حسین خدنگ :
بچه که بودم از ترس کابوسهايي که در آنها اعداد و علامتهاي رياضي در بياباني بيآب و علف و متروک مثل حيوانات درنده دنبالم ميدويدند ، هميشه با چهرهاي سرخ و عرق کرده از خواب ميپريدم. هميشه هم وقت تعريف کردن کابوسهايم با خندههاي اطرافيانم روبه رو ميشدم و بيشتر از آنکه آرام شوم از تمسخرهايشان سر خورده و ناراحت ميشدم. حالا البته به آنها حق ميدهم که از تصور کردن خوابهاي من که در دنياي کودکانهام بسيار شبيه انيميشنها و کارتونهاي امروزي بودند لبخند بزنند و حتي بخندند ، اما آن سالها براي من زنگهاي درس رياضي جهنمي هولناک بود که بايد تحملشان ميکردم.
حالا البته سالها است نه از آن کابوسها خبري است و نه از جهنم هولناک رياضي و همه اينها را مديون روزي هستم که معلم کلاس سوم دبستان وحدت، در اولين روزهاي سال تحصيلي در زنگ رياضي با پاکتي آب نبات به کلاس وارد شد و از آن پس هر جمع و تفريق و ضرب رياضي را با آب نباتها محاسبه کرد و جوابهاي شيرين را بين بچهها تقسيم ميکرد. از آن روزها تا حالا براي من رياضيات همواره درسي شيرين بوده و خاطره آن معلم در ذهن من و البته همه همکلاسيهايم بيشک خاطرهاي پر رنگ و عزيز است هر چند که برخلاف ما هنوز بعد از گذشت سالهاي بسيار رياضي و علايم آن در کابوسهاي دانشآموزان جديد زنده است و هر يک نيازمند ترفند يا حربههاي نوآورانه يک معلم که به شيوهاي ابتکاري براي اين نسل هم رياضيات را شيرين و خواندني کند.بيش از 50 درصد دانشآموزان مقاطع مختلف معمولاً در درس رياضي مشکلات اساسي دارند. بسياري از دانشآموزان حتي در سادهترين مطالب رياضي مربوط به سالهاي قبل هم با مشکل مواجهاند. در ابتداي سال تحصيلي معمولاً مشکلات يادگيري رياضي به دليل فراموشي مطالب پايه بسيار زياد است و دانشآموزان کشش لازم براي يادگيري رياضي را ندارند و وقتي که مطالبي را ميشنوند نميفهمند و با دهان باز و چشماني گرد شده به معلم و تخته سياه مينگرند!
وقتي که از چند نفرشان درس پرسيده ميشود به ندرت کسي جواب درستي ميدهد و دايم هراسناک بوده و چشمان شان را به زمين مي دوزند! درس رياضي عموماً براي بچهها مشکل و حتي همراه با ترس و وحشت است. اين در حالي است که رياضي يکي از چند درسي است که در باز کردن ذهن دانشآموز و آموزش چگونه انديشيدن نقش درجه اول دارد.
بسياري از معلمان فرهيخته که هم به آموزش رياضي علاقمندند و هم اشتياق آموختن آن را به بچهها دارند، همواره دنبال راه و روشهايي هستند که اين درس را شيرين و فهميدني کنند و در واقع بچهها را با رياضيات آشتي دهند.بيانگيزگي دانشآموزان نسبت به حضور در کلاس هاي درس رياضي و ضرورت اجراي شيوههاي نوين تدريس اين درس يکي از معلمان با سابقه را بر آن داشت تا با تحول در شيوه آموزشي و ايجاد انگيزه در دانشآموزان مفهومي جديدي از کلاس رياضي و فضاي حاکم بر اين کلاس را به کار گيرد.
«نصرالله خليلي» که چند سال است به عنوان يکي از معلمان نمونه استان تهران به تدريس در مدارس ابتدايي اشتغال دارد در اين خصوص ميگويد: تجربه تدريس سي ساله در درس رياضي به من ثابت کرده بود بچهها به درس رياضي علاقه چنداني نشان نميدهند و بايد با ابتکار و خلاقيتهايي ويژه تلاش کرده آنها را به نوعي با درس رياضي دوباره آشتي داد.اين معلم ميافزايد: خانوادهها همواره رياضي را کابوس دانشآموزان ميدانند و بسياري از آنان براي آموزش رياضي و حل تمرينهاي فرزندان خود با چالشهايي جدي مواجهاند که در بسياري موارد ميتواند باعث بروز مشکلات حاد و بزرگي در خانوادهها شود. وي ميگويد: تجربه تدريس در سال هاي دور به من نشان داد اگر دانشآموزان را از طريق روشهاي نوين و ابتکاري و خلاقانه نظير ارايه دروس به صورت شعر و بازي، استفاده از جدولهاي سودوکو و اجراي بازيها و تمرينهاي گروهي در کلاس درس رياضي ميتوان در ايجاد انگيزه در دانشآموزان و آشتي دوباره آنان با اعداد و مسايل مربوط به رياضيات گامي بزرگ و موثر برداشت.اين معلم نمونه تاکيد ميکند: وقتي من به عنوان معلم به مدرسه رفتم در همان روزهاي اول متوجه شدم که دانشآموزان کلاس پنجم اصلا علاقهاي به درس رياضي ندارند و از ساعتهاي آموزش رياضي به هر بهانهاي فرار ميکردند. تنها يک ماه صرف وقت و اجراي برنامههاي ابتکاري نظير انجام بازي با اعداد در کلاس و بهرهگيري از وسايل کمک آموزشي و سودوکو و رايانه سبب شد تا انقلابي در ذهنيت دانشآموزان اتفاق بيفتد و جهشي معنا دار در نمرات دانشآموزان در درس رياضي رخ دهد.
نصرالله خليلي انتقال مفاهيم رياضي به صورت شعر و بازي هاي جذاب و طرح معماهايي که با کمک والدين و به صورت تمرين در خانه انجام ميشد را از جمله روشهاي تدريس خود عنوان کرد که هم اعتماد به نفس دانشآموزان را ارتقا ميدهد و هم در رشد درک آموزشي و واقعي آنان از نقش علم رياضي در زندگي روزمره موثر است.اين معلم با تاکيد بر اينکه نبايد سيستم آموزشي تنها در پي کسب نمره و طي کردن روتين کلاسها باشد تاکيد ميکند: در سيستم آموزشي مبتني بر طرح توصيفي تلاش شده است هم از استرس دانشآموزان کاسته شود و علاوه بر آن راندمان آموزشي و بازده کاري معلمان افزايش يابد و کيفيت آموزش نيز به طرز معنا داري به سمت مثبت طي کند.
معلم نمونه جشنواره شيوههاي نوين آموزشي تاکيد ميکند: در تدريس معلمان بايد توجه داشته باشند دانشآموزان از جهت فراگيري با يکديگر تفاوت دارند و هر دانشآموزي به شيوه خود مسايل را حل و تجزيه وتحليل ميکند و هيچ گاه نبايد دانشآموزان را با يکديگر مقايسه کرد.خليلي خاطرنشان ميکند: گروهبندي دانشآموزان در کلاس هم باعث حس رقابت در آنها شده و هم فرهنگ کار جمعي را بالا ميبرد و معلمها بايد براساس خصوصيتهاي فردي دانشآموزان و فرهنگ هر منطقه شيوههاي منحصر به فرد و داراي بيشترين ميزان بازدهي آموزشي را انتخاب و تلاش کنند با بالاترين درجه از احساس مسووليت در بدنه سيستم آموزشي براي ارتقاي سطح آموزش کشور گام بردارند. آخرين جمله اين معلم را ميتوان به نوعي فلسفه و رکن اصلي ديدگاه و مشي آموزشي وي خواند آنجا که ميگويد: محصول يادگيري مهم نيست بلکه فرآيند يادگيري مهم است و متاسفانه اين نکته از سوي بسياري از همصنفان وي رعايت نميشود.
به عقيده بسياري از کارشناسان منابع انساني كه در واقع زيرساخت آموزش و پرورش هستند متاثر از وقايع و فراز و نشيبهاي اجتماعي و بعضي باورهاي تحميلي از سوي عوامل بيروني، دچار نوعي بي انگيزگي و به دنبال آن ركود علمي گرديدهاند كه پيامدهاي زيان بار و مخرب آن علاوه بر خود منبع بر روي محصول نيز اثر گذاشته و محصول آينده را صرفا با ارزشهاي كمي تربيت نموده و كمتر به كيفيت كه در اينجا همان خلاقيت و مهارتهاي لازم است، پرداخته ميشود .
پژوهشها نشان ميدهد ديدگاه سنتي مديران و معلمان، فضاي نامناسب، محتوا محوري، ارزش گذاريهاي قالبي و كمي و انحراف مسير ارزش يابي مستمر از اهداف تعريف شده از جمله مهمترين عواملي است که باعث ميشود شيوههاي نوين آموزشي در آموزش و پرورش ان گونه که بايد مورد حمايت و توجه قرار نگيرد. اين در حالي است که تجربه نشان داده است اگر مدير يک واحد آموزشي خود خلاق و مبتکر و داراي نظرات کارشناسي شده و به روز باشد ميتواند با ايجاد تحول مثبت در فضاي آموزشي و زير مجموعه خود محيطي ابتکاري و جذاب با راندمان بالاي آموزشي و کيفي براي دانشآموزان به وجود آورد.
مدرسه پسرانه عماربن ياسر يکي از مدارس نمونه منطقه ده تهران است که با معيارهاي امروزه مدرسه اي هوشمند سازي شده و مجهز به تکنولوژيهاي نوين آموزشي محسوب ميشود که چند سال است توانسته تحولي مثبت در نوع نگاه به مقوله آموزشي در بين اوليا و مربيان به وجود آورد.استفاده از وسايل کمک آموزشي و تکنولوژي روز در کنار توجه به ابزارهاي مدرن نظير اينترنت، آزمايشگاههاي علمي و آموزشي و به کارگيري آخرين متدهاي آموزش و پرورش در کلاسهاي درس با تجهيزات الکترونيکي سبب شده است ساختار سنتي آموزش با شيوههاي آموزشي مبتني بر رسانههاي الکترونيکي و سي ديهاي چند رسانه اي پيوند خورده و بازدهي مناسب در نمرات و بازده آموزشي دانشآموزان داشته باشد. سعيده کاظميان جاويد مدير اين واحد آموزشي در خصوص روند دست يابي به اين موفقيتها ميگويد: استفاده از روش هاي جديد و نوين در آموزش در ارتقاي کيفيت و بازده آموزش دانشآموزان نقشي موثر دارد ؛ به طور کلي با توجه به اينکه اکثريت دانشآموزان با به کارگيري دستگاهها و وسايل ارتباطي جديد آشنايي بيشتري دارند لذا با به کارگيري روشهاي نوين دانشآموزان چون خود علاقه و تسلط زيادي روي اين روشها دارند لذا با علاقه بيشتري نسبت به مرور درس و مطالب اقدام ميکنند که اين امر خود باعث افزايش سطح علمي آنان ميشود. اين مدير با تاکيد بر اين نکته که معلمان بايد به علم روز و جديدترين روش هاي آموزشي آشنا باشند ميگويد: با توجه به پيشرفت دانشآموزان و اشراف و آشنايي زياد آنان به وسايلي مانند اينترنت و مطالب علم رايانه سطح سوالات و درخواستهاي آنان نيز افزايش پيدا کرده است لذا معلمان نيز بايد با آشنايي به اين روش ها و به روز نمودن علم خود بتوانند پاسخگوي اين نياز باشند.
کاظميان جاويد در پاسخ به اين سووال که در مدارس ايران مديران تا چه ميزان از ابتکارهاي آموزشي معلمان حمايت ميکنند، معتقد است: اگر در مدارس ايران مدير آموزشي باشد و خود با روشها و مهارتهاي جديد آشنايي داشته باشد و خود نيز خلاق و مبتکر باشد ميتوانداز نظر فکري حامي معلمان مبتکر و خلاق باشد ولي با توجه به شرايط مادي مدارس امکان حمايت مالي در مدارس بسيار کم است.اين مدير در پاسخ به اين سوال که چگونه ميتوان در بهبود امور آموزشي در مدارس موفق بود تاکيد ميکند: به منظور بهبود امور آموزشي اولين گام ايجاد انگيزه در آموزگاران و معلمان است چراکه معلم با انگيزه در امر آموزش موفقيت بيشتري دارد پس از آن برگزاري کلاسهاي آشنايي با روشها و متدهاي نوين آموزشي ميتواند در بهبود اين امر موثر باشد.به گفته کاظميان جاويد استفاده ازاساتيد فن ايجاد رغبت و انگيزه در ياد گيرندگان و استفاده بهينه از امکانات آموزشي و توضيح و توجيه اثر بخشي اين امور آموزشي به معلمان از بهترين روشهاي بهبود راندمان آموزش و بهرهوري کلاسهاي آموزشي است.
بر اساس نتايج يک پژوهش عوامل متعدد و بسياري در ايجاد مشکلات در خصوص يادگيري دروسي مثل رياضي براي دانشآموزان نقش دارد.علل بسياري در پايين بودن نمرات امتحاني تاثيرگذار است. از جمله آنها ميتوان به پايه ضعيف در درس رياضي از سالهاي قبل، قبولي با استفاده از تکماده در خرداد سال قبل، قبولي با استفاده از تقلب و گفته شدن سوالات قبل از امتحانات،کم هوشي و ديرآموزي بعضي از دانشآموزان، نداشتن اعتماد به نفس در درس رياضي، مشکلات جسمي بعضي از دانشآموزان، سوء تغذيه و ضعف چشم اشاره کرد.
به اعتقاد کارشناسان آموزشي اقدامهايي که براي چنين دانشآموزاني ميتوان انجام داد را ميتوان اين گونه بيان کرد: ابتدا بايد در چند جلسه اعتماد به نفس دانشآموزان را تقويت کرد. برگزاري امتحانات به صورت کتاب باز (open book) ميتواند انجام شود تا دانشآموزان اعتماد به نفس پيدا کنند. بايد آنها را تشويق کرد که خودشان مطالب را ياد بگيرند و تمرينها را حل کنند و زود نااميد نشوند.اگر دانشآموزي تمريني را حتي ناقص حل کند، بايد او را تشويق کرد و نمرات بيش از حقش به او داد. هر بار که با کوچک ترين مطلبي يک نمره خوب براي دانشآموز گذاشته شود، کم کم اين دانشآموز از درس رياضي و معلم رياضي خوشش ميآيد. بايد سعي کرد ضعفهاي دانشآموز را به رويش نياورد.با هم مطالعه کردن يکي از روشهاي شناخته شده و موثر يادگيري در ميان دانشآموزان است. پژوهشهايي که درباره اثربخشي از روش مطالعه مشارکتي انجام گرفته است نشان داده اند، دانشآموزان و دانشجوياني که به اين طريق مطالعه ميکنند، از کساني که مطالب را براي خودشان خلاصه ميکنند يا صرفاً به مطالعه مطالب ميپردازند، بيشتر ميآموزند و آموختهها را براي مدت طولاني تري در ذهن نگه ميدارند.به همين جهت گروهبندي دانشآموزان در کلاس که متشکل از دانشآموزان ضعيف و قوي و متوسط باشد، در رفع اشکالات درسي آنان بسيار مؤثر است. نوشتن چک نويس هم در بسياري از دانشآموزان کمک کننده است. تمرين و تکرار در زمانهاي متفاوت هم در به خاطر سپاري و يادگيري مطالب رياضي نقشي اساسي دارند که معمولاً دانشآموزان ضعيف از آن غافل هستند.
البته ميتوان از راههاي مختلف ديگر به يادگيري رياضي در سطح مدارس کمک کرد که عبارتند از ايجاد امکانات لازم براي افزايش سطح فرهنگي خانواده که بتواند بسياري از مشکلات درسي فرزند خود را بر طرف کند.آموزش روشهاي جديد تدريس به معلمان و حذف روشهاي سنتي و تهيه وسايل کمک آموزشي در زمينه تدريس و طرح درس معلم نيز از ديگر راه کارهاي ارتقا بازده کاري آموزشي است.اگر معلم براي خود طرح درس داشته باشد يعني يقيناً بداند که در هر جلسه چه مطالبي ميخواهد درس بدهد و اين موضوع چه مشکلاتي دارد و در ضمن سعي کند که با استفاده از تجربيات گذشته در حداقل زمان و کمترين کلام، حق درس را ادا نمايد.
نخستين گام اين است که دبير تعداد صفحات کتاب را به تعداد جلسات مفيد نوبت يا سال تقسيم کند و ببيند در يک جلسه دقيقاً چند صفحه بايد تدريس کند و اگر لازم شد ابزار و وسايل کمک آموزشي از قبل تهيه شده را به کلاس برده و مورد استفاده قرار گيرد. قسمتي از همکاري و همياري بچهها در خارج از کلاس يا در منزل صورت پذيرد. مثلاً بچهها در منزل اشکالي را روي مقوا بکشند يا اجسامي بسازند يا اشکالي ببرند يا جدولهايي را تنظيم کنند منتهي با پرسش و سوال در کلاس دانشآموز را فعال کرد. بايد توجه داشت تا زماني که معلم رو به تابلو و پشت به بچهها تندتند فرمول نوشته، تخته را سياه کرده و پاک کند و در آخر درس رو به کلاس برگردانده و بگويد: بچهها درس براي روز بعد از فلان صفحه تمرين حل کنيد. همواره بچهها در رياضي ضعيف خواهند ماند. تا زماني که معلمان رياضي مخصوصاً در مقاطع ابتدايي هنوز از روشهاي قديمي حفظي براي تدريس رياضي استفاده ميکنند، بيشتر دانشآموزان ابتدايي از رياضي گريزان خواهند شد.بيشتر شکوههايي که دانشآموزان از نحوه تدريس معلمان دارند، به اين دليل است که هنگام تدريس، هنوز يک مفهوم براي آنان جا نيفتاده است، به مثالهاي مشکل روي ميآوريم و به حل آنها ميپردازيم و دانشآموز را درگير محاسبات پيچيده و طولاني ميکنيم. در صورتي که بايد براي جا انداختن مفاهيم مشکل، از سؤالات سادهتر شروع کنيم.براي نفوذ در مخاطب، بايد ساز و کار يادگيري او را شناخت و با او ارتباط برقرار کرد. بعضي انسانها از طريق تصوير و بعضي از طريق شنيدن بهتر ياد ميگيرند.اغلب، نشان دادن يک شکل همراه با يک مثال شهودي ميتواند، به تفهيم بهتر و بيشتر مطالب کمک کند. اگر ارتباط درستي با دانشآموز برقرار نشود، زمان زيادي از تدريس صرف آموزش يک مفهوم خواهد شد.
برخي از نمودهاي ارتباط صحيح نداشتن با دانشآموز را ميتوان در رفتارهايي مثل سخن گفتن با تخته و ديوارها و کف اتاق و سقف، به جاي نگاه کردن به دانشآموزان هنگام سخن گفتن، استفاده کردن از برخي جملهها، نظير: اين مطلب ساده است، بديهي است و واضح است. نشان ندادن هيجان. دائم به ساعت نگاه کردن.به خاطر نداشتن نام دانشآموزان و تشويق نکردن دانشآموزان مشاهده کرد که بايد از اين گونه رفتارها در کلاس خودداري شود.اغلب معلمان ترجيح ميدهند تمام قسمتهاي آموزش را خودشان انجام دهند، حتي بعضي از معلمان ترجيح ميدهند، تماميتمرينها را خودشان حل کنند. چرا که معتقدند، دانشآموزان تسلط کافي ندارند و اگر آنان تمرينها را حل کنند، بخشي از وقت کلاس گرفته ميشود. در صورتي که به جاي اين گونه صرفهجوييها در زمان، بايد راهکارهاي ديگري يافت.در اين رابطه ميتوان به برخي از موارد راه گشا اشاره کرد: معرفي يک کتاب تمرين در کنار درس ميتواند، زمان زيادي براي آموزش بهتر ذخيره کند. اين که بدانيم کدام تمرينها را در کلاس حل کنيم خود مسألهاي مهم است که از راه تجربه به آن ميرسيم. ولي پرداختن به برخي سوالات و آنها را بهتر و کامل توضيح دادن و راهنمايي کردن و دادن جواب نهايي به تمرينها، ميتواند در زمان تدريس صرفهجويي کند. در مورد حل تمرين ها بايد توجه داشت که مدت تمرين کوتاه باشد، و در صورت لزوم با فاصله تکرار شود. کار تمرين به صورت عادي ممکن است کسالتآور شود و اگر طولاني نيز باشد، علاقه به مطلب را از بين ميبرد. تأکيد بر درستي جواب مسأله باشد، نه بر سرعت به دست آوردن آن.يک سوال حساب شده و مناسب ميتوان، زمينه ساز يادگيري يک مفهوم باشد، ميتواند انگيزه دانشآموزان را نسبت به آنچه به او آموزش داده ميشود بالا ببرد و همچنين، ذهن کنجکاو را با مسأله درگير کند. ولي بعضي از اوقات در ارتباط با موضوع سوال کردن برخوردهايي در کلاس ميشود که ظاهراً براي صرفه جويي در زمان تدريس است ولي در باطن سرعت آموزش و ياددهي را کاهش ميدهد.معلمان بايد علاقه و محبت خود را هم به صورت کلامي و هم از طريق ابزارهاي غيرکلاميچون: توجه تمام و کمال به دانشآموزان، حفظ و تداوم ارتباط چشمي با آنان، لبخند زدن و ايما و اشاره نشان دهند.ما اغلب فراموش ميکنيم که بيشتر دانشآموزان براي معلماني که محبت ميکنند و معلماني که آنها را مورد احترام قرار ميدهند هر کاري را انجام ميدهند، حاضرند هر کاري بکنند تا تأييد چنين معلماني را به دست آورند.
آشکار است که معلمان بايد در ابراز علاقه و محبت خويش نسبت به دانشآموزان صادق باشند و هرگونه، احترام آنان، نزد دانشآموزاني که رياکاري و دو رنگي ميبينيد، رو به افول ميگذارد.بايد آموزشوپرورش در دوران ابتدايي و راهنمايي بر عملکرد معلمان رياضي بيشتر نظارت داشته باشد و صرفاً به درصد قبولي اکتفا نکند بايد براي معلمان رياضي هر سال کلاسهاي موثر ضمن خدمت برگزار شود و نهايتاً معلمان بايد تصميم بگيرند که در مورد تدريس و نحوه يادگيري دانشآموزان در درس رياضي تغييراتي ايجاد کنند و از روشهايي استفاده کنند که دانشآموزان در کلاس فعال باشند و در آنها ايجاد انگيزه شود.
نبايد دانشآموزان به حفظ طوطي وار فرمولها و مطالب وادار شوند. معلمان بدون آگاهي از روان شناسي، جامعه شناسي روشهاي آموزشي، اصول يادگيري، نحوه ارزشيابي و طرح درس و استفاده از وسايل کمک آموزشي، نميتوانند وظيفه خطير خود را در عصر کنوني به نحو شايسته انجام دهند.ضرورت تغيير و تحول در شيوههاي آموزشي اگر چه يک ضرورت است اما اجراي آن تنها متکي به معلمان نيست و در اين راستا بخش فراواني از مساله در گرو حمايت و توجه به ابزارهاي اين تحول يعني معلمان است و براي نيل به اين هدف بايد به صورتي دو سويه شرايط را براي معلمان نيز مهيا کرد.تحول اساسي و پايدار در هر جامعه در گرو متحول شدن نظام تعليم و تربيت آن جامعه است و محور اصلي تحول و توسعه نظام تعليم و تربيت بهبود کيفيت کار معلم، شناخت و ويژگيهاي آنها ميباشد.
معلمان به عنوان پايهگذاران انديشههاي علمي، مبلغان ارزشها و مسووليتهاي اجتماعي به کودکان ما ميباشند و حرف اول را در تربيت منابع انساني ميزنند و هيچ حرفهاي همچون شغل معلمي تاثير موثري در جوامع ندارد. طرفداران و مبلغان تحول و توسعه در جوامع بايد بيش از هرکس حاميان واقعي معلمان باشند و سياست گزاران آموزش و پرورش با در نظر گرفتن حقوق و مزاياي شغلي ويژه براي معلمان مدارس و يا دارا بودن مدرک تحصيلي و تخصص و تعهد مورد نظر، دغدغههاي زندگي را براي آنان کاهش دهند زيرا معلم يک هديه الهي است و بسياري از بزرگان فرهنگ ما و ديگر فرهنگها افتخارشان اين بوده که سالهاي پربرکت عمر خود را در مدارس طي کرده اند نظير پياژه، اريکسون، مرحوم باغچهبان، استاد نيرزاده، شهيد رجايي، باهنر و ... از طرفي معلمان بايد بدانند در چه شرايط متحول جهاني زندگي ميکنند فکر و عمل و توان خود را محدود به مرزهاي جغرافيايي خود نکنند از قدرت ابتکار، خلاقيت و مهارت برخوردار باشند، فعاليتهاي خود را محدود به چند کتاب يا جزوه که در مراکز تربيت معلم يا در طول کار خود با آن آشنا شده اند نکنند زيرا که دنياي پيچيده و متحول امروز مستلزم يادگيري مداوم و فرزند زمان خود بودن و فعاليت، حساسيت و خلاقيت است و به گفته آلبرت انيشتين ، افراد انساني را نبايد همچون ابزارهايي بيجان در نظر گرفت و جوانان را به مثابه شخصيتهاي متعادل و موزون بايد به جامعه تحويل داد.تنها تهيه ابزارها، نميتواند اصلاحات وسيع مورد نياز را فراهم کند تا شاهد افزايش چشم گير استفاده مؤثر از فناوري در آموزش باشيم، مگر اين که تغيير قابل ملاحظه اي براي پشتيباني از معلمان در نظام مدارس به وقوع بپيوندد.
معلمان فداکار بسياري هستند که انگيزه اصلي آنها، کمک به يادگيري کودکان است. آري، اغلب اين معلمان در نظام گم ميشوند، اما هنوز تواناييهاي بالقوه زيادي وجود دارد که ميتواند اصلاحات مهمي در نظام آموزش ايجاد کند .اگر فناوري عامل مهمي در اصلاح آموزشي است، پس معلمان بايد براي توليد و استفاده از محصولات آموزشي فناوري محور قويتر شوند. براي ايجاد اين گونه اصلاحات بايد اين تغييرات صورت گيرد:در مرحله نخست معلمان براي نوآوري در برنامه درسي و روش، نياز به آزادي بيشتري دارند. به نظر ميرسد، نوعي ترس باعث ميشود که معلمان نتوانند به نحو احسن تدريس کنند و معمولاً مجبور ميشوند، برنامه درسياي را اجرا کنند که از طرف حاکمان سياسي يا سرمايهگذاران آموزشي تحميل شده، نه از طرف جامعه محلي. اکثر معلمان در اين زمينه تجاربي دارند که بيان کننده همين مطلب است.
معمولاً معلم ميداند موضوع مورد نظر خود را چگونه آموزش دهد، اما در برابر بعضي از برنامههاي درسي و يا روشهاي اعمال شده، درمانده ميشود.مساله دوم مشوقها است، معلمان براي نوآوري نياز به مشوق دارند. دريافت حقوق بر مبناي زمان و نه بر مبناي شايستگي و لياقت در هر نظامي، بزرگترين تهديد کننده نوآوري است. چرا معلم خطر کند و وقت صرف کند، در حالي که هيچ اميدي به پاداش بيروني يا مشوق نيست.نکته بسيار جالب اين که، اغلب معلمان وقت و پولشان را تنها به سبب فداکاري شان به کودکان صرف ميکنند. در شرايطي که براي معلمان انگيزه و نوآوري ايجاد شود، محصولات و برنامههاي آموزشي فوقالعادهاي تهيه ميشود.سومين عامل کمک به آنهاست زيرا معلمان براي نوآوري نياز به کمک دارند. اين مورد شامل حال همه معلمان ميشود. چرا معلم بايد همه کارهاي مربوط به ويرايش، خدمات فني و ساير موارد مربوط به کارهايش را خودش انجام بدهد در بعضي از سازمانهاي ديگر، معمولاً مديران از کارکناني که توانايي فايده رساندن به سازمان را دارند، پشتيباني ميکنند. اگر والدين بتوانند داوطلبانه براي انجام کارهاي فني و خدماتي به نظام مدرسه کمک کنند، زمينه اي فراهم ميشود تا معلمان بتوانند به نقش اصلي آموزش خود توجه بيشتر داشته باشند و اقدام به ابداع و ارائه راه حلهاي نو و خلاق بکنند. در اين صورت به طور حتم نوآوري حاصل ميشود.مورد بعدي داشتن ابزار مناسب است. معلمان بايد رايانه شخصي داشته باشند. آنان براي طراحي، آماده سازي، و ارائه مواد يادگيري به ابزارهايي نياز دارند. ابزار چند کارکردي عصر اطلاعات، رايانه شخصي است. براي هر معلمي بايد رايانه تدارک ديده شود تا اين که اکثر آنان رايانه شخصي داشته باشند. بدون آن احتمال انتشار نوآوريهاي مهم فناوري محور بسيار کم است. در اين راستا دانشآموزان نيز بايد به رايانه شخصي دسترسي داشته باشند. هفتهاي يک ساعت به سايت رايانه رفتن را نميتوان، دسترسي داشتن به رايانه يا رايانه شخصي تلقي کرد. در اندک مدارسي که رايانه در دسترس همه دانشآموزان قرار ميگيرد، نوآوريهاي بسيار جالبي رخ ميدهد.فناوري آموزشي به خودي خود نميتواند، اصلاحات بنيادي در آموزش و پروش ايجاد کند. ولي با اصلاحات مناسبي که انجام دادن آنها چندان هم مشکل نيست، ميتوان به اصلاح آموزشي رسيد و آن از طريق معلمان است. و اما آنها به چه چيزهايي نياز دارند.آنها به توسعه ابزارهاي مناسبي نياز دارند که حاوي اصول اوليه آموزش باشد و معلمان را به توسعه محصولات فناوري محور براساس اصول آموزش مؤثر، راهنمايي کنند.
فناوري زماني قادر به اصلاح آموزشي است که به معلمان اجازه نوآوري و خلاقيت داده شود، به آنها آزادي عمل داده شود و مشوقهاي مناسبي براي آنان تدارک ديده شود. و همچنين بايد براي ايجاد اصلاح آموزشي و نوآوري، براي معلمان ابزارهاي فناوري (هم نرمافزار و هم سختافزار رايانهاي ) تهيه شود.
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.