صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

« آموزش و پرورش دغدغه تجزیه و تحلیل و بررسی دلایل مؤثر بر ترک تحصیل یا بازماندگی از تحصیل دانش آموزان را ندارد »

بررسی دلایل و نتایج افزایش ترک تحصیل و بازماندگی از تحصیل پسران نسبت به دختران

مینو امامی

بررسی دلایل و نتایج افزایش ترک تحصیل و بازماندگی از تحصیل پسران نسبت به دختران در صدای معلم

پیش گفتار

استراتژی هر دولت برخاسته از سطح دانش، خرد، مهارت، افق دید، اعتقاد و باور اجتماعی رئیس دولت است. اولویت‌بندی بودجه تحت تاثیر عوامل مختلفی از جمله شرایط اقتصادی، تحولات اجتماعی و سیاسی برای دولت ها متفاوت است. اما بیشتر بودن بودجه یک وزارتخانه نیز هیچ تضمینی برای کارکرد برجسته یا کارآیی برتر شمرده نمی شود. هر وزارتخانه به عنوان جزئی از کل سیستم و در ضمن به تنهایی و به عنوان یک سیستم جداگانه و مستقل، باید قابلیت و پتانسیل مدیریت علمی را هم داشته باشد. یعنی به بهبود کارایی و بهره‌وری در محیط کار از طریق تجزیه و تحلیل علمی وظایف، استانداردسازی روش‌ها و آموزش کارکنان نیز بپردازد.

با توجه به این که تاکنون وزارت آموزش و پرورش در طی این طریق، کارکرد مناسبی نداشته است پس در سیستم تلقی کردن آن باید تردید داشت. آموزش و پرورش ما فقط یک نظام اجتماعی است که به انجام ناقص یا ناقض برخی از امور مربوط به انسان و اجتماع می پردازد.

در کنار تمامی ضعف های وزارت آموزش و پرورش، غفلت بزرگی وجود دارد که گویای ناتوانی بیشتر آن در انجام رسالت خود است. ضعف در عدم پوشش جمعیت لازم التعلیم در هر سال تحصیلی و ناتوانی در تطابق آمار دانش آموزی ثبت نام کننده آغاز سال تحصیلی با تعداد دانش آموزانی که در خرداد ماه در امتحانات شرکت می کنند و در نهایت کارنامه دریافت می کنند.

به جز آموزش و پرورش ؛ مسایل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نیز در کاهش جمعیت دانش آموزی طی یک سال دخیل هستند.

ظاهرا آموزش و پرورش دغدغه تجزیه و تحلیل و بررسی دلایل مؤثر بر ترک تحصیل یا بازماندگی از تحصیل دانش آموزان را ندارد. چون تحقیقات و پژوهش های بی شماری توسط برخی از مدعیان در این حیطه انجام شده است اما یا نتایج آنها کاربردی نبوده و یا اجرای نتایج آن خارج از روال رایج در ساختار آموزش و پرورش بوده است. و گرنه آمار این دانش آموزان به جای افزایش خصوصا برای پسران که بیشتر از دختران است، حتما کاهش می یافت.

بررسی دلایل و نتایج افزایش ترک تحصیل و بازماندگی از تحصیل پسران نسبت به دختران در صدای معلم

دلایل افزایش ترک تحصیل و بازماندگی از تحصیل پسران در چند دهه اخیر

حال لازم است علاوه بر نیاز به مهارت افزایی پسران در انجام کار به دلایل دیگر از واقعیت های موجود اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مؤثر بر بالا بودن ترک تحصیل یا بازماندگی از تحصیل پسران در مدارس اشاره شود:

1) خواست یک پسر در دوره ابتدایی با توجه به قابلیت های سنی، اجازه کنار کشیدن از درس را به او نمی دهد، چون بیشتر زیر نظارت خانواده عمل می نماید. اما امروز او نوجوانی است که تا حدودی برخی از واقعیت ها را می فهمد. واقعیتی چون نداشتن کشش به مدرسه آمدن و کلاس درس نشستن. بنا به مقتضای رشد و بلوغ، او نمی تواند اتوریته معلم را به عنوان دومین قدرت مسلط بعد از پدر در خانواده تحمل نماید.

2) ثابت نگه داشتن انرژی جنبشی یک پسر نوجوان در سنین نزدیک به بلوغ در قالبی بی روح، خشک و منقبض در کلاس درسی غیرمنعطف، بسیار دشوار و حتی ناممکن است. پسران نوجوان واکنش پذیری یا تأثیر پذیری یکسانی برای قرار گرفتن در چنین فضاهایی را از خود نشان نمی دهند.

تفاوت های فردی از یک سو و تفاوت های موجود در خانواده ها، عده ای را مطیع و هم سو با شرایط و موقعیت متفاوت یا جدید می نماید، برخی نیز با اعمال سخت گیری های شدید و غیراصولی تربیتی، سرکش بار می آید. عواملی دیگر چون فقر، داشتن والدین یا والد بیسواد، اعتیاد در خانواده و یا مسایل قضایی و زندانی بودن پدر، طلاق، وجود ناپدری یا نامادری در خانواده و زندگی در خانوارهای پرجمعیت، به قدر کافی به این نوجوان فشار خارج از حد توان سنی و جسمی وارد می کند، پس فشار دستورات خشک و سرد عاری از مهربانی را در کلاس و مدرسه، تحمل نمی کند و اقدام به ترک تحصیل می کند.

آنان نیازمند دریافت محبت نادیده از خانواده در مدرسه هستند اما مدرسه نیاز عاطفی او را ارضا یا پاسخ نمی دهد.

بررسی دلایل و نتایج افزایش ترک تحصیل و بازماندگی از تحصیل پسران نسبت به دختران در صدای معلم

3) ترک تحصیل پسران همیشه به دلیل ورود زودهنگام به بازار کار نیست. گاه برخورد معلم یا معلمان، معاون یا معاونان و مدیر مدرسه، ماهیت شبه نظامی دارد که سرکشی و لجبازی پسر نوجوان را بیشتر می کند.

یا برچسب هایی چون بی شعور، احمق، تنبل توسط هر یک از اولیای مدرسه خصوصا از سوی معلم کلاس، گه و بی گاه به نوازش گوش خراش این نوجوان منجر می شود و با از بین رفتن اعتماد به نفس و به وجود آمدن احساس حقارت و طردشدگی از جمع او را به ترک تحصیل تشویق می کند. اخراج از مدرسه به مدت سه روز تا یک هفته و یا اجبار به ثبت نام در مدرسه ای دیگر به دلیل هنجارشکنی او در محیط مدرسه، از دیگر دلایل ترک تحصیل چنین نوجوانان است.

4) ناتوانی در یادگیری یک نوجوان پسر با غفلت و عدم تلاش معلم در بالا بردن توان یادگیری او همگام با سایر دانش آموزان کلاس و باور این مهم توسط او به افت تحصیلی و ترک تحصیل منجر می شود. یک معلم وظیفه دارد تفاوت های فردی دانش آموزان را مدنظر داشته باشد و گرنه باعث رها شدگی دانش آموزان ضعیف از احساس نیاز به یادگیری خواهد شد.

کاظمی وزیر آموزش و پرورش در 16 تیر 1404؛ اصلاحیه تبصره ۲ بند ۸ دستورالعمل اجرایی ثبت نام دانش آموزان را برای سال تحصیلی ۱۴۰۵-۱۴۰۴ به ادارات کل آموزش و پرورش استان ها ابلاغ کرده است:

تبصره ۲: « ثبت نام دانش آموزان میان پایه هر مدرسه، بعد از برگزاری امتحانات نوبت دوم و اعلام نتایج در سامانه جامع دانش آموزی توسط مدیر مدرسه انجام می شود. به دلیل پیامدهای عاطفی _ روانی، عدم پذیرش دانش آموزان در همان مدرسه خود در میان پایه ها به بهانه های افت تحصیلی و کاهش معدل و عدم ثبت نام دانش آموزان مدارس غیر دولتی و خاص در پایه های بعدی همان دوره تحصیلی در مدرسه ممنوع است. بدیهی است، مسئولیت ارتقای یادگیری دانش آموزان از وظایف مدرسه است و به این بهانه نمی توان مانع تداوم حضور دانش آموزان در مدرسه شد » .

در کل ابلاغیه ها و دستورالعمل ها، بر اساس اصول و ضرورت، پیش بینی می شوند، اما آنچه که در این بین اهمیت دارد نحوه اجرا و تثبیت هر یک به عنوان قانونی لازم الاجراست.یقین در چند سال آتی اثرات این ممنوعیت قابل استناد خواهد بود.  در یک سیستم سالم آموزشی با تفکر یا آموزش انتقادی، می توان موانع و معضلات را شناسایی و برطرف کرد.

5) برخی از پسران شرایط مساعدی برای درس خواندن ندارند پس مجبور به کار کردن هستند. هر چند استاندارد اشتغال برای سنین 15 سال به بالاست، اما آمار کودکان کار در ایران به دلیل فقر اقتصادی و فرهنگی، بسیار بالاست. به طور متوسط کودکان کار 15 درصد جمعیت کل کودکان ایران را تشکیل می دهند. خانواده های این کودکان مجبورند برای زنده ماندن فقط به تأمین نیازهای همان روز خود بیندیشند و تضمینی برای تأمین نیازهای فردا ندارند. اکثرا روزمزد کار می کنند و عمده نیاز روزانه آنان گاه فقط نان خشک و خالی و متأسفانه گاهی نان بیات و کپک زده است. توان مالی یا امکان ترجیح توجه به ارزش غذایی خود ندارند. عده ای از پدران که فقط فقیرند و خانواده دارای روابط عاطفی سالمی است دوراندیش ترند و پسر یا پسران خود را در پیش استادکار می گذارند تا مهارت و حرفه ای را یاد بگیرند. اما پدران خانواده های مشکل دار آنها را به انجام هر کاری که بتواند نانش را تأمین کند، وا می دارند. از جمله زباله گردی یا فروش مواد.

بررسی دلایل و نتایج افزایش ترک تحصیل و بازماندگی از تحصیل پسران نسبت به دختران در صدای معلم

ساده ترین کار کودکان گذاشتن یک ترازو در معبر خیابان های پرتردد است تا شاید فردی او را با تمامی نیازها و مشکلاتش ببیند. بیش از 8 ساعت! که از طاقت و حوصله یک نوجوان 10 یا 12 ساله و شاید در سنی کمتر از این خارج است. بیشتر زباله گردها، پسران خود را نیز همراه می برند تا خیلی زود او نیز زیر برف و سرما، آفتاب و باران تبدیل به یک زباله گرد با تجربه ای شود و از شیطنت کودکانه یا بازی که برای این قشر بیهوده و غیرضروری بشمار می آید، دور بمانند.

6) کرونا و دوران تلخ محدودیت و رکود حرکتی انسان ها و شرایط نامساعد اقتصادی طی آن، واقعیت های ناگوار انکارناپذیری را بر حافظه هر یک از افراد در جهان حک کرد. خانواده برخی از دانش آموزان برای استفاده از آموزش مجازی یا قدرت خرید ملزومات را نداشتند و یا خود دانش آموز حوصله و تحمل بی تحرکی آموزشی را در زندان کرونایی نداشت. پس از شبه کلاس درسی که حداقل برای ما ایرانیان کارآمدی کلاس درس را نداشت، فرار را بر قرار ترجیح دادند. ( هر چند خود کلاس های درسی نیز عاری از کارآیی مفید و مناسب هستند) و به طور غیررسمی با عنوان نوجوان ترک تحصیل کرده در خانه بیکار ماندند یا سراغ کاری رفتند، گزینشی بود که آن را خانواده بر اساس شرایط فرهنگی و اقتصادی خود بدان مجبور می شد. ترک تحصیل این دانش آموزان، بعد از اتمام ایپدمی کرونا و شروع مجدد مدارس رسمی شد.

بررسی دلایل و نتایج افزایش ترک تحصیل و بازماندگی از تحصیل پسران نسبت به دختران در صدای معلم

7) اگر در گذشته فقط در مناطق روستایی به دلیل عدم توانایی در تأمین ملزومات آموزشی از جمله یونیفورم، کتب درسی و لوازم التحریر، کودکان ترک تحصیل می کردند، دهه هاست که با حذف طبقه متوسط و در جرگه فقیر قرار دادن آنان، این درد کودکان زیادی از خانواده های محروم و فقیر شهری نیز هست.

8) ثروت و سرمایه پدر و جذابیت بازار و شغل آزاد، برای برخی از پسران، بهترین بهانه برای ترک تحصیل از مدرسه و یا عدم ادامه تحصیل در سطوح عالی است. پسرانی که با بستر آماده اقتصادی پدران از دغدغه یافتن سرمایه اولیه و کسب سابقه و مهارت برای پذیرش در کاری، معاف هستند. سرمایه ای که با ترجیح و موافقت پدر و با اجاره کردن یک مغازه شیک و گران در محله های مرفه نشین و با فروش هر جنس یا کالایی که با ترجیح پسر حتی گاه زیر 18 ساله، تبدیل به شغل آزاد می شود. آنان کمتر به سرمایه گذاری در تولید می اندیشند. چون فعالیت آنها با حساسیت سنسورهایی چون طلا و ارز ارزیابی می شود. پس در کوتاه مدت و بر اساس قانون نظام صنفی و سایر قوانین مرتبط، او واجد صلاحیت و شرایط قانونی است و می تواند از حق تغییر رسته پروانه کسب خود، برخوردار گردد. طی پنج سال او چندین بار خط فعالیت خود را تغییر می دهد تا بیشترین سود را داشته باشد یا حس تنوع گرایی خود را پاسخ داده باشد. احتمالا چون کم سن و سال هستند از کار ثابت خسته می شوند و به سراغ هیجان جدیدی می روند. تضاد طبقاتی یعنی همین. یکی برای بدست آوردن نان خالی ساعت ها به انجام کار غیرمفید و اغلب کاذب و کم درآمد مجبور است و دیگری به دنبال سود بیشتر و هیجان کار است.

9) دلیل آشکار دیگر افزایش ترک تحصیل پسران ، « ساختار نظام آموزشی » موجود در تمامی ابعاد است. مدارس ما عملا قادر نیستند تا جمعه ها، طفل گریز پای را به سوی خود فرا خوانند. شاید شما نیز کودکان زیر 6 ساله را دیده اید که برای خود یک کیف کوچک اغلب کارتونی دارند که داخل آن مداد و پاک کن و چند دفتر و کتاب پاره می گذارند و هوس و هیجان وصف ناپذیری برای مدرسه رفتن دارند. خصوصا اگر قبل از او خواهر یا برادری به عنوان الگوی رفتار، مدرسه رفته باشد. اما همان اشتیاق بعد از مدرسه رفتن و در چالش های غیرجذاب و کم ارزش مدرسه افتادن، بتدریج همانند بادکنک باد رفته، همه رؤیاهایش نقش بر زمین می شود. دختران اصولا مطیع شرایط موجود می گردند اما برخی از پسران، فرار را بر قرار ترجیح می دهند.

10) نقش پسر در خانواده به منزله یک مرد یا پدر در خانواده آتی، مسئولیت و تکلیف فعالیت اقتصادی زودهنگام را برای او در خانواده های فقیر رقم می زند. خصوصا در خانواده هایی که با فوت یا زندانی بودن پدر، درگیر هستند. در مقابل دردناک و رنج آور است که فرزندان خانواده های مرفه تا سی چهل سالگی نیز بچه خوانده شوند.

لابد شما هم در دوران خدمت خود در شهرستان های کوچک که روستاهای نزدیک بسیاری دارند و کمتر شبیه شهرند، هنگام سوار شدن به مینی بوس پسران نوجوان بسیاری را دیده اید که دست های پینه بسته و یا پیشانی پر از خطوط آنان بر اثر تابش آفتاب داغ فضای باز در انجام اموری چون دامداری، زراعت و باغبانی، همراه خود معصومیت، لطافت پوست و خنده های کودکانه را با بی رحمی و بی عدالتی از آنان ربوده بود.

برخی از آنان هم زمان با کار، تحصیل هم می کنند و با انگیزه ای قوی تا تحصیلات عالی نیز پیش می روند، اما برخی دیگر ضرورتی برای این همه تلاش و ایثار نامتعارف خارج از ظرفیت و پتانسیل سن خود نمی بینند. فراموش می کنیم که با بیان صرف " مرد شده ای" یک پسر مرد نمی شود.

بررسی دلایل و نتایج افزایش ترک تحصیل و بازماندگی از تحصیل پسران نسبت به دختران در صدای معلم

11) کودکان کار هم معلول فقرند و هم علت فقر هستند. از فقر زائیده می شود و بر گستره فقر می افزایند. اما باید اندیشید که چرا فقط در معدود کشورهایی و فقط در قاره های آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین وجود دارند؟ قاطعیت قانون چگونه اجازه چنین استثماری را به مردم اروپا و آمریکا نمی دهد؟

گرانی و تورم سرسام آور فزاینده، آموزش را از اولویت زندگی برخی از خانواده ها خارج کرده است. خانواده ها همزمان با گرانی، مجبور هستند از برخی نیازهای زندگی خود فاکتور بگیرند. و به دلیل عدم وجود « قانون ایجابی » و حاکمیت بیشتر « قانون سلبی  » برای پوشش واقعی جمعیت لازم التعلیم، حذف نیاز آموزشی فرزندان از اولویت های زندگی خانواده های فقیر گردیده است. توسعه پایدار آموزشی یعنی فرایندی که هدف آن ایجاد سیستم آموزشی است که بتواند نیازهای حال و آینده را بدون به خطر انداختن منابع و محیط زیست برآورده کند.

رشد قیمت خوراکی ها و مواد غذایی، هزینه‌های خانوار‌های کم درآمد را بالا برده که دیگر دلیل حذف آموزش از سبد مصرفی برخی از خانوار‌های دهک پایین جامعه محسوب می شود. اسفند سال 1401 تورم آموزشی یا قیمت خدمات مربوط به آموزش 32.4 درصد ثبت شده و این درصد در بهار 1402 به بیش از 52 درصد افزایش یافته است. بالا رفتن تعرفه مدارس دولتی و غیردولتی بر این افزایش، بی تأثیر نبوده است.

هر چقدر فریاد کشیم که آموزش رایگان است، واقعیت ها خلاف آن را ثابت می کند. علیرغم تورم روزافزون، مگر امکان ثابت ماندن یک خدمت یا کالا در این جامعه، وجود دارد؟! قیمت کتب درسی، لوازم التحریر، لباس یا یونیفورم، خرید موبایل یا تبلت به دلیل تعطیلی ها و نیاز به آموزش آنلاین و... همگی در حال افزایش هستند. 19/6 درصد افزایش هزینه های آموزشی فقط طی یک سال، برای خانواده ها کمرشکن نیست؟

12) از عمده دلایل بازماندگی از تحصیل، عدم پوشش کافی آموزشی در یک منطقه است. جمعیت لازم التعلیم و جمعیت تحت پوشش آموزشی، دو مقوله جداگانه ای است که ارقام آنها با یکدیگر مطابقت ندارد. اگر کودکان پیش دبستانی را نیز مدنظر داشته باشیم طبق تعریف، سن تحصیل در مدارس ایران از پیش‌دبستانی یعنی 3 سالگی تا پایان دوره متوسطه یعنی 18 سالگی است. گذراندن دوره پیش‌دبستانی علیرغم رسمی بودن برای همه مناطق اجباری نیست و فقط برای مناطق دوزبانه و محروم، الزامی در ظاهر دارد. چون در این خصوص نیز مثل سایر موارد مربوط به آموزش، خانواده ها بر اساس شرایط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خود تصمیم می گیرند. پس در این دوره نیز بخش زیادی از کودکان از این آموزش محروم می مانند. در سایر دوره ها و سنین نیز بازماندگی از تحصیل یا ترک تحصیل، پوشش واقعی آموزشی را غیر ممکن می کند.

13) دشواری شرایط ثبت نام. ابهام در تهیه مدارک لازم و تفاوت ترجیح خانواده یا دانش آموز برای ثبت نام در مدرسه ای خاص با محدودیتی که آموزش و پرورش مشخص کرده است، به رفت و آمد بیشتری نیاز دارد. لذا دردسر ثبت نام اولیا و دانش آموزان را سردرگم، خسته و نومید می کند.

14) نبود مدرسه دولتی در محل زندگی و نداشتن توان مالی مساعد برای تحصیل در مدارس غیرانتفاعی یا غیردولتی . پراکندگی انواع مختلف مدارس در محل زندگی یک دانش آموز لزوما مطابق با توان مالی، نیاز یا شرایط آموزشی او نیست. استفاده از سرویس مدارس نیز هزینه ای اضافی را به این خانواده ها تحمیل می کند که از عهده توان آنان خارج است.

بررسی دلایل و نتایج افزایش ترک تحصیل و بازماندگی از تحصیل پسران نسبت به دختران در صدای معلم

15) فقر فرهنگی یا بیسوادی والدین که تحصیل فرزند را واجب نمی بینند. در ایران تحصیل نکردن یک فرد، میل شخصی محسوب می شود و وزارت آموزش و پرورش یا دولت هیچ نوع قانون ایجابی در این خصوص ندارد!

16) بیکاری تحصیل کرده ها در جامعه، تابلوی نومید کننده ای به یک پسر یا خانواده او نشان می دهد. امروز یک نوجوان و جوان با مشاهده بیکاران تحصیل کرده پیرامون خود و با دقت در گفت و گوی بزرگ ترها، به این نتیجه می رسد که وقتی عاقبت درس خواندن و نخواندن عین هم است پس چرا وقت و عمر خودم را تلف کنم. حداقل از سنین پائین تر و با یادگیری مهارتی، آینده خود را تضمین کنم. گاه والدین نیز با تصمیم او موافق هستند. ترک تحصیل یا بازماندگی از تحصیل به افزایش بیکاری، افزایش مشاغل کاذب و کاهش دانش و تخصص علمی منجر می شود.

17) زمان فصل کشت و برداشت محصولات کشاورزی در روستاها، به نیروی کار کودکان نیاز مبرم هست و همه آنان توان استفاده از کارگر را ندارند. برای در امان ماندن از گرما، از بامداد و سپیده دم یک روز تا غروب به فعالیت می پردازند، لذا کودکان از زمان آموزش روزانه محروم می مانند. شرط اصلی استفاده از مدارس شبانه نیز وجود چنین مدارسی در همان روستاست چون در شب نمی توانند به مدارس همجوار بروند.

18) مهاجرت به شهرها و ایجاد هاله ای از فقر با پدیده حاشیه نشینی و ایجاد مناطق فقیرنشین در شهرهای بزرگ که از خدمات و امکانات زندگی شهری محروم می مانند. مهاجرت کننده ها اصولا از آنجا رانده و از اینجا مانده اند. تضاد طبقاتی از یک سو و بی عدالتی آموزشی از سوی دیگر عمده دلیل بازماندگی از تحصیل کودکان و نوجوانان در شهرهای مهاجر پذیر است.

بعد از بررسی دلایل ترک تحصیل و بازماندگی بیشتر پسران از تحصیل، جا دارد به مهم ترین نتیجه آن نیز نیم نگاهی داشته باشیم تا شاید صدای زنگ خطر را بشنویم و با راهکارهای مناسب، چاره اندیشی کنیم.

بررسی دلایل و نتایج افزایش ترک تحصیل و بازماندگی از تحصیل پسران نسبت به دختران در صدای معلم

نتایج محرومیت از تحصیل پسران و اختصاص بیشترین درصد شرکت کننده و قبولی دختران در کنکور چه خواهد بود؟

یکی از مواردی که آینده ای نگران کننده را ترسیم می کند افزایش درصد شرکت کننده زن نسبت به مرد در کنکور است که دهه هاست ادامه دارد. در کنکور 1403؛ 63 درصد پذیرفته‌شدگان دختر و 37 درصد پسر بوده‌اند.

از جمله دلایل این افزایش می توان به دو نکته اشاره کرد:

نکته اول: فشار اجتماع و خانواده بر روی پسران جهت جذب در بازار کار که بیشتر به مشاغل مهارت محور نیاز هست.

نکته دوم: افزایش گرایش دختران در رشته‌های علوم انسانی و تجربی که برای اشتغال در این رشته‌ها داشتن مدرک دانشگاهی شرطی ضروری است.

نسبت جنسی یعنی به ازای هر 100 زن 103 مرد وجود داشته باشد. این نسبت در مناطق شهری 102 و در مناطق روستایی 105 است. اصولا در هر جامعه ای جمعیت مردان بیشتر از زنان است، مگر در شرایطی که مردان زیادی در جنگ کشته شوند و یا مردان بیشتری از روستا به شهر و از شهرها به دیگر کشورها یا قاره ها، مهاجرت کنند. با ترک تحصیل یا بازماندگی بیشتر پسران نسبت به دختران، تناسب جنسی در تحصیل و شغل برهم خواهد خورد.

در گذشته، به دلیل کلیشه‌های جنسیتی و موانع فرهنگی، برخی از مشاغل با عنوان « مردانه » یا  « زنانه » در نظر گرفته می‌شدند. اما با پیشرفت جوامع و تغییر نگرش‌ها، این کلیشه‌ها در حال کمرنگ شدن هستند و زنان به طور فزاینده‌ای در تمام زمینه‌های شغلی، از جمله مشاغل به اصطلاح سخت، موفقیت‌آمیز عمل می‌کنند. هر چند که در حال حاضر، هیچ شغل سختی وجود ندارد که به طور انحصاری برای مردان باشد و زنان نتوانند آن را انجام دهند، اما حداقل در جامعه ما برای برخی از مشاغل ترجیحا می بایست مردان وارد عمل شوند. مثلا تدریس در مدارس پسرانه، یا کار در معادن، پست های کلیدی مدیریتی و یا سیاسی چون رئیس جمهور، نمایندگی مجلس و... لذا نامتعادل شدن نسبت جنسی در شغل از مشکلات آتی کشور خواهد شد.

برخلاف شرایط عدم میل به ادامه تحصیل زنان در اروپا، زنان ایرانی با درصد بیشتری نسبت به مردان، مایلند تا تحصیلات عالی داشته باشند . زنان اروپایی، ادامه تحصیلات عالی تر را مانع خانه داری و بچه داری می بینند اما زنان ما شاید آن را برای رهایی از همین مسئولیت می خواهند. ( اشاره به یادداشت " کلیشه های اجتماعی نابرابری جنسی در تحصیلات عالی ؛ دشواری امروز برخی از کشورهای اروپایی ! " در همین سایت)
برعکس زنان ایرانی از برچسب شوهرداری، بچه داری و خانه داری سده ها، بیزار و خسته اند و امروز تلاش می کنند تا نگرش جامعه را نسبت به خود تغییر دهند.

گروهی از زنان با شبیه سازی تیپ و رفتار خود به پسران به این مهم می رسند و گروهی دیگر با دسترسی به تحصیلات عالی. این که درصد کدام گروه بیشتر است، نمی دانم اما چون برای گروه تحصیل کرده آمار وجود دارد، تفوق آنان ملموس تر است.

بررسی دلایل و نتایج افزایش ترک تحصیل و بازماندگی از تحصیل پسران نسبت به دختران در صدای معلم

سخن آخر

چهره نزار و بیمار آموزش در جامعه ما، همه عناصر بازدارنده را دست به دست هم داده و کم کم به رانش جمعیت لازم التعلیم کشور از حیاتی ترین نیاز حقوق شهروندی یعنی تعلیم و تربیت وا داشته است. هیچ جامعه ای در شرایط امروزی، قادر نیست بدون آموزش زبان مادری یا ملی که واسطه فراگیری دانش و اطلاعات روز است، به حیات طیبه خود ادامه دهد.

آموزش فقط به یادگیری چند کتاب درسی و گرفتن دیپلم خلاصه نمی شود. آموزش یعنی اثبات توانمندی. آموزش یعنی فراگیری مهارت زندگی. آموزش یعنی یادگیری نحوه برقراری روابط اجتماعی. آموزش یعنی خارج شدن از لاک منیّت و رسیدن به جمع بی نهایت بشری جهت تسلسل زندگی توأم با رفاه و سلامتی. آموزش یعنی فرا گرفتن مهارت جنگیدن با دشمن. آموزش یعنی پیشتاز بودن در تمامی عرصه ها.

شعار و بیان بدون عمل هیچ جامعه ای را به ثبات سیاسی نمی رساند. جوامع برتر امروزی فقط در سایه پول یا ثروت و سرمایه به قدرت نرسیده اند، حتی همه این امکانات را نیز آموزش برای آنها فراهم ساخته است.

آموزش فرهنگ و تمدن می سازد و آن را به تعالی می رساند. شاید علت محرومیت ما از آموزش و توسعه پایدار، بیگانگی ما با آموزش تفکر انتقادی است. ما چون از تفکر یا آموزش انتقادی بیمناک هستیم و آن را سرآغازی برای اعتراض یا شورش می دانیم پس از آن پرهیز می کنیم. اما چنین آموزشی علت یاب و درمان گر است.

بررسی دلایل و نتایج افزایش ترک تحصیل و بازماندگی از تحصیل پسران نسبت به دختران در صدای معلم

در یک سیستم سالم آموزشی با تفکر یا آموزش انتقادی، می توان موانع و معضلات را شناسایی و برطرف کرد. افزایش روزافزون مشکلات نظام آموزشی ما در سایه غفلت ها، نادیده انگاری ها و پنهان سازی
واقعیت ها و آمار و اطلاعات درست، بوجود آمده است. همان زمانی که به جای رسانه ای کردن مشکلات رفتاری یا آموزشی جدید در مدارس، آن را محرمانه و به طور کاملا خصوصی و حتی دور از نگاه معلمان، مابین چند محرم خودی پنهان ساختید.

رسانه ای کردن این تلخی ها یعنی تنویر افکار عمومی و افزایش آگاهی های اجتماعی. اما ترس از سرایت آگاهی، بازدارنده هر نوع عمل تسهیل گر و مفید است.

حال با محرومیت روزافزون جمعیت لازم التعلیم در جامعه ما، چگونه خواهیم توانست روی کره زمین جا پایی محکم برای خود و کشورمان داشته باشیم؟

اعتبار بین المللی در سایه آموزش، خردجمعی و شعور اجتماعی فراهم می شود. غفلت یا بی اعتنایی ما نسبت به تولد روزافزون آسیب های نظام آموزشی، کدام شرایط ناگوار دیگری را بر ما تحمیل خواهد کرد؟

آموزش که نباشد، فرهنگ نیست. فرهنگ که نباشد، تمدن نیست. تمدن که نباشد ملت نیست. ملت که نباشد دولت نیست. چرا رابطه تسلسل وار همه واقعیت های زندگی را نمی پذیریم؟

فقط داشتن رتبه برتر در حجم تولید و صادرات زعفران، فرش و پسته، جایگاه ممتازی برای ما فراهم نمی کند. آنها آمار و ارقام هستند که روزگاری وجود داشته و الان در حال سپردن رتبه برتر خود به دیگر کشورها از جمله افغانستان هستیم.

بلی رتبه نخست فرش و زعفران ایرانی با زیرکی و رندی اتباع قانونی و غیرقانونی افغانی ها از چنگال مان خارج شده است. اما اگر آموزش و پرورش ما حرفی برای زدن داشت، هرگز چنین اجازه ای را به آنان نمی داد.

توسعه پایدار آموزشی یعنی فرایندی که هدف آن ایجاد سیستم آموزشی است که بتواند نیازهای حال و آینده را بدون به خطر انداختن منابع و محیط زیست برآورده کند. توسعه پایدار یعنی حفظ و پیشتازی موقعیت فرهنگی، اقتصادی و آموزشی در جهان. بیایید این حقیقت تلخ را قبول کنیم که ما تاکنون یک کشور نخبه فرست بوده ایم و هرگز شرایط برتر و استاندارد آموزشی لازم جهت جذب نخبه از دیگر کشورها و قاره ها را نیافته ایم. نخبه پذیری کشورهایی چون آمریکا، کانادا و انگلیس تا حدی است که یک هندی، نخست وزیر انگلیس می شود و یا ایرانی های بسیاری در جابه‌جا کردن مرزهای علم و فن آوری نقش مؤثری به عنوان مشهورترین نخبگان ایرانی در جهان داشته اند.

اما دانشجویان خارجی در ایران عمدتاً از کشورهای همسایه و منطقه به ویژه افغانستان و عراق و از کشورهای آسیای میانه، پاکستان، هند، سوریه و لبنان هستند. همین تفاوت خود دلیل آشکاری بر ناکارآمدی نظام آموزشی کشور ما نیست؟

نمونه ای از اهمیت و نقش حیاتی آموزش در طول تاریخ به جمله ای از پوبلیوس سیروس ( Publilius Syrus) اختصاص دارد:

«  نادان کسی است که آموزش را حقیر بشمارد » .

او یک نویسنده لاتین بود که در سده اول پیش از میلاد می زیست. در سوریه به دنیا آمد و سپس به ایتالیا به عنوان برده رفت و پس از آزادی توسط ارباب خود به تحصیل پرداخت و در نهایت به یک نویسنده و نمایش‌نامه‌نویس موفق تبدیل شد.

با دقت در زمان حیات او، اهمیت آموزش در زندگی او و جمله ارزشمندی که بیان کرده است، ضرورت توجه به جایگاه ممتاز آموزش را بیشتر درک کنیم.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

بررسی دلایل و نتایج افزایش ترک تحصیل و بازماندگی از تحصیل پسران نسبت به دختران در صدای معلم

سه شنبه, 24 تیر 1404 17:31 خوانده شده: 22 دفعه چاپ

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور