآيي و فلسفه وجودي خود را از دست مي‌دهند.

نقش آموزش در دوران معاصر به گونه‌اي است كه به عنوان مثال كشور ژاپن با وسعتي بسيار كمتر از عربستان سعودي، بسيار پيشرفته‌تر از آن است و عربستان در هيچ زمينه‌اي قابل مقايسه با آن كشور كوچك نيست و به اين ترتيب عاملي به نام «وسعت قلمرو» خاصيت خود را از دست داده و ديگر جزو عوامل تأثيرگذار نيست. از طرفي مي‌توان با مقايسه كشورهاي فرانسه و روسيه و يا سوئد و روسيه، عامل «قدرت نظامي» را هم از ليست عوامل ثبات و رفاه و پيشرفت كشورها حذف كرد و با مقايسه كشور كره جنوبي با ليبي اهرم «ثرت طبيعي» را اهرمي كم‌اهميت در مقابل آموزش و مديريت تلقي كرد.

اگر با نگاهي دروني «نه صرفاً بيروني و مقايسه‌اي) تأثير آموزش را مورد موشكافي قرار دهيم، مي‌بينيم كه بيشتر حوزه‌هاي زندگي را تحت تأثير قرار داده و به شكلي اساسي آن‌ها را دگرگون كرده است. در كشاورزي و دامداري آموزش‌هاي مناسب و علمي باعث شده است تا حتي كوه‌ها را زير كشت برده و بالاترين ميزان محصول را به دست آوردند در حالي كه در كشورهايي فقير شاهد هستيم كه وسيع‌ترين زمين‌هاي حاصلخيز و هموار به خاطر فقدان آموزش صحيح و تداوم روش‌هاي سنتي، عملاً باير و كم‌محصول است و اين ثروت‌هاي خدادادي نتوانسته است گرهي از مشكلات مردم بگشايد. ثروت عظيمي به نام نفت، اقتصاد كشورهاي پيشرفته را شكوفا ساخته ولي در اطراف چاه‌هاي نفت خاورميانه و در روستاها و شهرهاي آن‌ها فقر و فساد بيداد مي‌كند و اين ثروت‌ها عملاً به درد ديگران خورده است تا خود آن‌ها. تسليحات و مهمات پيشرفته نظامي با آخرين روش‌ها و يافته‌هاي علمي در كشورهاي كوچك و صنعتي غرب ساخته مي‌شوند، اما در شهرها و مراكز كشورهاي جهان سوم مورد استفاده قرار مي‌گيرند و حكومت‌هاي آفريقا و آسيا نفت خود را مي‌فروشند و اسلحه مي‌خرند و با يكديگر نبرد مي‌كنند و شهرهاي يكديگر را هدف قرار مي‌دهند.

مي‌بينيم كه تقريباً تمام عوامل تأثيرگذار بر قدرت يك دولت ـ ملت چگونه خاصيت خود را از دست داده و حتي نقش منفي براي آن كشور بازي مي‌كنند و تنها علم و دانش و آموزش نيروي انساني و مديريت است كه علاوه بر ايفاي نقش خود، ديگر عوامل را هم به خدمت خويش درآورده و بر آن‌ها فرمان مي‌راند.

 ادامه دارد ...

ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

سه شنبه, 14 بهمن 1393 13:18 خوانده شده: 2028 دفعه چاپ

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

آیا کنکور معیار مناسب و قابل اتکایی برای ارزیایی در مورد اثربخشی و کارایی نظام آموزشی ایران می باشد ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور