واژه یا کلمه « ایران » از پرکاربردترین واژه ها در زبان و کلام هر ایرانی است که در ایران می زید یا زاده ایران است یا در اندیشه ایران است و یا دغدغه ایران دارد . نام ایران همه روزه در ذهن و ضمیر و بر زبان هر ایرانی به طور روزمره جاری و ساری ست و این البته در جغرافیای ایران امری اجتناب ناپذیر و طبیعی و بدیهی است . به ویژه سخن گفتن از ایران و تکرار نام ایران برای سیاستمداران یا نیروهای سیاسی جزئی از زندگی اجتماعی و خارج از حوزه خصوصی آنان محسوب می شود ، چرا که خود را متعلق به ایران یا خادم ایران و یا دوستدار ایران می دانند و می نامند .
با تمام این احوال ایران از ناحیه سیاستمداران و نیروهای سیاسی لطمات و صدمات و خسارت های بسیار دیده و می بیند و علی رغم ادعاهای همیشگی بسیار مدعیان خادمی ایران ، فرجام کارشان زخم و درد و اندوه است که نصیب ایران کرده است !
نگرشی به تاریخ معاصر ایران در سطح کلان نشان از سه تهدید یا آسیب بزرگ از سوی سیاستمداران و نیروهای سیاسی برای « ایران » دارد : « توسعه » در ایران محقق نخواهد شد مگر آن که « ایران » محور و مبنای کنشگران مدنی ، ملی و میهنی یا دولت ها و حاکمیت ها قرار داشته باشد .
امت گرایان ( مومنان به حوزه علایق و اعتقادات و منافع دین در جهان ) ، انترناسیونالیست ها ( باورمندان به دغدعه ها و مشکلات و چالش های محرومان یا رنجبران و مستضعفان جهان ) و قوم گرایان ( قوم و اقوامی که اولویت را به قومیت خود در نسبت به حقوق شهروندی و ملی تک تک ایرانیان می دهند ) از جمله تهدیدات منافع ملی ایران در چند دهه اخیر بوده و هست . از میان سه تهدید فوق ، قوم گرایی در زمره تهدید داخلی به شمار می رود و دو دیگر ( امت گرایی و انترناسیونالیسم گرایی ) در زمره تهدیدسازی در سطح بیرونی و خارج از مرزها علیه منافع ملی به شمار می رود که موضوع نگارش نوشتار پیش رو می باشد .
هر گفتمان ، نیرو ، جریان یا دولتی باید نسبت ایران خواهی و حمایت از منافع ملی خود را با این تهدیدها روشن سازد وگرنه نمی تواند در عرصه عملی ادعای ایران دوستی و پای بندی به منافع ملی داشته باشد .
از جمله چالش های منطقه ای و بین المللی علیه منافع ملی تعلق سیاسی ، ایدئولوژیک ، صنفی یا هویتی جریان یا جمعیت و تفکری به یک ایدیولوژی ، باور یا جماعتی از آدمیان در جهان است که معمولا با نام ها و عناوینی چون حمایت از مظلومان جهان ، ستمدیدگان جهان ، بی خانمان ها و رنج دیدگان جهان و ... صورت می گیرد و مومنان به چنین گفتمانی به طور معمول منافع ملی را قربانی باورهای « جهان وطنی » خود می کنند و یا به منافع ملی چندان اعتنا و حساسیتی ندارند و اغلب هم این تخفیف یا تحقیر منافع ملی را برای توجیه پذیری و عادی سازی آن با نام دفاع از حقوق بشر انجام می دهند !
پرسشی که ایران خواهان حامی منافع ملی در مقابل این گفتمان های جهان وطنی باید پاسخ دهند این است که در دفاع از منافع ملی ؛ تکلیف تعلقات ایدئولوژیک ، سیاسی ، هویتی ، تاریخی و یا در نهایت حقوق بشری چه می شود ؟
امت گرایان و انترناسیونالیست ها منافع ، منابع و حقوق یک ملت را در حالی هزینه باورها و اعتقادات فرامرزی خود می کنند که نه ایران و نه هیچ کشوری در جهان توان تامین نیازهای مردمانی دیگر در گوشه گوشه ی جهان را ندارد و این خواسته امری غیرممکن و محال است ! منابع یک کشور محدود و به طریق اولی در درجه نخست متعلق به مردم همان سرزمین است که صاحب آن منابع می باشند و قطعا تامین نیازهای آن ملت به طور طبیعی و بدبهی در اولویت است .
از ملتی ناتوان یا محروم یا تحت فشار و رنج اقتصادی و سیاسی و اجتماعی انتظار بذل و بخشش و امدادرسانی به دیگر ملتهای جهان امری غیر متعارف و بدون مبنایی است که جای هیچ تردید و شکی ندارد .
بگذریم از این که حتی کشورهای دارای توسعه و رفاه و زیست نرمالی چون کشورهای توسعه یافته آسیای جنوب شرقی یا اسکاندیناوی هم به سادگی دست به خاصه بخشی و « هبه » کردن منافع ملت خود جهت باورهای سیاسی یا ایدئولوژیک نمی زنند و ملت های خود را در سیاه چاله های تورم و تحریم و تهدید و جنگ و ابر بحران های معیشتی ، بهداشتی ، زیست محیطی ، شغلی ، امنیتی و ... فرو نمی برند !
منابع و منافع یک کشور متعلق به یک نسل نیست که صرف توزیع آن به این و آن شود و حق دیگر نسل های آتی کشور و فرزندان ملت قربانی جهان بینی و ایدئولوژی نیروها یا دولتهای جهان وطنی - آخرالزمانی و ناب گرا شود !
و اما حامیان منافع ملی و ایران خواهان میهن دوست باید نسبت خود را با حقوق بشر روشن سازند . بخشی از نیروها یا مردم جهان دفاع از رنجبران یا ملت های تحت ستم را ذیل دفاع از حقوق بشر محسوب می کنند و قاعدتا آن را کنشی ستوده و درست ارزیابی مینمایند و یا امت گرایان و انترناسیونالیست ها وقتی که ادله سیاسی یا ایدئولوژیک خود را ناکارا و یا در چالش می بینند متوسل به حربه ی حقوق بشر می شوند و مدعی هستند که از موضع دفاع از حقوق بشر است که به حمایت از دیگر ملت های تحت ستم یا اشغال یا محروم مبادرت می کنند کاری که به طور مثال در کشورهای توسعه یافته یا به طور اخص کشورهای غربی هم صورت می گیرد و ایرانیان نیز از آن قاعده مستثنی نیستند !
نخستین نکته ای که در این مورد باید گفت این است که دولت های غربی یا توسعه یافته و یا دیگر دولت ها همچون دولت های عربی یا کشورهای مسلمان و یا روسیه و چین دفاع از ملتهای محروم یا تحت فشار و اشغال را به قیمت ضربه زدن و محرومیت کشورهای خود از منافع ملی تعریف نکرده اند و این حمایت ها هیچ گاه برای آنان عامل بی ثباتی ، تحریم ، تورم ، تضعیف وحدت ملی و تمامیت ارضی و به تعلیق در آمدن توسعه و رفاه در آن کشورها نبوده است . از سوی دیگر حمایت جامعه و نهادهای مدنی و افکار عمومی این کشورها از ملت های تحت فشار یا جنگ و محرومیت هم که از منظر حقوق بشری صورت می گیرد اکثریت قریب به اتفاق در شرایطی صورت می گیرد که برخوردار از زیست نرمال ، رفاه نسبی ، دارای امنیت اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی مطمئن و بدون دغدغه می باشند و هر روز و ساعت در معرض سقوط اقتصادی و یا تهاجم سیاسی - اجتماعی و فکری و عاطفی به روح و جان و زندگی خود از سوی حاکمیت هایشان نیستند !
نکته ی ضروری و مهمی هم که در باب حمایت های حقوق بشری از ملت ها شایسته ی تامل و توجه است این است که با فرض حمایت حقوق بشری از ملتی در آن سوی جهان دلیل و برهانی برای دور زدن قوانین و نهادها و ساز و کارهای بین المللی توسط هیچ کشور یا ملتی نمی شود !
در جهان پس از جنگ بین الملل اول و دوم نهادهای بین المللی یا منطقه ای همچون سازمان ملل متحد ، اتحادیه آفریقا ، اتحادیه عرب ، سازمان کنفرانس اسلامی و ... بنیان گذاشته شد تا برای حل و فصل مناقشات و یا کمک و امدادرسانی به کشور یا ملتی از طریق این نهادهای اجماعی ، معتبر و مورد وثوق صورت گیرد . از این رو طبق محاسبه سود و زیان منافع ملی و درک عقلانی و واقع گرایانه از مناسبات بین المللی تحت هیچ شرایطی نمی شود و نباید کشوری یا ملتی یک تنه و با کنشی « قربانی سازی از ملت و فرزندان ملت خود » برای جمعی یا گروهی در آن سوی آبهای جهان چند ده میلیون شهروند کشور خود را طی چندیندهه تحت شدیدترین تهاجمات ویرانگر اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی ، رسانه ای ، روحی و روانی قرار دهد تا ادعای دفاع حقوق بشری خود را به رخ جهانیان بکشاند !
بدیهیات بشری ، عقلی ، عرفی ، شرعی و انسانی و ملی حکم می کند هر گونه مظلوم گرایی و مستضعف خواهی که منجر به تباهی ، انحطاط ، سقوط ، درماندگی ، اضمحلال و حتی مرگ و آوارگی و یاس و انزوا و نابودی منابع آب و خاک و طبیعت و زیست و نیروی انسانی کشوری شود عملی ضد اخلاقی ، ضد ملی ، ضد میهنی و ضد توسعه و رشد و پیشرفت و علیه امنیت و آرامش و حتی تمامیت ارضی است .
فرجام کلام اینکه « توسعه » در ایران محقق نخواهد شد مگر آن که « ایران » محور و مبنای کنشگران مدنی ، ملی و میهنی یا دولت ها و حاکمیت ها قرار داشته باشد .
راهکار عملی این ایران خواهی هم پذیرش ساز و کارهای بین المللی برای حل و فصل مناقشات منطقه ای و بین المللی و یا در صورت لزوم کمک های بشردوستانه است بدون دور زدن این نهادها و ورود یک طرفه و یک سویه و ماجراجویانه و بحران آفرین به اختلافات و تنش ها و جنگ های منطقه ای و بین المللی و قربانی شدن منافع ملی به پای آرمان های ایدئولوژیک و ایران ستیز و خانمانسوز .
ملت ایران بدهکار هیچ ملت و قوم و جماعتی در جهان نیست و هیچ منفعت و مصلحتی بالاتر از منافع ملی و حفظ و حراست و صیانت از خانه مشترک و میراث اجدادی ایرانیان و امانت نسل های آینده یعنی « ایران » نیست .
از همین رو باز باید تاکید و اصرار شود که اقتضای توسعه و سعادت ایران و حفظ تمامیت ارضی و امنیت و آرامش ملت ایران با توجه به تجارب بشری و واقعیت های جهانی و مصالح ملی در گرو پای بندی به منافع ملی و ساز و کارهای بین المللی و مجاری و مبانی بین المللی در رفع و دفع تنش ها و درگیری ها و اختلافات است و ایران تحت هیچ شرایطی نباید هزینه نزاع های منطقه ای و بین المللی شود .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
ولی در کشورهای عقب مانده بورژوای لمپن نمی گذارد توسعه اتفاق بیفتد و پرولتاریای لمپن هم آگاهی کامل در تحقق حق خود ندارد
اسلام و مسلمانی خود جوانب و در عرض طبقات اقتصادی است
ما چطور؟
لات - پست ترین فرد جامعه از قبیل چاقوکش ، باج گیر، خبرچین و پاانداز.
مسلمانی که به ظاهر مسلمان هست و برای منافعش ادعای مسلمانی دارد
کلمه منافع ملی قدیمی شد و رفت.
روزنامه اعتدال در مورد وضع بد و فاجعه بار دیکتاتور مآبانه آموزش و پرورش در دوره رئیسی مطلبی نوشته
خیلی کارشکنی ها و سرکوب ها حالا فرصت رو شدن پیدا کرده اند
۲۰ هزار مدیر تو دولت قبل تنبیه، عزل یا جابه جا شدن
مهسا با این حکومت چه کرد؟!