طی یک ماه اخیر، انتشار اخباری نسبت به جذب نیروی انسانی بیشمار در مؤسسات عالی و همچنان خالیماندن ٣٠٠ هزار صندلی این مؤسسات برای جذب بیشتر نیروی انسانی حاکی از استراتژی ناکارآمد مدیریت کلان آموزشی طی دهههای گذشته است. به نظر میآید که جامعه انسانی فعال و جوان ما گرفتار یک سیکل باطلی شدهاند که در صورت عدم تدبیر صحیح این موج بیشمار انسانی در آینده جزء بدهیهای نظام آموزش رسمی و حرفهای کشور محسوب خواهند شد. اما برای این معضل و سیل عظیمی که همچنان وارد بازار کار میشوند، چه استراتژی مدیریتیای را باید اتخاذ کرد که در آینده با خروجیهای مطلوبتری مواجه شد.
فرض کنیم حوزههای کاری کشور از دو دسته اقیانوس تشکیل شده است:
١- اقیانوسهای آبی، ٢- اقیانوسهای قرمز. اقیانوسهای قرمز معرف تمامی اموری هستند که امروزه وجود دارند و فضاهای شناختهشده حوزههای کاری و خدماتی هستند. اقیانوسهای آبی، به تمامی اموری مربوط خواهند شد که درحالحاضر وجود ندارند. اینها در حقیقت فضاهای شناختهنشده حوزههای کاری و خدماتی هستند. در اقیانوسهای قرمز، محدودیتها و حدومرزها تعریف و مورد پذیرش واقع شدهاند و همچنین قوانین بازی رقابت مشخص هستند. در اقیانوسهای قرمز سازمانها سعی میکنند تا به عملکرد بهتری نسبت به رقبا دست یابند تا بهاینترتیب سهم بیشتری از تقاضای موجود حوزههای کاری و خدماتی را از آن خود کنند. از آن جایی که هماکنون اقیانوسهای قرمز پرجمعیت هستند، احتمال سودآوری و رشد در آنها ناچیز است.
در اقیانوسهای قرمز، رقابت سخت و کشنده میان سازمانها به اقیانوس قرمز و خونآلود تشبیه شده است. در عوض از اقیانوسهای آبی هیچ بهرهبرداریای صورت نگرفته است و هیچ رقیبی در آنها وجود ندارد، بنابراین در اقیانوسهای آبی پتانسیل بالایی برای رشد و سودآوری وجود داشته و تقاضای بالقوه بالایی برای محصولات و خدمات این اقیانوسها وجود دارد. خالق این اقیانوس خود میتواند قوانین و حدومرزها را مشخص کند. این یک تعریف کلاسیک از مفاهیم مدیریت منابع و خدمات اجتماعی است.
تا همین چند دهه پیش، جهان ما پر از فرصتهایی بود که حالا به هر دلیلی، این فرصتها بعضا تبدیل به تهدید شدهاند. آموزش رسمی کشور ما یکی از آنهاست. طی یک قرن گذشته آرامآرام آموزشهای غیررسمی و غیرکلاسیک بهتدریج جایگزین آموزشهای رسمی شده است. آموزش رسمی به جهت ساختار دولتی، هم فرصت و هم تهدیدی برای شهروندان است. از یکسو، چون نهادهای دولتی متولی آنند با سهولت بیشتری امکان جذب شهروندان در دوایر دولتی فراهم است اما به جهت همین دولتیبودن آموزش رسمی، امکان ارتقای واقعی شهروندان میسر نیست. آموزش رسمی دستکم در کشور ما بنا به ملاحظات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نسبت به تحولات جهانی عقب مانده است. این عقبماندگی باوجود عدمکارایی آموزش و بهواسطه انسداد مجاری اشتغال طیف وسیعی از شهروندان، منجر به طغیان نیروی انسانی به سمت آن شده است. بخشی از این عصیان اجتماعی بهواسطه عدم بینش و بصیرت کافی برای ارتقای سطح و استانداردهای اجتماعی نیروی انسانی موجود است. چه آنکه در بسیاری از زمینهها آموزش منابع انسانی از سوی نهادهای رسمی پاسخگوی واقعی نیاز بازار و تقاضاهای آن نیست. ازهمینرو ورود به استراتژی اقیانوس آبی و مدیریت این نوع استراتژیها در این آشفتهبازار آموزشهای متنوع و جورواجور شاید یکی از بهترین راهکارهای موجود در کشور ماست؛ یک استراتژی که معتقد است چنانچه در تلاطم رقابتهای مشروع و نامشروع قرار گرفتهاید باید مسیری را انتخاب کنید که منابع بکر و غیررقابتی در آن موج بزند تا بتوانید سالم و بهینهتر، به حیات خودتان ادامه دهید.
چه آنکه، پارادایم رقابت در فضای کسبوکار، بر ذهن بسیاری از مدیران امروز جهان سیطره دارد، مدیران تنها راه پیروزی و موفقیت سازمان خود را در پیشیگرفتن از رقبا و گرفتن سهم بیشتر از بازار تقاضای موجود میدانند. آزادشدن ذهن مدیران از این پارادایم نیازمند دیگرگونهنگریستن به مفهوم استراتژی است. واضعان راهبرد اقیانوس آبی معتقد هستند که تنها راه پیروزی در رقابت که توقف تلاش برای پیروزی در رقابت است و بهجای ورود به رقابت خونین در اقیانوس سرخ باید وارد فضای بازار نامحدود اقیانوسهای آبی شد و دست به خلق تقاضا زد؛ بازاری که در آن هنوز قواعد بازی مشخص نشده و فرصتی برای رشد بسیار سودآور وجود دارد.
در یک کلام ، بهجای گرفتن سهم بیشتر از کیک باید بهدنبال بزرگترکردن کیک بود. به نظر میرسد نظام آموزش رسمی در ایران نیز به چنین نقطهای نزدیک میشود؛ نقطهای که در آن بازار وسیعی از عرضه نیروی انسانی نهچندانماهر برای سهم ناچیز تقاضا به نفسنفس افتاده است. مدیریت استراتژیک در حوزه منابع انسانی باید به سمتی پیش برود که بهجای پرکردن دانشگاهها و مؤسسات عالی، نیروی انسانی موجود را به سمت دیگری از بازار سوق دهد؛ بازاری که بتواند با آموزشهای بهینه و کاربردی، آموزش غیررسمی بهرهوری و کارآمدی بیشتری از خود نشان دهد.
روزنامه شرق
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.