به دنبال شکست های سنگین ایران از روسیه و قراردادهای ننگین گلستان و ترکمن چای ، دولت مردان ایران به این نتیجه رسیدند که باید برای مواجهه با تمدن غرب به مدرن سازی در عرصه های گوناگون کشور دست یازند. آنها برای مدرن سازی و ترقی و ایجاد اصلاحات در جامعه ،امر آموزش را ضروری تشخیص دادند و به همین خاطر از هیات های غربی برای آموزش نیروهای نظامی بهره بردند و دانشجویانی را برای فراگیری علوم مختلف به خارج اعزام کردند.
با آغاز سلطنت ناصرالدین شاه ؛ میرزا تقی خان امیرکبیر ، صدراعظم ترقی خواه او دارالفنون را تاسیس کرد. امیرکبیر با هوشمندی تلاش کرد معلمان دارالفنون از کشورهای بی طرف باشند. کاژرپلوی ایتالیایی و علی اکبر خان نقاش باشی معلمان هنری و نقاشی دارالفنون بودند.
به هر حال دارالفنون باتلاش های امیر کبیر تاسیس شد و به رغم کارشکنی های گسترده و عزل و قتل امیر کبیر به عنوان یک نهاد آموزشی نوین در تاریخ کشور ماندگار شد .هر چند همه ی اهداف امیرکبیر بر آورده نشده بود اما این نهاد منشا ء تحولات غیر قابل اغماضی گردید و هنر آموزش را به سمت نوین و مدرن هدایت کرد و آموزش هنر نیز از این تحولات و تغییرات بی نصیب نبوده است .
تا قبل از دارالفنون آموزش مکتب خانه ای رایج بود اما مدرنیته مجال دیگری برای آموزش می طلبید. خلق این فضای جدید نیازمند موقعیت شناسی و حمایت همه جامعه بود ،اما مخالفت برخی با ورود آموزش مدرن و عدم تلاش لازم در راستای بهسازی آن، آموزش و پرورشی ناکارآمد و ناکارایی را به وجود آورد و اکسیر علم و گوهر هنر در سرزمین اندیشه و هنر به قهقهرا رفت و این داستان فرهنگ هنر و هنر فرهنگ از قاجار تاکنون داستان بی برگی و زود مرگی است.
گوییا هنر و آموزش تازه متولد شده و این دوقلوی تازه متولد شده؛ ناقص الخلقه خلق شدند ، زیرا هنر غربی ، هنر انسان برای انسان و هنری در خدمت اقتصاد لیبرالیستی و سیاست مردم گرایانه بوده است ،اما هنر ایرانی موهبت الهی بود و به همین سبب ،برای حواس پنج گانه راه کارهای آموزشی و تربیتی داشت ، هنرتمرین گفتار و بیان است. با تمرین های افزایش مهارت ،انگشتان باید ورزیده شوند، نه برای نوشتن بلکه برای کار کردن.
در نظام فرهنگى ما، دست موهبتى يدالله است به تعبيرى دست ما متأثر از دست خداست .ترتيب قرارگرفتن انگشتان کلمه ی الله است. خداوند موهبت انگشتان یکی از دستان را خود مرحمت فرموده و تربیت انگشتان دست دیگر را به عهده بشر قرار داده است.
در طول تاریخ بسیاری از هنرمندان را ذوالیمینین می بینیم ،یعنی با دو دست توانایی کار کردن ماهرانه را دارند.
البته واضح و مبرهن است که آموزش و پرورش، رکن اساسی توسعه و پیشرفت یک جامعه است.
جامعه ای به توسعه دست می یابد که مدارسی پویا، دانش آموزانی علاقه مند و معلمانی شیفته به تعلیم و تربیت و هنرمند داشته باشند.
فرض و فریضه است که مسوولان و سیاست گذاران نگاهی منطقی تر به مساله ی معیشت و منزلت آموزگاران داشته باشند تا آموزگاران و معلمان يك گام جلوتر از دانش آموزان باشند و هنر آموزش را رندانه و هوشمندانه برای آموزش هنر به کار گیرند و بدانیم اعتبار هنر، اقتدار آموزش است و اعتبارآموزش ،اقتدار هنر است و بدانیم که متاسفانه طبیعت در اعطای هنرها به آدمیان خسیس و سخت گیر است و به ندرت و با دشواری ،صدایی خوش و قریحه ای استثنایی در دسترس مخلوق قرار می دهد.
به قول دکتر باستانی پاریزی :
" بایستی ده ها و صدها سال بگذرد تا در این گوشه جهان یک ( صبا ) آید و مجال تربیت در گستره طبیعت این باشد که اگر آدم هنرمندی نیستیم، حداقل هنر دوست باشیم و اگر هنر و هنرمند اصل و اساس جامعه باشند جامعه بر مدار توسعه و ترقی قرار می گیرد و اقتصاد و تولید و رفتارهای اجتماعی صبغه و صیغه ی هنری و فرهنگی می گیرد. ".
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.