"در صنف هم می تواند پادشاه باشد،دربار و ملکه و ولیعهد هم باشد. پادشاه صنف می تواند "قدیس" باشد یعنی درباریان او را قدیس بدانند....ملکه می تواند دستور دهد که اگر کسی می خواهد حرفی بزند که خدای ناکرده به گوشه ی قبای پادشاه بربخورد نباید در فضای عمومی بگوید یا بنویسد؛ می تواند بیاید در تلگرام، خصوصی بنویسد یا اصلا می تواند بیاید در حضور پادشاه بگوید."
هنوز چند روزی از آزادی بهشتی نگذشته بود که مهدی بهلولی،با این سخنان در تلگرام به استقبال او رفت. موقعی که آقای بهشتی اعتصاب غذا کرده بود ، بهلولی و نیک نژاد در گروه های تلگرامی نوشته بودند که بهتر است آقای بهشتی اعتصاب خود را بشکند، اما ظاهرا خانواده بهشتی از این درخواست انتقاد کرده بودند. حالا مهدی بهلولی و نیک نژاد دست به افشا گری علیه بهشتی زده اند.
بهلولی می نویسد : " پادشاه پیش از این هم اعلام کرده که ما با چنین خودسرانی، چای هم نخواهیم خورد. شخص خود من هم با آنها هم کلام نخواهم شد.البته پادشاه ما انسان چندان سنگ دلی هم نیست." قبلا فعالان کانون، از روش تخریبی علیه منتقدان استفاده می کردند، اما حالا برای تسویه حساب های درون خودشان از همین روش تخریبی و زبان آلوده اسفاده و دعواهای خود را علنی می کنند.
بهلولی در ادامه نوشت : "چندی پیش ولیعهد می خواست گوش دو نفر از کسانی را بپیچاند که جرات کرده بودند برخی انتقادهای در گوشی و خصوصی رعایا را در فضای عمومی بیان کنند اما پادشاه جلوگیری و از خودگذشتگی نمودند و از جرم آن دو خیره سر گذشتند. ولی رعایا نیز باید حد خود را بشناسند،رآفت شاهانه نیز حد و حدودی دارد. " این جملات اتهام ، تمسخر و متلک است به نام نقد.
بهلولی اضافه می کند : " پادشاه بی گمان به دیدگاه های مشورتی توجه دارند و همه ی حرف ها را می شنوند و جمع بندی می کنند و برای اقدامات بعدی، تصمیم گیری می نمایند. این که چه تصمیمی خواهند گرفت به خودشان بستگی دارد. تصمیم های ایشان،شخصی است اما وظیفه ی رعیت،پشتیبانی بی چون و چراست،دفاع از تصمیم های پادشاه، و به ویژه پخش سخنان و پوسترهای پادشاه است."
وی در ادامه می گوید : "اگر رعیتی پیدا شود که بخواهد علنی حرفی بزند خب دستور می دهیم با او برخورد نمایند. رعیت خوب، رعیت گوش به فرمان است. رعیت خوب، رعیتی است که هرگاه پادشاه لازم دید بیاید حرف هایش را به پادشاه و یا نزدیکان او بگوید و برود منتظر تصمیم های همایونی بنشیند. در غیر این صورت،بسا که دارد در زمین دشمن بازی می کند و از جایی خط می گیرد."
بهلولی که سال ها مدافع بی چون و چرای بهشتی در مقابل منتقدان بود ، حالا از تمثیل پادشاه و ملکه و ولیعهد برای توصیف بهشتی و خانواده اش استفاده می کندو هشدار می دهد: "اما باید خدمت ملکه خیالی و پوشالی عرض کنم که هم اکنون در سده ی ۲۱ م میلادی هستیم و بهتر است آرزوی سلطنت را از سرشان بیرون کنند. به گمانم اندکی دیر به دنیا آمده اند!"
فضای گفتمانی حاکم در کانون از جمله بخش رسانه ای آن (آقای بهلولی و تا حدودی نیک نژاد ) تا کنون بر ترویج نوعی رابطه مراد و مریدی و تخریب شخصیت منتقدان استوار بوده است . در گفتمان "دشمن محور" ، منتقد به عنوان دشمن معرفی می شود. ظاهرا دایره تنگ تر شده و خودی ها هم از تخریب در امان نیستند. طراحان گفتمان "دشمن محور" حتی به افراد خانواده همدیگر برچسب می زنند.
استفاده از کلمات پادشاه ، ملکه ، ولیعهد ، رعیت و.... به کار تخریب و تحقیر شخصیت افراد می آید و بر خلاف نقد، متکی به سند و فکت عینی و واقعی نیست و صرفا تراوشات ذهنی نویسنده را بازتاب می دهد. در این گفتمان هرکس با "من" مخالف است، در "زمین دشمن" بازی می کند. مخالف را با هر روشی باید تخریب کرد ولو اینکه تا دیروز او را مراد و قهرمان می دانستیم.
گفتمان دشمن محور و تخریبی مانند بومرنگ به خود پرتاب کننده بر می گردد. روش برچسب و تهمت و تخریب وقتی در داخل یک گروه یا مجموعه ای از گروه ها حاکم شود، دامن همه را می گیرد. نهایتا به جایی می رسند که علاوه بر منتقدان ، همه فعالان برچسب می خورند و انرژی و وقت افراد صرف تخریب همدیگر می شود.
خیاط در کوزه افتاد! این همان روشی است که بهشتی به منتقدان عملکرد هیات مدیره کانون حمله می کرد .
آنچه اعضای هیات مدیره کانون و وابستگان آنها را تاکنون متحد نگه می داشت، ایجاد هیجان پیرامون "معلمان زندانی" با چاشنی "تجمعات خیابانی" و ترویج و تبلیغ فعالان به عنوان "قهرمانان فداکار " بود. زندانی ها آزاد شده اند. تجمعات خیابانی هم ، فعلا از دستور کار تشکل ها خارج شده است. سلمانی ها وقتی بیکار می شوند سر همدیگر را می تراشند . حالا هم قهرمان ها و ستاره ها و نیمه قهرمان ها به جان هم افتاده اند.
یک فعال معلمی موضوع "شرکت سرمایه گذاری" را یکی از نقاط اختلاف برانگیز و حساس در کانون می داند و می گوید : "در مجمع عمومی اخیر ، عده ای علنا فرد قدرتمند کانون را مسئول ضرر و زیان شرکت دانستند اما مساله زندان باعث رودربایستی شد. حالا دوباره مساله طرح می شود و بهشتی باید پاسخ گو باشد.آقای بهلولی با اشاره به نقش شرکت و پیمانکاران قلم به دست می خواهد اعضای شرکت سرمایه گذاری را تحریک کند.
ظاهرا بهشتی هنوز از بهلولی دلجویی نکرده و خواسته های او را برآورده نکرده است. به نوشته بهلولی ، او گفته با بهلولی و نیک نژاد هم کلام نمی شود . بهلولی در تاریخ 10 خرداد در صفحه آخر روزنامه شهروند به صاحب امتیازی سازمان هلال احمر با عنوان " نقد در جامعه مدنی " ناگهان از بحث جامعه مدنی به اینجا می رسد : "...حتی گاهی پای خانواده ی او هم به میان می آید. نقش خانواده تنها در سیاست نمود نمی یابد."
وی بدون اشاره به نام بهشتی در روزنامه شهروند 10 خرداد می نویسد: "اگر یک شخص و خانواده ی او بخواهند برای یک گروه مدنی تصمیم بگیرند جامعه مدنی را رفته رفته از استقلال در تصمیم گیری و تصمیم سازی دور می سازند. یک نفر یا یک خانواده،تصمیم می گیرند و دیگران باید پیروی کنند، اگر هم کس یا کسانی بخواهند در برابر این روند ویرانگر ایستادگی کنند با چند تا انگ و وصله کنار گذاشته می شوند."
در یادداشت 10 خرداد روزنامه شهروند بحث جامعه مدنی مدخلی برای حکایت شاه و ملکه و لیعهد است . بهلولی در یادداشت های صفحه آخر شهروند با دشمنان خیالی خود تسویه حساب می کند. اینکه یک فعال صنفی ، از طریق روزنامه ای که با بودجه عمومی منتشر می شود در قالب یادداشتی در باره "جامعه مدنی" با مخالف درون گروهی خود تسویه حساب سیاسی کند، اخلاقی نیست.
علاوه بر این ، استفاده از زبان نیش و کنایه و متلک و تمثیل هم نسبتی با نقد مدرن ندارد و از نگاه شخصی و عصبی یادداشت نویس را نشان می دهد. در نقدعلمی ، عملکرد افراد بر اساس سند و مدرک و استدلال بررسی می شود ، نه با متلک و ابهام و برچسب زدن و داستان گویی.
بهلولی می نویسد : " منتقد البته باید پای بند به حقیقت باشد و از دروغ بپرهیزد؛ نقد،تهمت زدن و دروغ گویی نیست." آیا آقای بهلولی حداقل در مطالبی که درباره آقای بهشتی و خانواده اش در تلگرام و روزنامه شهروند نوشته ، این معیارها را رعایت کرده است؟ تشبیه یک فعال صنفی و خانواده اش به شاه و ملکه و ولیعهد آیا تهمت زدن و دروغگویی نیست؟ تشبیه یک نویسنده طرفدار بهشتی به "میرزا پیمانکار" حقیقت است؟
اصولا در نقد ، عملکرد و گفتار و نوشتار "فرد" را به نقد می کشند نه خود فرد را . برچسب زنی های بهلولی منطبق با دستورالعمل نا نوشته کانون است : "شخصیت فرد مخالف را با زبان عاطفی و احساسی تخریب کنید." بهلولی که از برکشیدگان بهشتی است و 7-8 سال گذشته زیر سایه بهشتی رشد کرده ، حالا بر اساس همان دستورالعمل به جنگ با بهشتی برخاسته است.
ظاهرا فردی از طرفداران بهشتی جایی نوشته که بهلولی و نیک نژاد "درپی گرفتن تخفیف در حکم قضایی خویش " به بهشتی حمله می کنند. بهلولی با زبانی عصبی می نویسد : "شنیده اید که به روباه می گویند شاهدت کیست می گوید دمم! حالا به "پادشاه" صنف ما هم می گویند شاهدت کیست می گوید "میرزا"! حالا این میرزا کیست؟ "میرزا بنویس" نیست "میرزا پیمانکار" است! پیمانکار هم نبود البته،از قبل "پادشاه" شد پیمانکار."
بهلولی ، در این یادداشت تلگرامی بهشتی را به روباه و نویسنده مطلب حمایتی از بهشتی را به "دم روباه" تشبیه کرده است. به جای نقد و انکار سخن نویسنده ، دنبال انگیزه نویسنده طرفدار بهشتی می رود و می گوید این فرد از قبل بهشتی پیمانکار شده است. اما جالب اینکه در پس این جملات خشم آلود نه استدلالی هست و نه فکتی ارائه شده است . بهلولی حتی به آن متن ارجاع نمی دهد تا معلوم شود "میرزا" برای اثبات نظر خود استدلال کرده و یا فکتی ارائه داده است؟
بهلولی بر خلاف اصول روزنامه نگاری انگیزه خوانی و روانکاوی می کند : "پیش از آشکار شدن داستان پیمانکاری میرزا،برخی می پنداشتند که میرزا هم تنها یکی از شیفتگان ساده دل پادشاه است و صادقانه مشغول عشق ورزی به اوست. آخر میرزا خیلی از پادشاه تعریف و تمجید می کرد و کمتر صفتی از اوصاف مردان بزرگ بود که میرزا در حق مرادش روا نمی داشت. ولی بعد روشن شد که نه بابا، میرزا هم این قدر ساده دل نیست و شیفتگی و عاشقی اش هم بی حساب و کتاب نمی باشد! ..."
در این به اصطلاح نقد، چه منطق و چه دانش و چه استدلالی وجود دارد؟
این حرف ها داستان سرایی های احساسی و برخاسته از کینه شخصی و عقده برای نابود کردن مخالف است. شخص مورد غضب بهلولی (میرزا) ، در ظاهر شیفته بهشتی، ساده دل و عاشق می نماید، اما آقای بهلولی کشف کرده که"شیفتگی و عاشقی اش بی حساب و کتاب" نیست. چرا؟ چون "داستان پیمانکاری میرزا آشکار شده است. " کجا ؟ کی ؟ چگونه ؟ اینها چیزهایی است که بر آقای بهلولی معلم و بر خواننده مجهول است.
آیا دیگران اجازه دارند با همین تحلیل ذهنی، عملکرد بهلولی و نیک نژاد در حمایت از بهشتی و حمله به منتقدان او از سال 87 تا 95 را از جنس حمایت های " میرزا پیمانکار" بدانند؟ با همین سبک و روش می توان گفت که آقای بهلولی و نیک نژاد تا زمانی که منافع شان ایجاب می کرد از هر فرصتی بهره می گرفتند تا از "پادشاه و بزرگی هایش" بگویند. اما حالا معلوم شده که آن عشق و شیفتگی صادقانه نبوده و به همین دلیل به چهره مخدوم خود پنجه می کشند. شاید هم می خواهند جای رییس را بگیرد.
شرکت سرمایه گذاری در سال 86 تاسیس شده است . در تمام این سال ها افرادی در داخل و خارج کانون منتقد فعالیت های اقتصادی هیات مدیره و شخص بهشتی بوده اند. چرا بهلولی و نیک نژاد تا حالا یک یادداشت در نقد ورود کانون به فعالیت اقتصادی و پیمانکاری ننوشته اند؟ آیا میرزا بنویس هایی که تبدیل به "میرزا پیمانکار"شدند، در همین ماه ظهور کرده اند؟ آیا اولین بار است که یک میرزا، از قِبَل پادشاه ، پیمانکار شده است؟
محمدرضا نیک نژاد که ظاهرا چهره آرام تری دارد، در یادداشتی با عنوان " آشفته بازار صنف و نقد از درون" به حمایت از بهلولی برخاست و از قول یک کنشگر صنفی نقل کرد : " من هم به عملکرد او نقد دارم ولی از ترس خانواده و همراهانش حرفی نمی زنم!"
او در ادامه می نویسد : "کسی از سر دلسوزی و اخلاق می آید و پیشنهادی متفاوت با روند جاری می دهد. پیشنهاد دهنده ... از سوی سینه چاکان و یکی از اعضای خانواده مورد حمله قرار می گیرد و ... او را متهم به .... آن چنان این حمله شدید است که پیشنهاد به سرعت پس گرفته می شود! و باز هم پیروی بی چون و چرا و ...." نیک نژاد همان حرفها را با زبان پاکیزه تری می گوید و نقطه چین می گذارد ، اما او هم نه فکتی ارائه می دهد و نه سندی .
نیک نژاد در رابطه با اعتصاب بهشتی می نویسد : "شوربختانه اعضای تشکل ها بر خلاف دیدگاه خود و توصیه های پیشین شان در توقف این حرکت فردی و البته از ترس اتهام همدستی با قاضیان و زندانبانان سکوت پیشه کرده بودند و روند امور افتاده بود به دست سینه چاکان و البته افرادی نوپا و بیرون از صنف که روحیه و روش و فضا سازی هایشان بی گمان تلاش ها و تلاشگران چندین ساله و مو سفیدان و استخوان داران صنف را به بازی گرفته بود. شوربختانه این مدعیان سینه چاک به شدت استقلال تشکل ها و کنشگران را به پرسش و البته سخره گرفته اند!"
دیدار نمایندگانی از جریان چپ کانون و گردانندگان گروه تلگرامی اخبار فرهنگیان در تاریخ 7 خرداد با "استاد مهدی بهلولی و استاد محمدرضا نیک نژاد" احتمالا یک اقدام سمبولیک برای ایجاد قطبی جدید، در مقابل جریان سنتی حاکم بر کانون است.
به نظر می رسد چپ های کانون با شعار انتقاد از دیکتاتوری خانواده و طرفداران بهشتی ، در کنار مهدی بهلولی و نیک نژاد قرار گرفته اند. آیا بهشتی موفق می شود که دو میرزابنویس مخالفش را تبدیل به "میرزا پیمانکار" کند ؟
دعوای داخلی کانون تهران هیاهو بر سرهیچ و فاقد اصالت است.این دعوا نه ارزش صنفی دارد و نه سیاسی و مدنی . مانند طوفان در یک فنجان چای است. اما طرح آن از این نظر اهمیت دارد که مدرکی قطعی بر اثبات این نظر است که گفتمان دشمن محور و هتاک و آمیخته با خشونت کلامی ، گفتمان عالب در فضای صنفی است و اغلب فعالان در یک فضای توطئه آمیز و پر از سوء ظن در حال یارگیری و توطئه علیه رقبا هستند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
نمی دانم جناب عبدالهی که از موسسان کانون صنفی معلمان هستند با طرح اختلافات داخلی کانون تهران دنبال چی هسند ؟!
اگر باور دارید به کار صنفی پس عضو هیات مدیره شوید اگر رای آوردید آنگاه با مشورت و شورا همه چیز را حل کنید .
شاید من هم انتقاداتی به دوستان کانون داشته باشم که حتی گاهی طرح کردم اما به دشمنی نمی پردازم.
به نظرم کانون باید توسط افراد میانه رو اداره شود و کسی بر اساس اساسنامه نه شاه است نه ملک !
عدم استقبال ما از کانون به دلیل هزینه ای ناشی از آن باعث شده عده ای بیشتر مطرح شوند و تقابل با کانون مشکلی را حل نمی کند!
شرکت سرمایه گذاری ربطی به کانون ندارد و عده ای با مجوز قانونی کار اقتصادی انجام می دهند.
معلم اگر از نظر اقتصادی تامین شود زیر بار زورمداران نخواهد رفت !
مشکل شما با سرمایه گذاری چیست نمی دانم ؟!
البته بنده نه عضو شرکت سرمایه گذاری هستم نه هیات مدیره کانون !
والسلام .
متن بالا هرکز توسط بنده نوشته نشده است .
۲تا محسن حسن پور دیوشلی نه در فرهنگیان بلکه در کشور نداریم !
محسن حسن پور دیوشلی
پرسنلی ۷۵۲۲۸۶۹۱
دوست عزیز
به نظر می رسد شما مطالب سایت را مطالعه نمی کنید و یا مانند بعضی ها متاسفانه عادت به اظهار نظر فله ای دارید !
نگارنده قبلا در نقد روابط عمومی حتی در زمان سرپرستی آقای کفاش مطالب فراوانی نوشته است .
بهتر است مستدل و مستند سخن بگویید .
پایدار باشید .
من حرفم اینه ما در آموزش و پرورش اولیت ها و امور بسیار مهمتری داریم که بخواهیم به آنها بپردازیم تا اینکه بخواهیم بر تنور اختلافات بدمیم.آقای عبداللهی عزیز رمز پیروزی و رسیدن به آموزش و پرورشی حرفه ای،اتحاد و همدلی است.شما به عنوان یک پیشکسوت قطعاً و یقیناً می توانید با گفتگو و رایزنی در پشت پرده و بدون رسانه ای کردن از اختلافات همکارانمان بکاهید.پیروزی و سربلندی جنابعالی و تک تک همکاران عزیزمان آرزوی من است.