صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

« و هر گره، عهدی‌ست که با صلح و آزادی بسته‌ایم »

امید مثل ریشه‌های یک درخت در دل خاک وطنمان زنده است

زهرا نجاتی/ دبیر علوم اجتماعی از استان لرستان

امید مثل ریشه‌های یک درخت در دل خاک وطنمان زنده است    نوای دلتنگی ام‌ را به تاریکی پستوی خانه ام می برم ... و یادت عمیق ترین زخمی است که به دست زمان می سپارمش.

من تو را دوست می دارم با وطنم.

دخترم‌ تو دوست داشتنی ترین بودی ،خودت این‌ را نمی دانستی.

موهای پریشان و شور تو را در خیالم می بافم.

و تار به تار موهایت را می بوسم و می بویم.

و من‌ تا ابد در گره موهایت زندانی خواهم بود و تو عجب زندانبان عزیزی هستی، تمام دخترکان سرزمین من در تو فریاد می زنند.

با یادت در زیر باران همیشگی خواهم بود.

من نمی دانم دلتنگی ام برای تو تا به کجای این دنیا رسیده است.

دخترم

ما به هیچ سرزمینی تجاوز نکردیم، سرزمین بکر خودمان را حفظ خواهیم کرد. پشم گوسفندانمان را خواهیم چید و قالی ها خواهیم بافت با گل ها و رنگ‌های شاد و تمام خستگی هایمان را در گره های قالی ها خالی خواهیم کرد.

امید مثل ریشه‌های یک درخت در دل خاک وطنمان زنده است

و من، دخترم، با هر تپش دل، وطنم را صدا می‌زنم؛

ایرانِ من، زخمی اما استوار،

در میان دود و آتش، هنوز بوی نان تازه و صدای خنده‌ی کودکانت را می‌شنوم.

ما با دست‌های کوچک و قلب‌های بزرگ،

در تار و پود قالی‌هایمان امید می‌بافیم،

و هر گره، عهدی‌ست که با صلح و آزادی بسته‌ایم.

امید مثل ریشه‌های یک درخت در دل خاک وطنمان زنده است

دخترم، تو و همه دختران سرزمینم،

شعله‌های خاموش‌نشدنی هستید،

زیر باران گلوله و غبار جنگ،

باز هم آواز زندگی سر می‌دهید.

ایران ما، هرچقدر زخمی،

باز هم خانه‌ی عشق و آرزوست.

دخترم، به یاد داشته باش:

ما وارثان آفتابیم،

و هیچ شب سیاهی نمی‌تواند

صبح وطنمان را خاموش کند

امید مثل ریشه‌های یک درخت در دل خاک وطنمان زنده است

دخترم، این روزها وطنم زخمی‌تر از همیشه است؛

صدای انفجارها لالایی شب‌هایمان شده و بوی دود، جای عطر نان تازه را گرفته.

کودکان این سرزمین دیگر به جای دویدن دنبال بادبادک،

در پناهگاه‌ها پنهان می‌شوند و خواب‌هایشان پر از صدای آژیر است.

ما قالی‌هایمان را با نخ‌های اندوه می‌بافیم و هر گره‌اش باری از دلتنگی و ترس دارد.

دخترم، دیگر عروسک‌هایت هم خندان نیستند،

گرد و غبار جنگ روی صورتشان نشسته و چشم‌هایشان خسته‌تر از همیشه است.

و من، مادر، فقط می‌توانم دعا کنم این شب‌های سرد و بی‌پناه زودتر تمام شود.

اما می‌دانم، زخم وطنم عمیق‌ شده است ولی

دخترم، حتی در دل این شب‌های تار و صدای انفجار، هنوز جایی برای امید هست؛

امید مثل ریشه‌های یک درخت در دل خاک وطنمان زنده است

از لابه‌لای ویرانه‌ها، گاهی صدای خنده‌ی کودکی می‌آید که یادمان می‌اندازد زندگی هنوز جریان دارد.

ما هنوز قالی‌هایمان را می‌بافیم،

و هر گره، آرزویی برای روزهای بی‌دغدغه است.

خورشید دوباره طلوع خواهد کرد،

و دست‌های کوچک تو،

روزی دوباره عروسک‌هایت را به آغوش می‌کشد،

بی‌آنکه غبار جنگ روی صورتشان بنشیند.

امید، مثل ریشه‌های یک درخت،

در دل خاک وطنمان زنده است؛

حتی اگر شاخه‌ها زخمی باشند،

باز هم شکوفه خواهد داد .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

امید مثل ریشه‌های یک درخت در دل خاک وطنمان زنده است

سه شنبه, 03 تیر 1404 14:33 خوانده شده: 66 دفعه چاپ

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور