فرآیند آموزش عبارت است از ایجاد تغییر در رفتار ، مهارت ها و آگاهی ها. به طور کلی ایجاد تغییر در یادگیرنده تا مهارتی به او اضافه شود به زبان ساده تر تفاوتی بین زمان ورود فرد به سیستم و زمان خروج او بوجود آید.
یکی از تفاوت ها که در سیستم باید ایجاد شود دانسته های افراد است ، یعنی تا قبل از ورود به سیستم مطلبی را نمی دانسته و بعد از آن می آموزد. مثلا نمی توانسته بخواند ولی بعد از مدتی این مهارت را آموخته است. مهارتی را که مد نظر طراحان آموزشی بوده را بعد از ورود به سیستم و گذراندن دوره ای به مقدار معینی از آن دست می یابد. مثلا در مورد خواندن و نوشتن انتظار می رود پس از آنکه کودک یک سال در دوره مشخصی شرکت کرد بتواند تا حد معینی بخواند و بنویسد و نشانه ها و صداها را تشخیص دهد، در غیر این صورت او نتوانسته به اهداف تعیین شده برسد و حق ورود به دوره بالاتر را ندارد و باید در آن دوره بیشتر با وی کار شود و آموزش بیشتری نیاز دارد که سابقا در آموزش و پرورش این امر با عنوان مردودی و تکرار پایه مرسوم بود.
همچنان که همه می دانند و ثابت شده است افراد یک جامعه از نظر هوش و استعداد در یک سطح نیستند، عده ای در سطح بالای هوش، عده ای متوسط و عده ای کمتر از متوسط هستند که با نمودار نرمال معروف آن را نمایش می دهند. همان طور که عده ای باهوش بالاتر از متوسط وجود دارند عده ای هم از توانایی کمتری نسبت به دیگران در یادگیری برخوردارند.لذا قدرت گذراندن دوره آموزشی را در زمان عادی ندارند و نیاز به تکرار آموزش در آن ها امری کاملا طبیعی است.
در سیستم ارزیابی سابق این امر به طور جدی مورد توجه قرار می گرفت و نتیجه آن بود که فرد پس از خروج از آموزش و پرورش در هر مقطعی حداقل آموزش های تعریف شده آن مقطع را دریافت کرده و تغییرات تعریف شده در وی ایجاد شده بود. اما در سیستم و برخورد کنونی چنین چیزی مشاهده نمی شود تکرار پایه وجود ندارد، گویی همه افراد با یک قدرت و توانایی آمده اند و همه با یک دوره آنچه را که باید، به طور کامل می آموزند . فرد پس از ورود به سیستم باید 12 سال بعد با گرفتن دیپلم از آن خارج شود ، حتی اگر نتواند بخواند و بنویسد، محاسبات ابتدایی را انجام دهد و هر مهارتی را که باید کسب می کرده، کسب کرده باشد.
متاسفانه رویکرد " نتیجه محور " مسئولان و دید آماری آنان به این امر دامن زده تا حدی که در کلاس های دبیرستان هم دانش آموزانی مشاهده می شود که در خواندن و نوشتن مشکل دارند. وقتی به کارنامه آنان مراجعه می شود نمرات بسیار خوبی را در دوره های قبلی کسب کرده اند. اگر کسی خواندن و نوشتن را تا حدی نداند نباید به کلاس دوم برود ولی ما و بهتر بگویم سیستم آموزشی ما به دروغ به او و خانواده اش می گوید او با نمره عالی حق ورود به پایه بالاتر دارد یعنی این مهارت ها را به خوبی دریافت نموده است. آیا این کار فریب جامعه، خانواده و خودمان نیست؟
وقتی به درصد قبولی یا به آمار افراد تحصیل کرده آن هم در مقاطع دانشگاهی در جامعه نگاه می کنیم وضعیت فوق العاده است ، ولی در بازار کار و مهارت همان فارغ التحصیلان وضعیت کاملا برعکس و دگرگون است. هم اکنون در هیچ کارگاه تولیدی کوچک و بزرگ کسی را به خاطر داشتن مدرک دانشگاهی به امید این که مهارتی را درپس این مدرک داشته باشد استخدام نمی کنند و بسیار دیده شده که جویای کار مدرک خود را کمتر از آنچه هست ارایه می کند تا استخدام شود. چرا که استفاده عملی از مهارت های کسب شده در آموزش و پرورش و آموزش عالی ممکن نیست .بلکه برای ورود به بازار کار و تولید باید به کسب مهارتی خارج از این سیستم عریض و طویل پرداخته شود و شاهد این سخن هم تشکیل مراکز آموزش فنی و حرفه ای در کشور توسط ارگانی غیر از آموزش و پرورش است که البته آن هم جای حرف دارد.
مالک یک واحد کوچک تولیدی درمورد کارگر تازه وارد خودش چنین می گفت: «او فردی است که به تازگی دیپلم ریاضی گرفته ، روزی از وی خواستم فاکتور مربوط به یکی از مشتری ها را محاسبه کند ؛سه بار با استفاده از ماشین حساب این کار را انجام داد و در آخر مشکوک به جواب از من خواست به او کمک کنم وقتی خودم که تحصیلات ابتدایی قدیم را دارم جمع فاکتور را زدم دیدم هر سه بار اشتباه کرده است. یعنی این فارغ التحصیلی که شما به او مدرک دیپلم ریاضی داده اید نباید قدرت محاسبه من بیسواد را داشته باشد؟»
این یکی از هزاران است که هر روز در جامعه اتفاق می افتد و همین سخن را در غیاب ما می زنند که این چه مدرکی است که به مردم می دهید؟ و البته درست می گویند و مطالبه به جایی از ما دارند .
اینها همه از رویکرد نتیجه محور یا بهتر بگویم آمار محور مسئولان آموزش و پرورش است که به شدت به دنبال درصد قبولی بالا هستند و آن را موفقیت خود در عرصه آموزش و پرورش می دانند. و به تازگی به نمرات بالا روی آورده اند و تحت فشار خواهان نمره بالاتر از معلمان هستند تا در آمار و نمودارها به آن افتخار کنند که چه کارآمدیم!
غافل از اینکه پشت این آمار و ارقام و نمودارهای خوش رنگ و خوش خبر خبرهای بدی نهفته و آمار و نمودارهای خوش رنگ و خوش خبر، خبرهای بدی نهفته و کسی به آن نمی پردازد. هر چند ممکن است باعث ناراحتی شود ولی در حال گفتن یک دروغ بزرگ هستیم که نتایج آن به زودی گریبان همه را خواهد گرفت و جبران آن چه بسا به سال ها میسر نشود. متاسفانه عدم مدیریت کارشناس و کارآمد در سطوح بالا و تلاش برای دفاع مدیران از عملکرد خود با آن که کارشناس این حوزه نیستند، و سیاست بازی در آموزش و پرورش وضعیت را روز به روز بدتر کرده و خواهد کرد.
به نظر می رسد راه حل این معضل که خانمان سوزترین برای یک کشور هم هست و حتی از دشمن خارجی هم بیشتر به ما زیان خواهد زد تغییر در سیستم آموزش و پرورش به صورت عملی و واقعی و به دور از سیاسی بازی است و اگر دوباره این کار بخواهد توسط سیاست مداران انجام شود اوضاع بدتر از این که هست خواهد شد همچنان که تا کنون هرچه سیاست مداران خواسته اند نظام آموزشی را متحول و به سامان کنند جز نتیجه عکس چیزی در بر نداشته است. در آخرین حرکت برای تحول در آموزش و پرورش تغییر نظام آموزشی انجام شد، آن هم با عجله فراوان بدون اجرای آزمایشی و تجزیه و تحلیل کارشناسی ، تنها برای این که یک گروه سیاسی این کار را به نام خود ثبت کند. حتی اگر این کار تنها راه حل باشد عجله ای که در کار آمد بسیاری از مشکلات را نادیده گرفت و در اجرا فقط به رفع آن پرداخته شد نه حل درست و کارشناسی.حتی کسی به بررسی و کارشناسی آن نپرداخت. البته حق داشتند وقتی برای این کار نداشتند! این امر لزوم ثبات مدیریت و دوری از سیاست ورزی را در انتخاب مدیران این حوزه نشان می دهد. تا وقتی رییسان جمهور پست وزارت آموزش و پرورش را هدیه به گروه های سیاسی و دست خوشی برای همکاران قرار می دهند اصلاحی در این حوزه صورت نگرفته و نتیجه چیزی جز وضعیت فعلی نمی شود و تسلسلی در پرورش نسل های "متاسفانه" بیسواد ادامه می یابد.تا جایی که نتوان برای اصلاح آن کاری کرد.
متاسفانه مهمترین دلیل آنچه تا کنون ذکر شد ورود سیاسیون به حوزه آموزش و پرورش و تلاش بی جا و نامناسب آنان برای کارا نشان دادن و موفق بودن نظرات شان بوده است آن هم در طول 4 یا حداکثر 8 سال که چنین چیزی در تربیت نسل امکان ندارد و بر ما قشر فرهنگی واضح است که آمار ارائه شده به هیچ وجه نمی تواند کارایی کسی را ثابت کند ؛ چراکه تمام آمارهای قبولی و نمرات بالا با اعمال فشار از بالا به پایین و نهایتا دبیران برای قبولی بیشتر به هر شکل ممکن و تکرار امتحانات تا حصول نتیجه قبولی و رفتن به پایه بالاتر، و حتی در مواردی با تغییر آیین نامه امتحانات به دست آمده است که هیچ کدام با کارشناسی و دید آموزشی نبوده، چنان که توضیح داده شد اگر این آمار درست باشد باید تمام فارغ التحصیلان این سیستم همه مهارت های ذکر شده در اهداف آموزش و پرورش را کسب کرده باشند؛ ولی خوب می دانیم و می بینیم که چنین نشده است و بدانید که نخواهد شد.
هرگاه آموزش وپرورش کشوری کارش را درست انجام ندهد راه آن کشور به سوی تباهی فرهنگی و اقتصادی و ... و تسلط بیگانگان هموار خواهد شد. استادی در دانشگاه می گفت وقتی امریکا در مسابقه فضایی از شوروی عقب ماند امریکا متوجه سیستم آموزشی خود شد و در کنار بقیه برنامه ها به تغییر و تحول در آن پرداخت تا آنکه گوی سبقت را در این زمینه برباید. این دید، نظر پایه ای و اساسی است. باید به سوی آن برویم و از خوبی و بدی رفتار دیگران درس بگیریم.تا آزموده را دوباره نیازماییم، اگر به فکر توسعه پایدار و واقعی در این مملکت هستیم چاره ای جز توجه درست به آموزش و پرورش نداریم. در غیر این صورت وضعیت روز بروز اسف بارتر خواهد شد. کم کم وقت آن شده که به جامعه پزشکان و مهندسان و متخصصات خروجی این سیستم آموزشی سری بزنیم و از نتیجه کار آنان با خبر شویم. البته با کارشناسان خبره، و مشخص کنیم که تشخیص پزشک و مصنوعات مهندسان چقدر بر اساس اصول مربوطه، صحیح و کاربردی است. تشخیص های اشتباه ، عمل های جراحی غیر ضروری و نادرست ، تجویز بدون قاعده دارو؛ ساخت و سازهای سست بنیان ، مدیریت های غیر علمی و متاسفانه حتی ایراد نوشتاری بعضی کارمندان بخش های مختلف که مقصر اصلی همه نظام ناسالم و ناکارآمد آموزشی از دبستان تا دانشگاه است. و صد البته بیشتر مشکلات اجتماعی نیز ریشه دردوران ابتدایی تحصیلات دارد چرا که فکر آدمی در کودکی شکل می گیرد. تا جایی که گفته اند هر گاه در مدرسه ای را بستید بنای زندانی را بگذارید زیرا در نبود آموزش درست بزه رشد می کند و برای کنترل آن باید به فکر اعمال پلیسی بود.
اولین نتیجه هر عملی در آموزش و پرورش 12 سال شاید هم بیشتر طول می کشد تا خود را نشان دهد. وزیری که یک نظام آموزشی را تغییر می دهد نباید انتظار داشته باشد بعد از شش سال نتیجه آن مشخص شود باید پس از 20 سال منتظر عواقب نیک و بد آن بود. به همین دلیل هر کاری که در این سیستم انجام می شود عواقب آن بسیار گسترده بوده و برای جبران آن هم زمان بسیاری لازم است.
متاسفانه در کشور ما هر چند سالی برای بهبود وضعیت آموزش و پرورش به تغییر کلی نظام دست می زنند غافل از اینکه این تغییرات به این سادگی نباید انجام شود ، اجرای آزمایشی لازم است بررسی علمی پس از بازخورد ها و هزاران ساعت کار کارشناسی مختلف و از منظرهای گوناگون باید انجام شود تا بتوان تغییر درستی انجام داد ؛ نه اینکه یک شبه طرحی را از کشور دیگری کپی برداری کرده و اجرا نماییم بعد از مدتی هم تغییر و دگرگونی کلی و حتی برگشت به عقب و توقف کامل طرح، این کار برای آموزش یک کشور فاجعه بار است. در صنعت با چنین اعمالی تنها یک کارخانه نابود می شود و سرمایه نقدی از بین می رود اما در آموزش و پرورش آینده یک کشور به خطر می افتد. تا دیر نشده (شاید هم شده باشد!) بهتر است دلسوزان نظام به طور واقعی به این مقوله بپردازند تا شاید وظیفه مان رادر قبال نسل های آینده انجام دهیم ،تا انشاءاله جامعه ای سعادتمند داشته باشیم.
به امید آنکه سیاست مداران دلسوز و معتقد برای بهبود وضعیت آموزش کشور به درستی اداره و برنامه ریزی امور را از متخصصان و اهل آن سپرده و با پشتیبانی و نظارت بر عملکردشان برای رسیدن به نتیجه مطلوب آنان را یاری کنند.*****
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
بنده هم نه راضی نیستم.
با این موضوع که گزارش آماری و وضعیت تحصیلی ما به خانواده ای دانش آموزان و جامعه واقعی نیست موافقم.
من ضمن اینکه محتوای آموزشی و سیستم ارزشیابی را ناکارآمد می دانم به این نکته هم تاکید دارم که معلمی که احساس می کند شان ، منزلت و احترام او در جامعه آن طور که باید رعایت نمی شود پس ناخواسته نمی خواهد در مواجه با اولیای دانش آموزان از ضعف ها بگویند و چهره منفی از خود به جا بگذارند.
بنابراین با تعریف و تمجید بی جا از دانش آموز سعی می کنند تایید خانواده و توجه آنان را جلب کنند و این یک معضل است.
بچه ها ی خود مسولین به مدارس عادی نمیروند دل بسوزانند هر وقت در کشورمان فرزندان مسولین به مدارس عادی رفتند آن موقع میتوان در باره عدالت آموزشی نظر داد .
لااقل بهتر از آن است که هیچ کاری نکنیم. در ضمن از دوستان عزیز استدعا دارم در صورتی که(غیر از کامنتها) نقدی از نظرادبی و غیره بر نوشته بنده دارید برایم ایمیل کنید باعث یادگیری و امتنان خواهد بود.