از دیدگاه یک دبیر و یک خدمتگزار فرهنگی، شخصا با چنین عنوان گذاری، خیلی مشکل دارم!
به راستی چرا ترک اعتیاد به "دانش آموز" نسبت داده می شود؟! مگر دانش آموز اگر مدرسه نیاید "نوجوان" محسوب نمی شود؟!
به نظرم این زاویه ی نگاه باعث میشود بسیاری از مشکلات، بار مضاعفی بر آموزش و پرورش تحمیل شده، سطح توقعات "همه" حتی خود فرهنگیان آموزش و پرورش نیز از خود، بالا رود و به دنبال آن، ناکافی و ناکارآمد بودن برخی اقدامات، احساس ناکامی، سرخوردگی و بی کفایتی را به جامعه تزریق کند!
اگر سن اعتیاد و سایر ناهنجاری ها پایین آمده، ریشه اش به سلسله دلایل متعددی باز می گردد که تنها یکی از حلقه های این زنجیره، نقص یا ایرادات سیستم آموزشی است، نه تنها دلیلش!
اما وقتی یک ناهنجاری را به "دانش آموز" نسبت می دهیم، گویی از کودک یا نوجوان صحیح و سالم که در یک خانواده ی مطلوب! و برخاسته از یک جامعه ی ایده آل حرف می زنیم که به محض تاثیرپذیری از مدرسه - و لابد مدیر و مشاور و معلمان - دچار مشکلات رفتاری و اخلاقی و... شده است .
در حالی که بارها و بارها این فرهنگیان بوده اند که با کشف یک مشکل در نوجوان دانش آموز و پیگیری های به مراتب دلسوزانه تر از خانواده و سایر نهادها توانسته اند به موقع جلوی وقوع یک فاجعه را بگیرند.
بحث من بر سر اعتیاد تنها نیست ؛ بسیاری از هنجارهای اجتماعی با آموزش ما فرهنگیان است که مانند یک مرشد در حلقه های درس عرفان قدما، در وانفسای دنیای امروز به خورد دانش آموزانی می رود که هم چون مریدان قدیم نصایح استاد خود را بر چشم و دل می نهند و با این که حتی ممکن است گفتار و توصیه ی معلم، در تقابل با سنت های بومی و قومی خانواده ی دانش آموز باشد ولی پذیرش و اعتماد نوجوان به معلم، باعث شده که به فرهنگ غلط خانواده اش پشت کرده، رفتار معقولی از خود نشان دهد، اما متاسفانه در چنین مواردی کسی به این تأثیر گذاری های مثبت توجه نمی کند تا ارزش کار فرهنگی مدارس و متوليان زحمتکشش را درک کرده یا در رسانه ها اعلام و تبلیغ کند.
خدا نکند رفتاری خلاف هنجار و قاعده از یک نوجوان در سن آموزش و تحصیل سر بزند! آن گاه همه ی مردم از رسانه ها و خبرنگاران و خانوادهها گرفته تا همه ی مشاغل - که در جای خود محترم اند - و بقال و قصاب و راننده تاکسی و... هر کدام برای خود کارشناس می شوند و به قضاوت و اتهام زنی و سیاه نمایی خواهند پرداخت. آن جاست که همه ی تقصیرها متوجه معلم و مدرسه خواهد شد. و در کش و قوس چنین ماجرایی، هیچ کس از سر انصاف چنین نمی اندیشد که آخر پایین آمدن سن اعتیاد و فساد و فحشا قبل از این که به مدرسه مربوط باشد، الگوی خانوادگی (در گستره ی فامیل و همسایه و اقوام و حلقه های دوستان خانوادگی) شکل گرفته و احیانا در مدرسه به دلیل احساس امنیت از پایش والدین، امکان بروز پیدا کرده... نکته ی جالب این که همین دسته نوجوانان به اصطلاح "دانش آموز"، قرار است با همکاری خود آموزش و پرورش تحت درمان قرار بگیرند و در حقیقت، آموزش و پرورش، بار اضافه ای را در جریان کمک به نهاد خانواده به دوش می کشد که هیچ وظیفه ی تعریف شده ای از آن، در این راستا ندارد و وظیفه و تعهدش تنها آموزش آکادمیک در سطح متوسطه و البته در کنار تامین اهداف تربیتی و پرورشی مندرج در اسناد، دستور العمل ها و آیین نامه ها است.
ای کاش زاویه ی دید افراد کمی منصفانه تر به سمت آموزش و پرورش تنظیم می شد تا هر بحران رفتاری در سنین دانش آموزی را به مدرسه و فرهنگی و آموزش و پرورش نسبت ندهند و هر آسیب رفتاری در سنین نوجوانی را از سهل انگاری و کوتاهی فرهنگیان و مدارس نپندارند.
آیا تا به حال دیده اید کسی تقصیر اعتیاد و خلاف کاری و شعارهای یکدست چند ده هزار نفری بر ضد نوامیس اعضای تیم های ورزشی و داوران و مربیان و... را بر گردن وزارت ورزش بیندازد؟! یا مسئولیت سونامی سرطان در سال های اخیر یا شیوع بیماری های خطرناک را متوجه وزارت بهداشت و درمان بداند؟!
ظاهرا در جامعه ی پر دغدغه ی ما ، دیوار معلمان و فرهنگیان آموزش و پرورش کوتاه تر از سایر نهادهاست و تواضع و نجابت فرهنگیان - که باعث افتخار و مباهات و بیان گر ظرفیت بالای آنان در شرح صدر و همذات پنداری با انبیای الهی است - باعث شده تا با وجود تمام ناملایمات و اتهام زنی ها کم فروشی نکرده همچنان با اراده و سربلند به أمر خطیر آموزش و تربیت سرمایه های این مملکت مشغول باشند.
اما... تأسف این جاست که وقتی در چنین شرایطی باز هم فارغ التحصيلان مدارس در عرصه های بین المللی افتخارآفرین می شوند و یکی از مهم ترین عوامل موفقیت خود را زحمات معلمان خود معرفی می کنند، اگر پشتیبانی لازم از فرهنگیان و مطالبات به حق آنان می شد، چه نتیجه ای به دست می آمد؟!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
امروزه تمام توهین ها وکم کاری ها به معلم برمی کردد نمی دانم چرا ؟ در خانواده ای که ماهواره، دعوای بین والدین ، فرزند طلاق ، فرزند اعتیاد ، فرزند زندانی ، فرزند قاچاقچی و ... وجود دارد .
چه توقعی از یک معلم می توان داشت ؟
بنده خدا دو تا بچه دارد که خودش به دنیا اورده ، بزرگ کرده ، اخلاقش را می داند . حال از دستشان به تنگ امده . حال چه جوری توقع دارد که معلم با حداقل 30 بچه ، از خانواده های مختلف ، اخلاق های مختلف و .... صبر کرده و به انها نازکتر از گل نگوید .
چند ی قبل به دانش اموز گفتم ، در مدرسه دکمه های پیراهنت را ببند .
در جواب گفت اگه زشته چرا اقای ... در فیلم زیر اسمان شهر دکمه هاش باز است . شما ، جای من به این دانش آمز چه بگویم
ومستدل به واکاوی موضوع مطروحه ورود نموده وپرداخته اید جای
آن دارد که با تشکیل کا رگروهی توانمند ودل سوز موضوع با امعان
نظر دقیق ترو کارشناسی شده تری مورد بحث ومداقه قرار گرفته
وراه کار وسازو کار های برون رفت ارائه گردد. موفق باشید
برای هر تحولی نیاز به صرف هزینه است این موضوع را مسئولان به خوبی می دانند.
اما در مورد آ.پ مایل هستند بدون صرف هزینه تحول صورت بگیرد.